يازدهم ماه مارس، شصت و يکمين سالگرد ترور احمد کسروی نويسنده و پژوهشگر پر آوازه ايران است. به اين مناسبت امير آرمين پای سخن يکی از شاگردان کسروی نشسته است و او روايت خود را از کسروی شرح می دهد.
احمد کسروی در سال ۱۸۹۰ ميلادی در تبريز به دنيا آمد. شش ساله بود که به مکتب رفت و پس از مکتب نيز او در مدرسه های ديگر، قران، عربی و صرف و نحو را فرا گرفت.
کسروی مدت ها در مسجدی که جد او در آن وعظ می گرد، به موعظه پرداخت. بعدها در وزارت عدليه کار گرفت و به علت آگاهی گسترده او از اسلام و قوانين اسلامی، خيلی زود پيشرفت کرد و به رياست دادگاه های تهران رسيد و در يکی از اين دادگاه ها به قضاوت پرداخت.
واقعه ای باعث بيرون آمدن کسروی از عدليه شد و آن دعوايی بود ميان بعضی از دهقانان اطراف تهران بر سر املاک پهلوی ها که کسروی به نفع دهقانان رای می دهد.
اين افراد به دادگاه می روند و پرونده هم به محکمه می رود که کسروی در آن به قضاوت اشتغال داشت. وزير عدليه کسروی را احضار و از او بازخواست می کند. چند روز بعد کسروی نامه ای رسمی دريافت می کند که در آن کسروی منتظر خدمت اعلام می شود.
کسروی زير اين نامه می نويسد: «خدمت منتظر من باشد» و بدين ترتيب از وزارت عدليه استعفا می دهد.
کسروی بعدها به علت اطلاعات تاريخی و درک گسترده از زبانها و گويش های محلی، شهرتی به هم زد. او به دانشگاه راه يافت و کتاب های بسياری نوشت.
در سال ۱۳۱۲، کسروی ماهنامه «پيمان» را منتشر کرد که در آن تحقيقات علمی، سياسی و اجتماعی خود را انتشار می داد.
پس از شهريور ۱۳۲۰، کسروی هفته نامه «پرچم» را منتشر کرد و هنگامی که پرچم توقيف شد، او به انتشار دفترهای ماهانه پرداخت.
«جشن کتاب سوزان»
در پاسخ به اين پرسش که آيا جشن يکم دی، جشن کتابسوزان، نقطه ضعفی در زندگی اين انديشمند بزرگ بوده است، دکتر فتحی می گويد: «کسروی انسان هوشمند و فرهيخته ای بود، به زبان عربی آشنا بود و قران را از حفظ می دانست. اما در جشن اول ديماه، او و يارانش، کتاب هايی از جمله کتاب های دعانويسی و رمان که به نظر کسروی زيانمند يا «مخالف خرد» تشخيص می دادند را آتش می زدند.»
بعدها مخالفان کسروی به او ايراد گرفتند که او قران را نيز آتش می زده که اين حرف، به گفته آقای فتحی، درست نيست.
«کسروی به اسلام و قرآن و محمد احترام می گذاشت و محمد را پاکمرد خطاب می کرد.»