با مطرح شدن آنچه «اقتصاد مقاومتی» خوانده میشود، تفسیرهای گوناگونی از آن مطرح شده است. در میان دولت تلاش میکند تا تفسیر خود را از این موجود مجهول مقبول جلوه دهد اما سران سپاه را سودای دیگری است. طبیعی است در جامعهای که نهادهای مدنی در زیر سرکوب هستند، در نهایت تفسیری از «اقتصاد مقاومتی» اجرائی خواهد شد که باب طبع و منافع سران نهادهای قدرت و سرکوب است.
سودای اقتصادی سران سپاه
حرص و آز سپاه پاسداران برای تسخیر تتمه اقتصاد ایران و تسلط کامل بر آن، پدیدهای پوشیده نیست و جلوههای آنرا میتوان در اشکال گوناگون و بخصوص مانورهای گفتاری سران این نهاد مشاهده کرده کرد.
مثلا یکی از شکست خوردگان دائمی عرصه «انتخابات» فرمانده سابق سپاه پاسداران و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، محسن رضائی اخیرا گفته است: «مشکلات اقتصادی کشور به این دلیل است که اقتصاد در دست لیبرالها و غرب زدههایی به گروگان گرفته شده است که مقابل امام (ره) ایستاده بودند و الان نیز برابر رهبری ایستادهاند و اقتصاد این کشور شکوفا نمیشود مگر اینکه اندیشههای امام و رهبری در آن حاکم گردد».
در چارچوب فرهنگ حاکمیت ایران، بکارگیری تملق و چاپلوسی نزد رهبری و اتهام و ناسزا به مخالفان سیاسی روش معمولی برای کسب مقبولیت در میان هواداران ولی فقیه است.
بیدلیل نیست محسن رضائی هم از همین روش بهره میگیرد. او همچنین گفت: «اقتصاد تنها تکیهگاه لیبرالها برای بازگشتشان به صحنه است و امیدواریم که جوانانی که در آینده اداره امور کشوررا به دست میگیرند بکوشند تا راهی را که در این ۳۶ سال ادامه یافته است تداوم بخشند و آن را به انقلاب ولی عصر (عج) متصل کنند و اندیشههای امام و رهبری را بر اقتصاد در تمام کشور حاکم سازند».
همین فرد در جائی دیگری گفته است: «اگر لیبرالها اجازه میدادند نیروهای انقلاب اسلامی و سیاستهای رهبری وارد اقتصاد شود، اکنون یک نفر بیکار هم در ایران وجود نداشت!!. کسانی که با ابتدائیترین مفاهیم اقتصاد آشنائی دارند میدانند که اقتصاد بدون یک نفر بیکار نه ممکن است و نه حتی مثبت.
همین فرمانده سابق سپاه و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید: «بندهای ۲۲ و ۲۳ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که از جانب رهبر معظم انقلاب ابلاغ شده است، اشاره به وارد کردن ارزشهای جهادی به عرصه اقتصاد مقاومتی دارد؛ بنابراین اجرای اقتصاد مقاومتی با توسل به وعدههای خارجی، اتصال به آمریکا، رانت و فساد امکانپذیر نیست، و حتی عقبماندگی اقتصادی نیز نمیتواند بهانهای برای توسل به این عناصر ویرانگر باشد. الگوی اقتصادی ما باید یک الگوی کاملاً داخلی و مبتنی بر ارزشهای جهادی باشد».
چنین جملاتی که نمیتواند تصادفی به زبان آمده باشد حاکی از مکونات قلبی جماعتی است که ادامه حیات خود را در تسلط کامل بر اقتصاد ایران میبینند. بیدلیل نیست رسانههای این جماعت با سماجتی شگفت انگیز همزمان با کوبیدن بر طبل موجود مجهولی بنام «اقتصاد مقاومتی» خواهان بیرون راندن رقبای سیاسی خود که «لیبرال و غرب زده» خوانده میشوند از حاکمیت هستند.
بیدلیل نیست که همین فرد در جای دیگری ضمن «اشاره به برخی از ابعاد اقتصاد مقاومتی و اهمیت و وسعت توجه این حوزه حساس در شعارهای سال مقام معظم رهبری، ایران را نخستین کشور انقلابی خواند و تاکید کرد اگر بعد از فتح سنگرهای سیاسی، دفاعی و امنیتی، سنگر اقتصادی نیز با گفتمانهای تازه و کاربردی فتح شود، ایران نخستین نظام انقلابی است که به این هدف راهبری دست یافته است». در راستای این جنگ رسانهای که برای تسخیر کامل اقتصاد ایران در جریان است خبر گزاری تسنیم مقالهای را تحت عنوان «خط انحرافی اقتصاد، از محسن نوربخش تا فرهاد نیلی» منتشر کرده است.
بر پایه این نوشته: «حضور دانش آموختگان ایرانی از دانشگاههای غربی در راس بانک مرکزی باعث اصلی گرفتاریهای اقتصادی ایران در تاریخ انقلاب و انحراف اقتصادی کشور است».
نویسنده برای اینکه استدلال خود را کامل کند مینویسد: «دانشگاههای کالیفرنیا، برکلی و شیکاگو بزرگترین جاسوس خانههای آمریکا در دنیا هستند که با هزینه صفر و به عبارت بهتر با کسب درآمد از کشور میزبان تکنوکرات تربیت میکنند. برکلی را با مافیای برکلی میشناسند که دانش آموختگان آن به اندونزی رفته و این کشور بینوا را به آتش کشیدند. میلیونها نفر در جریان سرکوبهای ژنرال سوهارتو که کشور را به اقتصاددانهای فارغ التحصیل برکلی سپرده بود قتل عام شدند تا زمینه برای پیشبرد برنامههای اصلاح طلبان فراهم شود».
چگونه سپاه پاسدارن زیر سایه خصوصی سازی بر اقتصاد ایران مسلط شد
بنا به برنامه گسترده خصوصی سازی بنگاههای بخش دولتی که بر پایه با بازخوانی اصل ۴۴ قانون اساسی و با هدف کاهش سالانه ۲۰ درصد از سهم دولت در اقتصاد قرار بود سهم دولت در اقتصاد کاهش یابد.
بنا به این برنامه قرار بود دولت صنایع بزرگ، صنایع مادر (مانند صنایع بزرگ پایین دستی نفت و گاز)، معادن بزرگ (به استثنای نفت و گاز)، فعالیتهای بازرگانی خارجی، بانکداری، تولید و واردات برق، کلیه امور پست و مخابرات (به استثنای شبکههای مادر مخابراتی)، راه و راه آهن، هواپیمایی، و کشتیرانی را به بخش خصوصی و تعاونی واگذار نماید. روشهایی همچون تخفیف مالیاتی و تسهیلات اعتباری برای تسریع این انتقال در نظر گرفته شده بود. در نبود رقابت به دلیل ضعف بخش خصوصی آنچه در عمل اتفاق افتاد، انتقال دارائیهای دولت به سپاه پاسداران و نهادهای وابسته بود.
بدین ترتیب بخش دولتی کوچک شده ولی همزمان سپاه پاسداران یعنی بخش شبه نظامی جایگاه بخش دولتی را پر نمود. سپاه پاسداران از کانال و با بکارگیری اعتبارات و تسهیلات موسساتی همچون بنیاد تعاون سپاه و مؤسسۀ مالی-اعتباری انصار و، شرکت سرمایه گذاری مهر اقتصاد ایرانیان است که سهام بنگاههای اقتصادی ثبت شده در بورس تهران را تحت مالکیت و مدیریت خود قرار میدهد. هر چند ناکارآمدی نهادهای نظارتی و ابهام در قوانین زمینه ساز انحصار سپاه در اقتصاد ایران است، اما رابطه سپاه با بیت و تسلط بر سایر نهادهاست که تسلط سپاه بر اقتصاد ایران را میسر میکند.
هر چند تاکنون گزارش جامعی از فعالیتهای اقتصادی سپاه پاسداران منتشر نشده است اما فعالیتهای این ارگان نظامی و نهادهای وابسته به آن مستقیما در عرصههای نفت و گاز، راهسازی، سدسازی و ساخت تونل، کشاورزی، مخابرات (به مثابه سهامدار عمده شرکت مخابرات ایران)، ساختمان سازی فعالیت داشته و از طریق شرکتهای هلدینگ مالکیت خود را بر بنگاههای ثبت شده در بورس سهام تهران اعمال میکند.
-----------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا نیست.