داستان از کشتار سربازان سوری و اعضای ارتش آزاد سوريه توسط تازه از راه رسيده های اسلامگرا به سوريه و کشتن نيروهای امريکايی در عراق آغاز شد. بعد رسيديم به کشتار جمعی شيعيان و ايزديها، به اسارت گرفتن زنان و دختران ايزدی و فروش آنها، به صليب کشيدن و پرتاب کردن مخالفان از کوه و بعد بريدن سر. و اکنون آتش زدن يک انسان زنده در قفس، حرکتی که هر فردی را تحت تاثير قرار می دهد. داعش با اين گونه اعمال در سه سال گذشته در تبليغات سياسی و نيز افزايش دشمنان خود بسيار موفق بوده است. فيلمی که داعش از سوزاندن زنده يک انسان به نمايش عمومی گذاشته تبيين ها و تحليل های گذشته در مورد اين گروه و اهداف و برنامه هايش را بی اثر ساخته است. چرا داعش به اين گونه اقدامات دست می زند؟ رفتار آن را چگونه می توان فهميد؟
کشتن برای انتقام و تشفی
در سه سال اول جنگ ميان داعش و دولتهای سوريه و عراق (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴) تصور بر اين بود که داعش دارد از رفتار وحشيانه ارتش سوريه و جنايات ميليشيای شيعه عراقی (مثل سپاه بدر در مقابل سنيان) و حزب الله لبنان و شبيهه سوريه و نيروهای امريکايی به خاطر اشغال عراق انتقام می گيرد. جنايات دولت بشار در سوريه عليه زنان و کودکان و ديگر غير نظاميان (مثل بمباران مناطق مسکونی با بشکه های بنزين) آن قدر سهمگين بود که می شد اعمال خشونت بار داعش را با انتقام گيری توضيح داد. همچنين رفتار خشن داعش در عراق با تجاوز خارجی به اين کشور توجيه می شد.
کشتن برای نتيجه: جذب نيرو و ارعاب
وقتی داعش شروع کرد به کشتن خبرنگاران و مددکاران غربی برخی ناظران اعمال داعش تصور می کردند که آنها دارند می کشند و جنايت می کنند تا با تحت تاثير قرار دادن مخاطبان غربی طرفداران بالقوه خود و افراد متنفر از غرب را بسيج و جذب نيرو کنند يا به ارعاب مقامات سياسی و نظامی غربی بپردازند. اين ناظران هنوز تلاش می کردند برای اعمال داعش توجيه کاربردی پيدا کنند. بالاخص تصور می شد که کشتن غربيها اهداف سياسی مشخصی را دنبال می کند.
کشتن برای کشتن
اما داعش به کشتن ادامه داد حتی کشتارهايی که هيچ نتيجه ای بر آن برای داعش متصور نيست. در مورد گروگانهای قبلی که سر بريده شدند سخن اين بود که ايالات متحده و بريتانيا در حال جنگ با داعش هستند و به تروريستها باج نمی دهند اما آنها خبرنگاران ژاپنی را نيز سر بريدند در حالی که ژاپن هيچ نقشی در جنگ حاضر ندارد و صرفا چند صد ميليون دلار به عنوان کمک انسانی به آوارگان پرداخته است. بعد اردنيها حاضر شدند در مقابل آزادی خلبان خود يک زن بمبگذار داعشی را آزاد کنند اما داعش زير بار مبادله نرفت. به زعم برخی از ناظران داعش با اين حرکات نشان داد که خشونت را به دليل خشونت دنبال می کند. اين ناظران معتقدند که اعضای داعش برای کشتن می کشند (چرا داعش کنجی گوتو را کشت، جرج پَکِر، نيويورکر، ۳ فوريه ۲۰۱۵) اما کسی برای کشتن می کشد که از نفس کشتن لذت ببرد و نوع آن و مقدمات و صحنه سازيهای آن برايش چندان مهم نباشد و از نمايش آن در يوتيوب خشنود نشود.
کشتن برای تفريح و سرگرمی
صحنه آتش زدن خلبان اردنی به صورت زنده که همه رسانه های همگانی غربی از نمايش آن به علت خشونت ورزی بی سابقه اش خودداری کردند با هيچ توجيه عقلانی (هزينه- فائده، وسيله-هدف) قابل توضيح نيست. تنها توضيح آن است که آنها دارند رنگ و روغن نمايشهای خود را با آتش زدن و قفس و لباس نارنجی رنگ و مردان نقابدار که نقاب سياه را با نقاب کرم رنگ عوض کرده اند بيشتر می کنند تا هم خود "خوش بگذرانند" و هم مخاطبان آنها صحنه های دراماتيک تری را تماشا کنند. نمايش خشونت داعش در چند ماه گذشته به طور متداوم دراماتيک تر و دراماتيک تر شده است.
حضور "جهادی جان" با لهجه انگليسی در صحنه های سر بريدن متوجه است به مورد خطاب قرار دادن مخاطب غربی. تهديدهای وی در برابر دوربين، سخن گفتن وی با شهروندان و مقامات غربی، و صحنه های کرکری خوانی بخشهايی از يک نمايش تراژيک است که اعضای داعش با اجرای آن خوش می گذرانند. آخرين فيلم داعش دهها دقيقه را صرف زمينه سازی برای سوزاندن زندهی يک انسان کرده است و پس از نمايش هواپيمای اف ۱۶ و ناوهای هواپيمابر امريکايی نمايش را با حضور دهها مرد نقابدار با لباسهای متحد الشکل و بردن خلبان به قتلگاه برگزار می کند. فرماندهان داعش در اين نمايش آخر در قالب کارگردانان فيلمهای اکشن ظاهر می شوند.
کشتن خلبان اردنی آن هم به اين صورت وحشيانه نه تنها هيچ بهره سياسی و نظامی برای داعش در اردن (به عنوان يکی از کشورهای هدف برای اشغال) ندارد بلکه افکار عمومی را از حکومت اردن (به عنوان طرفی که ابتدائا ممکن بود مورد سرزنش قرار گيرد) به سمت داعش متوجه می کند. داعش هر روز دارد کشورهای بيشتری را در جنگ با خود بسيج می کند، نخست ايالات متحده و بريتانيا (که با سياست عدم مداخله اوباما تنها ناظر منفعل تحولات سوريه و عراق تا سال ۲۰۱۴ بودند) و بعد ژاپن. به همين دلايل است که تنها دليلی که برای سوزاندن خلبان اردنی می ماند برگزاری صحنه نمايش و لذت بردن افراد حاضر و هواداران داعش از اين نمايش رقت انگيز بوده است.
شوکه کردن مخاطبان نمايش
داعش با شگفت زده و شوکه کردن کسانی که نمايشهای شرارت بار آن را مشاهده می کنند در پی انتقال ايده تخيلی برپايی خلافت اسلامی با گسترش دامنه تخيل مخاطبان است. داعش می داند که برای بر هم زدن روالهای جاری در دنيای موجود می بايست تخيل را جانشين واقعيت سازد و برای دامن زدن به تخيل چه ابزاری موفق تر از نمايش؟ خلافت اسلامی داعش شايد چند سال پيش تنها يک آرزوی دست نايافتنی به نظر می رسيد اما امروز منطقه ای بزرگ تر از بسياری از کشورها را تحت کنترل دارد.
داعش با حمله به سنجار و کشتار و به اسارت گرفتن و فروش زنان ايزدی وجدان جمعی در خاورميانه و فراتر از آن را ارزيابی کرد و به درستی متوجه شد که جهان امروز می تواند اين جنايات را نظاره و هضم کند و آستانه تحملش بالاست. وقتی در صحنه نمايش امری باور پذير شد نمايش دهنده نمی تواند برای قسمت بعدی سريال از همان اجزای نمايشی بهره بگيرد. به همين دليل داعش پس از فتح موصل به روشهای تازه تری برای تحت تاثير قرار دادن مخاطبان رو کرد. اعضای داعش همانند روياسازان هاليوود هر آنچه را به ذهنشان بيايد در دنيای واقعی خلق می کنند با اين تفاوت که مرز ميان صحنه سازی و واقعيت بر هم خورده و خير و شر داستانی جايشان را به خدا و شيطان در عالم واقع داده است.
داعش تلاشی برای کاهش تلفات خود (مثلا در جنگ غير راهبردی در کوبانی با حدود هزار کشته) يا پايين آوردن فتيله جاه طلبيهای خود صورت نمی دهد چون اين کارهای عقلانی آنها را در مرحله استقرار قرار می دهد و نه در مرحلهی بسط و کشور گشايی. داعش هنوز بيشتر به صورت يک نهضت عمل می کند تا يک نظام. محاسبات عقلانی بيشتر به "نظام"ها تعلق دارد تا نهضتها. متاسفانه دامنه ای که اين نهضت برای گسترش خود تعريف کرده آن قدر گسترده است (از چين تا خاورميانه و شمال آفريقا و جنوب اروپا) که همچنان می توان منتظر نمايش های غيرمنتظره آن بود.
______________
نظرات مطرح شده در این نوشته، الزاما بازتاب دهنده دیدگاههای رادیو فردا نیست.