علی خامنهای گفته است «اگر در سوریه جلوی فتنهگران گرفته نمیشد باید در تهران و فارس و خراسان و اصفهان دفاع میکردیم.» (۱۶ دی ۱۳۹۵) قبل از خامنهای این سخن را دستگاه تبلیغاتی و فرماندهان نظامی وی صدها بار تکرار کرده بودند. آیا واقعیتی در این سخن نهفته است؟ جمهوری اسلامی برای دفاع از کشور و مرزهایش در سوریه است و رژیم اسد را با همهٔ توان و به قیمت کشته شدن صدها هزار نفر سرپا نگاه داشته است؟
گفتهٔ خامنهای در پنج صورت (با فرض همهٔ آنها در کنار یکدیگر) میتوانست مقرون به واقعیت باشد:
وجود عملیات تروریستی داعش در ایران
این سخن شاید وجهی میداشت اگر داعش و دیگر گروههای معارض سوری عملیاتی در ایران (مثل حملات یازده سپتامبر ۲۰۱۱ القاعده در ایالات متحده یا ۷ ژوییه ۲۰۰۵ این گروه در لندن) انجام داده بودند و حکومت برای پیشگیری از حملات آنها جنگ را به جای سرزمین خودی به مناطق خود آنها انتقال داده بود. داعش و دیگر گروههای معارض سوری در طول ۵ سال گذشته حتی یک عملیات تروریستی در ایران انجام ندادهاند. ادعاهای دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی که هر چند وقت یکبار میگویند اعضای مرتبط با داعش را در ایران دستگیر کردهاند هرگز توسط یک گروه یا رسانهٔ مستقل تایید نشده است. حتی نام این افراد اعلام نشده است.
دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی آن قدر دروغ گفتهاند که ادعاهای آنها را به سختی میتوان باور کرد. طرف مقابل این داستان یعنی جنگ روانی علیه داعش و نیز تلاش برای اقناع افکار عمومی در مداخله در سوریه موجهتر به نظر میآید.
مقامات امریکایی پس از رخدادهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که در جریان آنها حدود سه هزار نفر کشته شدند جنگ در عراق و افغانستان را با همین ادعا توجیه میکردند. اما در ایران چنین اتفاقی نیفتاده و این ادعا یا توجیه صرفا تقلیدی ناشیانه از مقامات دولت بوش و جنگ بیحاصل آنها در عراق است.
تهدید تروریستی ایران
جمهوری اسلامی امروز در خاورمیانه از سوریه و لبنان تا یمن و بحرین و از عراق تا افغانستان را جزئی از فضای حیاتی خود تلقی میکند در حالی که اکثر این مناطق قبلا بخشهایی از امپراطوری عثمانی بودهاند و امروز نیز نزدیکی بیشتری با دنیای عرب دارند تا جمهوری اسلامی.
این ادعا توجیه پذیر میشد اگر هر یک از گروههایی که جمهوری اسلامی با آنها در مناطق غربی سوریه (و نه در مناطق تحت تسلط داعش) در حال جنگ بوده شهرهای ایران را تهدید به اشغال یا عملیات تروریستی کرده بودند. این امر هرگز واقع نشده است. ادعاهای داعش مربوط به رهبری جهان و تاسیس خلافت اسلامی نیز شبیه به ادعاهای جمهوری اسلامی مبنی برام القرایی (مرکزیت و مادر شهر بودن) و رهبری جهان اسلام است.
گروههایی که جمهوری اسلامی در حال جنگ با آنها در سوریه بوده هیچگاه بخشی داعش نبودهاند بلکه گروههایی هستند که فقط با رژیم قصاب بشار اسد میجنگیدهاند. آنها هرگز نه ایران و نظام سیاسیاش را تهدید کردهاند و نه اصولا ظرفیت آن را دارند. این جنگ را نیز بشار اسد با کشتار مردم بیدفاع پس از تظاهرات غیر خشونت آمیز آنها کلید زد. فراموش نکنیم که تا یک سال پس از آغاز تظاهرات، جنگی در سوریه وجود نداشت. کشتار بیرحمانهٔ رژیم به خشونتهای متقابل دامن زد.
اگر راهبرد پایهٔ جمهوری اسلامی محو اسرائیل نبود
دفاعی بودن حضور در سوریه میتوانست وجهی داشته باشد اگر جمهوری اسلامی هدف استراتژیک خود را در منطقهٔ مدیترانه هم مرزی نیروهایش با اسرائیل و پشتیبانی همه جانبه و بدون قید و شرط از حزب الله لبنان اعلام نکرده بود. مقامات جمهوری اسلامی نه برای دفاع از ایران بلکه برای زمینه سازی حمله به اسرائیل در سوریه و لبنان هستند. مقامات نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی بارها اعلام کردهاند که میخواهند تهدیدی علیه اسرائیل در منطقه باشند و خود خامنهای وعدهٔ از میان رفتن اسرائیل را در ۲۵ سال آینده داده و در این مورد مثل پیشگویان پیشگویی کرده است.
آیا راهبرد ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی میتواند به وجهی در جهت امنیت ملی جمهوری اسلامی باشد؟ پاسخ مطلقا خیر است. اسرائیل هیچگاه تهدیدی برای ایران نبوده و نیست و نخواهد بود. با توجه به رقابتی که میان ایران و عربستان سعودی در جهت نفوذ در خاورمیانه وجود دارد اسرائیل همپیمان خوبی برای ایران به حساب میآید. مشکل اسرائیل با مقامات جمهوری اسلامی است که آن را تهدید به محو کردهاند و نه با ایران به عنوان یک کشور. مقامات دولتی اسرائیل (حتی راست گراترین آنها) حتی در برابر تهدید به محو هرگز ایران را تهدید به محو نکردهاند.
اگر تیپ فاطمیون و زینبیون در کار نبود
ادعای خامنهای میتوانست حداقل بخشی از واقعیت را بیان کند اگر اکثریت مردم ایران هم همین نظر را داشتند و از تروریسم داعش آسیب دیده بودند یا آن را تهدید تلقی میکردند. اگر چنین بود نیازی به استخدام هزاران نیروی شیعهٔ پاکستانی و افغانی و عراقی برای اعزام به سوریه نبود. جوانان ایرانی همان طور که در دوران جنگ ایران و عراق داوطلبانه به میدانهای جنگ میرفتند در این مورد نیز اگر داعش را متجاوز به ایران تصور میکردند و نتیجهٔ این تجاوز را دیده بودند همان کار را میکردند. این نکته جالب است که اگر اعضای دو تیپ فاطمیون (شیعیان افغانی) و زینبیون (شیعیان پاکستانی) را مزدور تلقی نکنیم، تهدید داعش علیه امنیت ملی ایران را فقط آنها به علاوهٔ جمع کوچکی از بسیجیان و مداحان درک کرده بودند. هیچ نظر سنجی مستقلی نشان نمیدهد که اکثریت مردم ایران حامی مداخلهٔ نظامی در سوریه هستند.
اگر جمهوی اسلامی در یمن و عراق و لبنان حضور نداشت
و در نهایت جاه طلبیهای جمهوری اسلامی در منطقه را نباید فراموش کرد.
جمهوری اسلامی امروز در خاورمیانه از سوریه و لبنان تا یمن و بحرین و از عراق تا افغانستان را جزئی از فضای حیاتی خود تلقی میکند در حالی که اکثر این مناطق قبلا بخشهایی از امپراطوری عثمانی بودهاند و امروز نیز نزدیکی بیشتری با دنیای عرب دارند تا جمهوری اسلامی. اگر جمهوری اسلامی در جهت سلطه در منطقه با ترکیه و عربستان رقابتی سرسختانه و در جهت بیرون کردن نیروهای بین المللی رفتاری تنش زا با نیروهای بین المللی در آبهای خلیج فارس نمیداشت میشد باور کرد که این رژیم در سوریه دارد از ایران دفاع میکند.
----------------------------------------------------
یادداشتها بیانگر آرای نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.