در شهریور ۵۹ در حالی که هنوز انقلاب اسلامی به دو سال هم نرسیده بود، کمتر کسی تصور میکرد قرار است جنگی ۸ ساله با خسارتهای مالی- جانی فراوان برای ایران رقم بخورد. اما، چنین شد.
در بهمن بهمن ۱۳۸۱ نیز هنگامی که ایران به عنوان عضوی از اعضای آژانس بین المللی اتمی خبر از تهیهٔ سوخت هستهای توسط متخصصان ایرانی برای نیروگاههای هستهای ایران داد کمتر کسی گمان میکرد که بحران ۱۲ سالهای طولانیتر از جنگ برای ایران در راه است. اما، چنین شد.
آیت الله خمینی در اصرار بر جنگ تا نابودی صدام گفته بود «صلح اسلام و کفر معنی ندارد». جانشین او، آیت الله خامنهای، نیز اصرار بر پرونده هستهای را «حق مسلم» دانسته بود.
اما، سرانجامِ این دو اصرار آن شد که آیت الله خمینی قبول قطعنامه ۵۹۸ را نوشیدن جام زهر و آیت الله خامنهای قبول مذاکره با امریکا را در مذاکرات هستهای نرمش قهرمانانه! نام نهادند.
آنچه مهم است اینکه در آغاز این دو بحران زیانبار برای ایران، کمتر کسی در حاکمیت جمهوری اسلامی باور میکرد روندی که آغاز شده بود در مورد اول به جنگی ویرانگر و در مورد دوم به پروژهای زیانبار و بیسرانجام منتهی میشود که در نهایت باید در هر دو مورد تنازل کرد.
دور زدن تحریم حزب الله؛ توپ در زمین ایران
حزب الله در خانه خود یعنی لبنان و به خواست امریکا تحت تحریم بانکی خفقان آور قرار گرفته است. امروز نیز شاید کمتر کسی باور کند که این موضوع میتواند تحریمهای کمرشکنی برای ایران رقم بزند.
ماجرا از این قرار است که کنگره امریکا در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ لایحهای را از تصویب گذراند که بانکهای لبنانی از جمله بانک مرکزی این کشور کلیه نهادها و موسسات و افراد کلیدی این حزب از جمله حسن نصرالله را تحت تحریم بانکی قراردهند. فهرست بلند بالای این نهادها و افراد را نیز خود امریکا تهیه و به بانکهای لبنان ابلاغ کرد. نتیجه آن شد که بانک مرکزی و بانکهای لبنانی در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۹۵ کلیه شرایط امریکا را در اعمال تحریم بانکی علیه ۱۰۰ نهاد و موسسه و افراد حزب الله به اجرا گذاشتند.
واکنش نخست حزب الله انکار تأثیرگذاری تحریمها بر این حزب بود. در بیانیهای که این حزب صادر کرد آمده بود که: «این حمله جدید [امریکا] از راه بخش بانکداری علیه حزب الله شکست خواهد خورد».
اما، از آن روز تاکنون پرسش اصلی برای ناظران این بود که مکانیزم مقابله حزب الله با تحریم سنگین بانکی امریکا آن هم در زادگاه حزب الله یعنی لبنان چه خواهد بود؟
این پرسش مهم را حسن نصر الله در سخنرانی خود در ۴ تیرماه پاسخ داد. او در حالی که لبخندی بر لب داشت گفت: «تا زمانی که ایران پول دارد، ما هم پول داریم... ما هیچ موسسه مالی نداریم تا با تحریم بانکی کمرمان بشکند. همه عالم بداند... [در مقاومت در برابر اسرائیل] تمام پروژهها، تمام هزینهها، تمام خورد و خوراک، تمام سلاحها و موشکهایمان همه و همه از جمهوری اسلامی ایران تأمین میشود.. همانطور که موشکهایی که با آن اسرائیل را تهدید میکینم از ایران میرسد، تمام اموال ما هم از ایران میرسد.»
تحلیل محتوای سخنان نصرالله چیزی جز این نیست که وی با شفافیت تمام به گونهای که تردیدی برای کسی باقی نماند، پرده از مکانیزم دور زدن تحریم حزبش برداشت. او گفت که اصلا منابع مالی حزب الله در لبنان نیست که با تحریم بانکهای لبنانی منابع مالی حرب الله قطع شود. او صراحت کلامش را تا آنجا ادامه داد که گفت: «تا هر وقت که ایران پول داشته باشد. ما هم پول داریم.»
اینکه نصرالله مطلقا منکر تاثیرگذاری تحریمها باشد قویاً محل تردید است. اما، با پرده برداشتن نصرالله از مکانیزم دور زدن تحریمها، پرسش مهم این است که پیامدهای سخن نصرالله برای ایران چیست؟
سه تحریم دیگر بر ایران
به یاد داشته باشیم موضع صریح امریکا و متحدانش این بود که در اثر برجام تنها تحریمهای هستهای ایران برداشته میشود. باراک اوباما گفته بود که مذاکرات منتهی به تصویب برجام شامل دیگر تحریمها نم یشود. این سه تحریم دیگر عبارتند از:
تحریم با موضوعیت فعالیتهای موشکی
تحریم با موضوعیت نقض حقوق بشر
تحریم با موضوعیت حمایت از تروریسم
به گمان این نوشتار حلقههای تحریم ایران از نوع سوم (حمایت از تروریسم) یک به یک در حال تکمیل شدن است. حزب الله لبنان اینک نه تنها توسط امریکا، استرالیا، کانادا و اتحادیه اروپا در شمار سازمانهای تروریستی قرار گرفته بلکه از آن بالاتر توسط اتحادیه عرب و از همه مهمتر در سازمان همکاری اسلامی نیز در شمار سازمانهای تروریستی قرار گرفته است. این یعنی تمامی کشورهای اسلامی (به استثنای تهران و دمشق) حتی عراق و لبنان (زادگاه حزب الله) نیز حزب الله را سازمان تروریستی قلمداد کردهاند. (مراجعه شود به مقاله: جمهوری اسلامی و شکست دیپلماتیک در سازمان همکاری اسلامی)
در چنین گسترهای از کشورهای جهان شامل کشورهای عربی، مسلمان و غربی تالی فاسد سخنان نصرالله برای ایران چیست؟
مواضع نصرالله؛ زمینه سازی برای «تحریم دوباره» ایران
اگر تحلیل محتوای سخنان نصرالله جز این نباشد که با خیال آسوده منابع درآمدی خود را نه در لبنان بلکه در ایران میداند و با عنایت به اینکه ایران نه صرفا توسط کشورهای غربی بلکه حتی توسط نهادی مثل سازمان همکاری اسلامی، در مظان اتهام حمایت از شبکههای تروریستی قرار دارد، آیا تالی فاسد مواضع حسن نصرالله جز این است که باید انتظار داشت پیکان تحریمهایی که حزب الله را در لبنان نشانه گرفته، متوجه ایران شود؟ آیا حسن نصرالله به خوبی و شفافیت هرچه تمامتر پازل «تحریم دوباره» ایران، اما، این بار با موضوعیت حمایت از تروریسم را تکمیل نکرده است؟
این پرسش در حالی از اهمیت برخوردار است که بدانیم کارگروه اقدام مالی (نهادی که با هدف مبارزه با پولشویی توسط هفت قدرت اقتصادی برتر جهان تاسیس شده) در گزارش اخیر خود به ایران توصیه کرده است که «به طور کامل نواقص مربوط به مبارزه با پولشویی و به ویژه مقابله با حمایت از تروریسم را برطرف کند.»
از سوی دیگر تأثیرگذاری تحریمهای فلج کننده (تعبیری که هیلاری کلینتون به کار برده بود) با موضوعیت فعالیت هستهای، اینک بر احدی حتی آیت الله خامنهای پوشیده نیست. همچون امروزِ نصرالله، پیشتر شخص آیت الله خامنهای بارها و بارها منکر تأثیرگذاری تحریمها بود. اما سرانجام وی ناگزیر به نرمش شد؛ آنچه که او آن را نرمش قهرمانانه! نام گذاشت.
با این حساب اولا میتوان در انکار نصرالله مبنی بر تأثیر نداشتن تحریمها بر حزب الله تردید کرد و ثانیاً باور داشت سخنان نصرالله جز آدرس دادن به تحریم دوباره ایران معنای دیگری ندارد.
حال اگر تحریم ایران با موضوعیت حمایت از تروریسم در دوران اوباما کلید نخورد، چند ماه انتظار لازم است تا با ورود ترامپ یا هیلاری کلینتون به کاخ سفید هر یک از این دو که از مواضع سرسختانهای در برابر ایران برخوردارند، تحریم دوبارهای بر ایران وضع کنند که آدرس دقیق ان را حسن نصرالله داده است.
----------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا نیست.