رسانه ها و صاحب نظران سياست خارجی آمریکا از ايران به عنوان يکی از چالش های پيش روی باراک اوباما، رييس جمهوری منتخب آمريکا، نام می برند.
آقای اوباما در جريان مبارزات انتخاباتی خود گفته بود که حاضر است با رهبران ايران بدون پيش شرط گفت وگو کند. این اظهارات از نظر صاحبنظران به مثابه فاصله گرفتن از سياست خارجی فعلی آمريکا ارزیابی شده بود.
پرسش مطرح در مورد سياست خارجی آمريکا در قبال ايران در دوران انتقالی از جرج بوش به باراک اوباما اين است که به چه میزان سیاست ها فعلی واشینگتن تغییر خواهد کرد.
در واشينگتن گروه های مختلفی از صاحبنظران و کارشناسان در حال ارائه ديدگاه خود به دولمتردان جديد و نمايندگان کنگره هستند تا از اين طريق چارچوب مشخصی برای اين تغييرات تدوين شود. از جمله اين نهادها می توان از «پروژه سياست خارجی آمريکا» نام برد که نخستين گزارش آن به سياست خارجی آمريکا در قبال ايران اختصاص دارد.
مدیر اجرایی این پروژه ريچاد پارکر، استاد حقوق دانشگاه کانتیکات است و بسياری از پژوهشگران نام آشنای آمريکايی و ايرانی با اين پروژه همکاری می کنند.
همکاران «پروژه سیاست خارجی آمریکا» درباره ایران
ريچارد پارکر در گفت وگو با راديو فردا توضيحاتی درباره اهداف و برنامه های «پروژه سياست خارجی امريکا» ارائه کرده است.
راديو فردا: «پروژه سياست خارجی آمريکا» از چه زمانی کار خود را شروع کرد و چه اهدافی را برای خود تعيين کرده است؟
ريچارد پارکر: «پروژه سياست خارجی آمريکا» در اوايل سال ۲۰۰۸ ايجاد شد تا فضايی برای متخصصان در راستای گفت وگو درباره چالش های سخت پيش روی سياست خارجی آمريکا به وجود بياورد.
ما يک مجموعه فرا حزبی هستيم که جريان های دمکرات، جمهوريخواه، ليبرال و محافظه کار را در بر می گيرد. هدف ما اين نيست که يک ايدئولوژی خاصی را تبليغ کنيم، بلکه به داده ها و اطلاعات موجود نگاه می کنيم که به ما چه می گويند و چه نمی گويند. سپس بهترين راهبردهايی که می توان توسعه داد را پيشنهاد می کنیم.
اين سياست های پيشنهادی به گونه ای ارائه خواهند شد که برای عموم قابل استفاده باشند. سپس اين رويکردهای پيشنهادی را بر روی وب سايت قرار می دهيم. هرچند هنوز وب سايت ما آماده نشده ولی تا پايان سال کار آن تکميل خواهد شد.
- «بايد دانست که جريان های قدرتمندی در اين دو کشور وجود دارند که به طرف مقابل اعتماد ندارند و سياست های رويارويی را مطرح می کنند. رويارويی به نفع هيچ يک از دو کشور نيست. در شرايط کنونی بايد رويکرد تازه ای را در پيش گرفت.»
چرا ايران به عنوان نخستين پروژه انتخاب شد؟
اين سئوال خوبی است. امروز سياست خارجی ما با چالش های بسياری مواجه است. انتخاب يکی از آنها بسيار مشکل است.
اما ايران يک کشور مهم و قدرتمند در خاورميانه است و در کشورهای عراق، افغانستان و لبنان تاثير گذار است.
به نظر می رسد برای داشتن يک رويکرد جامع و موثر در سياست خارجی در قبال خاورميانه، می بايست ايران را به حساب آورد. اين نقطه آغاز ما بود. سياست خارجی آمريکا در قبال خاورميانه هم اکنون با بزرگترين چالش خود مواجه است.
آنچه که شخص مرا بيشتر به انجام اين پروژه جلب کرد اين بود که هرچه بيشتر درباره آن کار می کنيد، متوجه می شويد که مفاهيم نادرست زیادی در باره ايران در رسانه ها و افکار عمومی وجود دارد و ايران به خوبی شناخته و درک نشده است.
به همين دليل کار کردن بر روی پروژه ای که به عموم، اطلاعات و آگاهی می دهد موضوع خوبی برای آغاز کار است.
آيا انتشار بيانيه کاری درباره ايران پس از انتخابات چهارم نوامبر عمدی بود؟ چه اهدافی برای زمان انتشار در نظر داشتيد؟
همانطور که گفتم ما يک جريان فرا حزبی هستيم و هدفمان تاثير گذاری بر نتيجه انتخابات نبود. ولی ما می خواستيم راهنمايی هايی را در اختيار دولت آينده قرار دهيم.
به نظر می رسد بعد از انتخابات و در جريان انتقال (قدرت)، افراد بسياری در صدد تهيه سياست های تازه در دولت جديد هستند و به سياست های «نو» فکر خواهند کرد و به اينکه، اين زمان واقعی برای تغيير است.
شعار محوری بارک اوباما، رييس جمهوری منتخب آمريکا، نيز بر پايه «تغيير» بود و اگر کسی هستيد که به تغيير سياست ها اميدواريد، هفدم نوامبر زمان خوبی است.
در اين تاريخ نمايندگان کنگره به واشينگتن بازگشته اند و همزمان با آغاز کار سنا اين گزارش منتشر خواهد شد. به نظر من زمان انتشار اين گزارش مناسب است.
امکان دارد که کلياتی از محور های اين گزارش را توضيح دهيد؟
اين بيانيه تا تاريخ ۱۸ نوامبر قابل انتشار نيست و در آن تاريخ منتشر خواهد شد. البته من نمی خواهم درباره جزئيات آن صحبت کنم، اما می توانم يک نمای کلی از آن را مطرح کنم.
ما باور داريم که فرصت تاريخی برای نزديک کردن و ايجاد پلی بين دو کشور {ایران و آمریکا} وجود دارد.
در گذشته تلاش های بسياری از سوی یک طرف انجام شده، که از سوی مقابل رد شده است يا هر دو طرف آن را رد کرده اند.
ما اميدواريم در اين شرايط دو کشور ايران و آمريکا همزمان تصميم بگيرند که این فرصتی است که بايد شيوه ای ميانه و واقع گرايانه در پيش بگيرند. اگر اين اتفاق بيفتد موفقيتی برای سازگاری صلح آميز میان دو کشور خواهد بود.
چنين اتفاقی به مثابه اين است که ما منافع مشترک بسياری داريم که آن را به رسميت می شناسيم، در عين حال که اختلافات اساسی بين دو کشور وجود دارد.
پيام اصلی ما اين است که باید با ايران گفت وگو کرد. گفت و گوهايی که شامل همه مشکلات بین دو کشور می شود. ضرورت دارد آمريکا پذيرای گفت وگو باشد و ما اميدواريم که ايران نيز چنين تمايلی داشته باشد.
اينجا باید بر نکته ای تاکيد کنم و آن اين است که من در اينجا از طرف خودم حرف می زنم نه از طرف گروه. چرا که در نهايت بيانيه منتشر خواهد شد و ديدگاه های خود را مطرح خواهد کرد. آنچه در اين گفت و گو مطرح می کنم درک من از توافق جمعی گروه است.
فکر می کنيد صدای شما را دولتمردان جديد خواهند شنيد، يا شما توان آن را داريد که صدای خود را به گوش آنها برسانيد؟
ما فعالانه کار می کنيم تا در موضعی قرار بگيريم که توجه کسانی که در جريان انتقال امور قرار دارند را جلب کنيم؛ هر چند صداهای بسياری هم اکنون وجود دارند. ما همچنين با کسانی در کنگره؛ مجلس نمايندگان و سنا، در حال گفت و گو هستيم.
آنچه می خواهم تاکيد کنم اين است که ما در ارائه پيشنهاد رويکردهای عملگرايانه و واقعگرايانه تنها نيستيم و گروه های بسياری از محققان، کارشناسان و گروه هايی با ديدگاه های همگون وجود دارند که ديدگاه های مشابه ای را مطرح می کنند. ما داريم با آنها همکاری می کنيم تا چنين رويکردی به طور جدی مورد توجه قرار گيرد.
همچنين بايد دانست که جريان های قدرتمندی در اين دو کشور وجود دارند که به طرف مقابل اعتماد ندارند و سياست های رويارويی را مطرح می کنند. اين خود از ضرورت و مهم بودن کار ما حکايت دارد.
رويارويی به نفع هيچ يک از دو کشور نيست. در شرايط کنونی بايد رويکرد تازه ای را در پيش گرفت.