لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۸:۵۳

آمريکا و مسئله هسته ای ايران: بازی با حاصل جمع صفر ؟


ايران و کشورهای گروه ۱+۵ هنوز درباره مکان و تاريخ از سر گيری گفتگو های هسته ای به توافق نرسيده اند گو اينکه علی اکبر صالحی، وزير امورخارجه ايران، مصررا برای برپائی دور بعدی گفتگوها پيشنهاد کرده است. بهر حال دير يا زود مذاکره کنندگان هسته ای ايران به سرپرستی سعيد جليلی بر سر ميز مذاکره خواهند نشست زيرا جمهوری اسلامی مايل نيست به طفره رفتن از همکاری و گفتگو متهم شود.

شکافِ بين انتظارات و خواسته های جمهوری اسلامی و کشورهای گروه ۱+۵ ، به ويژه آمريکا، چنان عميق است که گمان نمي رود گفتگو های آتی، دستکم در کوتاه مدت، راه به جائی برد.

پيش شرط های ايران

در مورد خواسته های ايران، مهدی محمدی، عضو کليدی تيم مذاکره کننده و دبيرپيشين بخش سياسی روزنامه کيهان، در تاريخ ۲۰ دی به مجله آمريکائی «نشنال رويو» گفت، برای حل مسئله هسته ای ايران، در ابتدا «دو طرف مذاکره بايد درباره نگرانيهای يکديگر به بحث بنشينند.»

بديهی است که در صورت عملی شدن اين خواسته، دامنه گفتگوها، به ويژه با آمريکا، به حوزه های وسيعی، از جمله مسائل سياسی، اقتصادی، امنيتی، نظامی و منطقه ای کشيده خواهد شد و مسئله هسته ای فقط بخش کوچکی از آن خواهد بود. اينگونه رويکرد به مسائل سياسی بيشتر در راستای «چانه زنی بزرگ» قرار دارد بدين معنی که طرفين مذاکره تمام اختلاف های خود مطرح ميکنند و سپس به طورهمزمان و در قالب مجموعه ای برای حل آنها گام بر مي دارند.

مهدی محمدی در رابطه با مسئله هسته ای و پيش شرط های ايران به مجله ياد شده گفت:

- آمريکا بايد حق ايران را برای غنی سازی محترم بشمارد و ايران در مقابل اعلام خواهد کرد که برنامه ای برای ساختن سلاح هسته ای ندارد؛

- بعد، آمريکا و اتحاديه اروپا بايد همه تحريم های عليه ايران را باطل کنند و ايران به نوبه خود بی درنگ نسبت به رفع نگرانيهای باقيمانده آژانس بين المللی انرژی اتمی، که کشور های غربی آنها را بسيار مهم ميدانند، اقدام خواهد کرد؛

- در آخر، در صورتی که همه تحريم های شورای امنيت سازمان ملل عليه ايران لغو شود، ايران در مورد غنی سازی ۲۰ در صدی به گفتگو خواهد نشست.

با توجه به اين خواسته های حداکثری جمهوری اسلامی که گفتگو درباره غنی سازی ۲۰ در صدی را به لغو کامل تحريم های آمريکا و اروپا و شورای امنيت گره زده و از محدود کردن غنی سازی ۵ در صدی و بازرسی تاسيسات هسته ای صحبتی به ميان نياورده، بعيد است که گفتگو های آتی در تحت شرايط فعلی فايده ملموسی ببار آورد.

خواسته های حد اکثری آمريکا

در مقابل اين پيش شرط های ايران، شماری از قانونگزاران متنفذ، مقام ها و کارشناسان آمريکائی نيز با مطرح کردن خواسته های حداکثری، خواهان تحريم های بيشتر وسنگين تر و حتی حمله نظامی به ايران اند و عملاً مسئله هسته ای را به لبه پرتگاه سوق مي دهند.

به طورکلی خواسته های اين گروه و توصيه های آنها به دولت آمريکا براين محورها استوار است:
- آمريکا نبايد ذره ای از تحريم ها ی عليه جمهوری اسلامی را لغو کند مگر اينکه ايران برنامه غنی سازی اش را کاملاً به حالت تعليق در آورد و اورانيوم غنی شده خود را به خارج بفرستد.

اين کار باعث خواهد شد که ايران نتواند تحت لوای گفتگو ها، کمپين فشار عليه خود را از مسير اصلی اش دور کند، يا به برنامه غنی سازی اش حقانيت دهد، و يا توانائی فنی اش را برای غنی سازی ارتقا دهد. در نهايت اينکه، در صورت اجازه دادن به ايران برای داشتن يک «برنامه غنی سازی قانونی»، بازرسی آژانس از تاسيسات ايران بايد گسترده باشد تا از هرگونه انحراف احتمالی جلوگيری شود؛

- واشنگتن نبايد در مقابل اقدامات تحريک آميز ايران عقب نشينی کند و يا اميتازی به اين کشور بدهد؛

- دادن هر گونه امتياز به ايران بجزتعليق کامل غنی سازی که در قطع نامه های شورای امنيت آمده است، ضمن کاهش نفوذ آمريکا در منطقه خاور ميانه، نيروی بازدارندگی آن را زير سئوال خواهد برد و به پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای صدمه خواهد زد؛

- با درنظرگرفتن منافع دراز مدت آمريکا در خاور ميانه وهزينه های سنگينی که ايران هسته ای ميتواند متوجه کشورهای منطقه و آمريکا کند، در صورت بر آورده نشدن خواسته های آمريکا از سوی جمهوری اسلامی ، آمريکا بايد به ايران حمله کند ؛

در مقابل اين خواسته ها که بيشتر از سوی محافظه کاران و نو محافظه کاران مطرح مي شود شماری نيز گفتگو و ديپلماسی را برای حل مسئله هسته ای ايران توصيه مي کنند و در عين حال بر تحريم های هر چه بيشتر و گسترده تر پای مي فشارند. البته اين گروه مطرح بودن گزينه نظامی عليه ايران را هم چاشنی راه حل ديپلماتيک کرده اند. به باور اين گروه فشار تحريم ها سبب خواهد شد تا جمهوری اسلامی رفتار خود را در قبال کشور های غربی و مسئله هسته ای تغيير دهد و به خواسته های آمريکا و اروپا گردن نهد.

بازی با حاصل جمع جبری صفر

در هرصورت چه محافظه کاران و چه حاميان راه حل ديپلماتيک هدفی جز تن دادن جمهوری اسلامی به خواسته های آمريکا ندارند. به عبارت ديگر از زاويه «بازی با حاصل جمع صفر» به مسئله هسته ای ايران نگاه مي کنند . از منظر آنان ميزان امتيازاتی که آمريکا کسب خواهد کرد بايد برابر امتيازات از دست داده شده ايران باشد. اين بازی در دنيای بعد از جنگ سرد بار ها اتفاق افتاد و در بيشتر موارد کشورهای ضعيف از کشورهای قوی شکست خوردند و به اصطلاح مات شدند.

اين در حالی است که مقام های جمهوری اسلامی، از جمله علی لاريجانی، برای حل مسئله هسته ای ايران بارها گفته اند که ايران نمي خواهد طرف بازنده باشد و به بازی بُرد – بُرد می انديشد که لازمه اينکار ايجاد فضائی است که در آن ايران وآمريکا بتوانند با هم کنارآيند و هر دو طرف ازنتيجه گفتگوها فايده برند.

فشارهای اقتصادی، گزينه نظامی

در حال حاضر چنين فضائی وجود ندارد و به نظر نميرسد که تحريم های بيشتر و يا گفتگو های تازه به راه حل پايداری منجر شود. آمريکا و کشور های اروپائی تشديد تحريم را کارساز مي دانند و حتی برخی از مقامهای غربی از سقوط عنقريب اقتصاد ايران سخن به ميان آورده اند. اين در حالی است که کارشناسان اقتصادی به رغم تائيد شاخص های مايوس کننده اقتصادی در جمهوری اسلامی بر اين باورند که اين کشور درسراشيبی سقوط قرار نگرفته است.

مقامهای جمهوری اسلامی به تاثيرات منفی تحريم ها صحه گذاشته اند ولی با اتخاذ يک رشته راه حل های کوتاه مدت وتلاش برای انطباق بودجه ملی با واقعيات موجود وهمچنين کاهش وابستگی اين بودجه به در آمد های نفتی، قصد دارند که آسيب پذيری جمهوری اسلامی را دربرابر تحريم ها کاهش دهند.

اضافه براين همين مقام ها با آگاهی به اينکه تنگناها و فشارهای اقتصادی لزوماً طغيان مردم عليه رژيم را به دنبال نخواهد داشت ، با کوششی پيگير برآنند تا از سوئی مردم را قانع کنند که فشار های اقتصادی ريشه در دشمنی آمريکا و برخی از کشورهای اروپائی با برنامه هسته ای ايران دارد و از سوئی ديگر آنان را به مقاومت در مقابل فشارهای مالی و اقتصادی غرب ترغيب کنند.

گزينه نظامی هم نميتواند راه حل پايداری باشد. دلائل و پی آمد های فاجعه بار آن برای ايران و منطقه را شمار زيادی از نظاميان و کارشناسان آمريکائی و اروپائی بار ها اعلام کرده اند . در سپتامبر سال گذشته بيش از سی نفر از مقامهای پيشين دولتی و کارشناسان نظامی و امنيتی آمريکا، از جمله آدميرال فالون و ژنرال زينی ، فرماندهان سابق «سنت کام» (فرماندهی مرکزی) در گزارشی تحت عنوان « هزينه و فايده حمله نظامی آمريکا به ايران» تاکيد کردند که حمله ضمن افزايش خطر يک جنگ تمام عيار در منطقه ، ميتواند پيشرفت برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را به تاخير اندازد ولی در نهايت نمي تواند اين کشور را از دست يابی به سلاح هسته ای باز دارد.

ديپلماسی يگانه راه حل

حمله نظامی وتحريم با هدف تسليم کردن جمهوری اسلامی راه حل های پايدار و دراز مدتی نيستند و ديپلماسی بهترين گزينه برای حل مسئله هسته ای ايران به ويژه مسائل بين ايران و آمريکا است - مسائلی که حل آنها بسيار مشکل خواهد بود و به زمان طولانی نياز دارد.

دشمنی جمهوری اسلامی با واشنگتن در جامعه آمريکا نهادينه شده و به عکس مقامهای بلند پايه و هواداران سر سخت جمهوری اسلامی، آمريکا را دشمن اصلی نظام ميدانند و بيش از سه دهه است که دو طرف بر طبل اين دشمنی ميکوبند. فائق آمدن به سو ظن شديد ، بی اعتمادی، تنفر و گلايه های تاريخی دو طرف در ابتدا نيازمند تغيير لحن وايستار، و چرخشی ملموس در سياست ايران و آمريکا در قبال يکديگر است تا فضائی مناسب برای گفتگو های واقع گرايانه ايجاد شود و مهمتر اينکه سازش و رفع اختلافات ( نه تسليم) ارزشی مثبت تلقی شود و دو طرف يکديگر را متقاعد کنند که برای اعتماد سازی و حل اختلافات جدی و صادق اند.

تا به حال ايران و آمريکا با خوداری از برداشتن گامهای جدی برای رفع اختلافات شان، تنش بين دو کشور را به اوج خود رسانده اند ضمن اينکه زمان هم به نفع هيچکدام نيست.

در ايران تصميم برای بازنگری محاسبات استراتژيک جمهوری اسلامی و تعديل خواسته های حداکثری آن و آغاز گفتگو های جدی توام با شفافيت و نرمش به منظور رسيدن به نتيجه ای بر مبنای بازی برد – برد، در نهايت با آيت الله خامنه ای است.

در آمريکا ، باراک اوباما با تاکيد بر «حل اختلافات آمريکا با ديگر ملت ها به گونه ای صلح آميز» در سخنرانی افتتاحيه دور دوم رياست جمهوری اش ، مي تواند جمهوری اسلامی را قانع کند که واشنگتن درحل اختلافات جدی است واز زاويه بُرد- بُرد به حل مسئله هسته ای ايران نگاه مي کند . لازم است واشنگتن از دادن اولتيماتم به جمهوری اسلامی پرهيز کند و تعريف منافع ايران را به خود اين کشور بسپارد، و مهمتر اينکه با ايران به گفتگوی دو جانبه بنشيند.

هيچ ضمانتی وجود ندارد که ديپلماسی راهگشای مسائل و اختلافات ايران و آمريکا باشد ولی برای احتراز از بروز جنگ فاجعه باری که پی آمد های آن، به درجات مختلف ، دامان هر دو طرف و چه بسا کشور های منطقه را نيز خواهد گرفت ، پيمودن راه بسيار دشوار ديپلمايتک، بهترين گزينه ايران و آمريکا است.
XS
SM
MD
LG