صادق خرازی، معاون سابق وزارت امور خارجه ايران و سفير سابق ايران در فرانسه، در مصاحبه ای که اخيرا با نشريه نيوزويک داشته است، بهبود مناسبات ايران و آمريکا را در گروه برخورد مصلحت گرايانه تر دو طرف دانسته است.
آقای خرازی در اين گفت وگو تاکيد کرده است که روی صحبت و طرف مذاکره آمريکا در مناسباتش با ايران، بايد رهبر جمهوری اسلامی باشد چرا که تصميم گيرنده اصلی در سياست خارجی ايران، آقای خامنه ای است .
نيوزويک می نويسد صادق خرزای که پس از روی کار آمد محمود احمدی نژاد، ریاست جمهوری ایران، مجبور به استعفا شد، معتقد است که بين آمريکا و ايران ديواری از بی اعتمادی و سوء ظن وجود دارد.
آقای خرازی در اين گفت وگو تاکيد کرده است که آمريکايی ها برداشت های نادرستی از ايران دارند، چرا که منابع اطلاعاتی آنها زمينه ساز چنين برداشت هایی می شود.
آقای خرازی سه گروه را منبع اطلاعاتی آمريکا معرفی می کند و در توضيح آنها می گويد: يکی از اين منابع، اپوزيسيون ايرانی خارج از کشور است که در سه دهه گذشته خارج از ايران بوده و اطلاعات قديمی خود را آن طور که فکر می کند آمريکايی ها دوست دارند عرضه می کند.
- «آمريکا نبايد رهبر را دور بزند و با افرادی در دولت گفت وگو کند. مذاکره با دولت يعنی مذاکره با رهبر. رهبر جمهوری اسلامی از هر کلمه مذاکرات با اطلاع است. شايد ساختار تصمیم سازی درسياست داخلی ايران غير متمرکز باشد .اما سياست خارجی به شدت متمرکز و زير نظر رهبر است»
اين ديپلمات سابق در معرفی منابع ديگر به آنچه او «لابی اسراييلی ولابی کشورهای عرب» می خواند اشاره کرده و می گويد: دو گروه آخر نزديکی ايران و آمريکا را عليه منافع خود می بينند.
صادق خرازی می گويد اگر آمريکا می خواهد اين ديوار بی اعتمادی و سوء ظن بر طرف شود، بايد مشروعيت جمهوری اسلامی را بپذيرد، دارايی های ايران را آزاد کند ، از گروه های مخالف حکومت اسلامی حمايت نکند و علاوه بر لغوتحريم های وضع شده در گذشته، تحريم های جديد اعمال نکند.
آقای خرازی در پاسخ به اين سوال که اصولا چه کسی سياست خارجی ايران تصميم گيرنده نهايی است، و طرف صحبت يک مقام آمريکایی برای مذاکره و حل مسائل دو کشور کدام نهاد است:«وزارت امور خارجه،رياست جمهوری ، سياستمداران مصلحت گرا همچون آقای رفسنجانی يا ولی فقيه»، می گويد: «دولت ايران مجری سياست هايی در حوزه سياست خارجی است که توسط رهبر ايران اتخاذ شده اند.»
وی می گويد: «آمريکا نبايد رهبر را دور بزند و با افرادی در دولت گفت وگو کند. مذاکره با دولت يعنی مذاکره با رهبر. رهبر جمهوری اسلامی از هر کلمه مذاکرات با اطلاع است. شايد ساختار تصمیم سازی درسياست داخلی ايران غير متمرکز باشد .اما سياست خارجی به شدت متمرکز و زير نظر رهبر است» .
این دیپلمات سابق می افزايد:«آمريکايی ها نبايد تصور کنند می توانند از وجود جناح های داخلی به نفع خود استفاده کنند».
آقای خرازی در ادامه اين گفت وگو می گويد روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد در ايران و رویکرد جدید ایران در سیاست خارجی خود، ناشی از سياست آمريکا در قبال سياست های مثبت دولت سابق ایران نسبت به آمريکا است.
به گفته وی، در دوران رياست جمهوری «آقای خاتمی، ايران در جريان حمله آمريکا به افغانستان با اين کشور همکاری کرد، اما در عوض آمريکا ايران در جزو کشورهای محور شرارت قرار داد».
آقای خرازی در همين زمينه می افزايد :«در آستانه حمله به به عراق ما به آنها (آمريکايی ها) نامه نوشتيم و به يک طرح و بسته پيشنهاد کرديم ولی آنها آن را ناديده گرفتند. افراطی گری منجر به تولد افراطی گری می شود».