نمايش فيلم مستند امير کوستاريتسا در باره ديگو مارادونا اسطوره فوتبال جهان در بخش غيررقابتی جشنواره کن با استقبال خبرنگاران مواجه شد.
فيلم يک ساعت و نيمه کوستاريتسا، فيلمساز معروف صرب که با فيلم های بابا به ماموريت رفته (۱۹۸۵) و زيرزمين (۱۹۹۵) نخل طلای جشنواره کن را دريافت کرده، يک بيوگرافی کلاسيک در باره اين ستاره آرژانتينی نيست بلکه او جنبه های مختلف شخصيت مارادونا را در اين فيلم به نمايش می گذارد.
از جادوی فوتبال اين «پسر طلايی» آرژانتينی، تا اعتياد به مواد مخدر و افکار سياسی او همه در اين فيلم بازتاب يافته اند.
ساختن اين فيلم برای کوستاريتسا، به خاطر عشق اش به فوتبال و چهره مردمی مارادونا يک آرزو بود.
طرح ريزی اين فيلم به روزهای پايانی سال ۲۰۰۳ بازمی گردد و پی ريزی ساخت آن با مشکلات عديده ای چون دسترسی به آرشيوها و همچنين سلامتی ديگو مارادونا مواجه شد. با اين حال حاصل کار هم کوستاريتسا و هم مارادونا را راضی کرد.
مارادونا از اين فيلم به عنوان بهترين فيلم در باره خودش ياد می کند و فيلم های ديگر را توهين آميز و به دور از واقعيت می داند.
موسيقی اين فيلم را مانو چائو، خواننده و گيتاريست فرانسوی الاصل معروف که اکثر ترانه های خود را در رابطه با وضعيت عمومی بشر در جهان و استعمار نو سروده است، ساخته شده است.
نشست مطبوعاتی فيلم جديد کوستاريتسا ديروز با حضور فيلمساز و ستاره اش برگزار شد و آن ها پس از گفت وگو با خبرنگاران با هم پا به توپ شدند.
لوموند در گزارش کوتاهی به اين فيلم پرداخته است که آن را در زير می خوانيم:
- فيلم يک ساعت و نيمه کوستاريتسا، فيلمساز معروف صرب، در باره ديگو مارادونا، يک بيوگرافی کلاسيک در مورداين ستاره آرژانتينی نيست بلکه او جنبه های مختلف شخصيت مارادونا را در اين فيلم به نمايش می گذارد
ديگو مارادونا فوتباليستی يگانه بود. وقتی خالکوبی فيدل کاسترو و چه گوارا را بر بازوی راست و چپ و خالکوبی صليبی را بر بدن خود نشان می دهد نيز بی نظير است.
سه شنبه ۲۰ ماه مه در جشنواره کن چنين جلوه مغرور و غرايی از اين نابغه فوتبال آرژانتين در فيلم مستند امير کوستاريتسا به نمايش درآمد.
اين فيلم، نه فيلمی در باره فوتبال است و نه يک کار تحقيقی. فيلم کوستاريتسا در باره خدای زنده است!
قديسی که در آرژانتين، در صربستان، در کوبا و ناپل؛ شهری که برای آن در سال های ۱۹۸۷ و ۱۹۹۰ با دو عنوان قهرمانی فوتبال ايتاليا افتخار آفريد؛ همچنان اغواگر است.
ديوانه وارترين صحنه های فيلم «تقدس گاه مارادونايی» را در بوئينس آيرس نشان می دهند که در آن ها به نيايش اين فوتباليست می پردازند.
در نشست مطبوعاتی سه شنبه، امير کوستاريتسا گفت: «هميشه اين اوست که در مرکز توجه قرار دارد. من فکر می کنم بدن او يک نوع ماده شيميايی ترشح می کند.» و خبرنگاران وقتی با عکس هايی در دست و با حرص و ولع برای امضا گرفتن به سوی اين ستاره می رفتند نشان دادند که مخالفتی با اين گفته کوستاريتسا ندارند.
فيلم همچنين استحاله يک پيکر را نشان می دهد؛ از جوانکی که با توپ شعبده می کند تا پيکری که از مواد مخدر ورم کرده است.
مارادونای کوستاريتسا در فيلم چهره ديگری هم دارد. مبارزی عليه «امپرياليسم» و جرج دبليو بوش.
کوستاريتسا می گويد: «گوش دادن به نقطه نظرات ديگو درست مثل يافتن دوست گمشده ای بود.»
مارادونا از نگاه کوستاريتسا نام اين فيلم مستند است. می توان گفت در اين فيلم، سينماگر به اندازه سوژه ی خود در فيلم حضور دارد.
کوستاريتسا را می بينيم که با توپ بازی می کند؛ دوست آرژانتينی خود را در آغوش می کشد و گيتار می نوازد. صدای غايب او در فيلم، در همه جا حضور دارد.
کوستاريتسا در اين باره می گويد: «دلايلی برای اين موضوع وجود دارد... (با شوخی) لحظاتی بود که ديگو را در بوئينس آيرس پيدا نمی کردم و فيلم را کار می گذاشتم.» همچون صحنه ای حيرت آور در فيلم زمانی که يک پاپارازی (عکاسان شکارچی ستاره ها) در پايين يک ساختمان منتظر مارادونا است. مارادونا پيدايش می شود. خود را به آغوش کوستاريتسا می اندازد و سپس زير نگاه متحير سينماگر به سوی اتومبيلش می رود.
جنبه ديگری از پديده مارادونا در فيلم که غالبا فريبگرانه است؛ همچون دريبل هايش بهت آور می نمايد.
مارادونا در باره گلی که در جام جهانی ۱۹۸۶ با دست به انگليس زد (۵ سال پس از درگيری های نظامی در فالکلند ميان آرژانتين و انگليس بر سر جزاير واقع در اين منطقه) می گويد: «انگار جيب يک انگليسی را زدم!»
مارادونا در باره اعتياد خود با افسوس می گويد: «چه بازيکنی می توانستم باشم اگر به کوکائين نزديک نمی شدم» و همسرش می گويد: «اغلب از من می پرسند ديگو چگونه توانست از اعتياد رهايی يابد؛ هيچ کس اما نمی پرسد که من چگونه از اين مخمصه بيرون آمدم.»