لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۴۱

زمينه های رفتارهای معيشتی مردم ايران: بی ثباتی، فساد و دشواری شرافتمند زيستن


دو رخداد قابل توجه در دهه پايانی فروردين ۱۳۹۳ در فضای معيشتی مردم ايران يعنی ثبت نام بيش از ۹۵ درصد از مردم برای دريافت يارانه ها (الف ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳) يا انصراف تنها ۲.۴ ميليون نفر از يارانه ها (ايسنا، ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳) که قاعدتا بايد به نيازمندان تعلق بگيرد و بالا رفتن ۱۱۰ درصدی فروش بنزين در جايگاههای فروش تهران (ايلنا، ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳؛ ميزان افزايش فروش بنزين در جايگاه های شهرستانها اعلام نشده است) قبل از اعلام قيمت و بالا رفتن قيمت آن می توانند نقاط شروع خوبی برای تامل در رفتار معيشتی مردم ايران بالاخص در تعامل با دولت باشند. اين دو نمونه از اين جهت اهميت دارند که بخش قابل توجهی از مردم در آنها درگير بوده اند.

شهروندان ايرانی می دانند که امکان ندارد ۹۵ درصد مردم ايران به يارانه نياز داشته باشند و آمارهای کارشناسان و مراکز دولتی حاکی از وجود ۷۰ درصد مردم نيازمند يا زير خط فقر نسبی و حدود ۱۵ ميليون نفر زير خط فقر مطلق است (که اين رقم دوم در واقع بخشی از رقم هفتاد درصدی ذکر شده است). همچنين همه می دانند ۵۰ تا صد ليتر بنزين با تفاوت قيمت ۳۰۰ تا ۳۵۰ تومانی (حدود پانزده تا سی هزار تومان) ارزش ايستادن در صف های چند کيلومتری، درگير شدن در صف با ديگران يا ذخيره کردن بنزين در خانه (با خطرات جدی آتش سوزی) را ندارد و دردی از خانوادهای دوا نمی کند (از پيش اعلام شده بود که بنزين سهميه ای ۴۰۰ تومانی در کارت های مردم حذف نمی شود). با اين حال چرا چنين رفتارهايی از مردم ايران سر می زند؟

تبيين های فردی و اخلاقی کار نمی کند

برخی برای پاسخ به اين سوال به خصوصيات اخلاقی و شخصی افراد (مثل حرص و طمع و عدم رعايت ديگران) اشاره می کنند اما همهی افراد بشر حرص و طمع دارند. با اين حال، اکثر مردم در نقاط ديگر دنيا به اين شکل رفتار نمی کنند. در ديگر نقاط ديگر دنيا نيز افرادی هستند که حقوق ديگران را رعايت نمی کنند اما اين افراد نمی توانند فضا را به دست خويش بگيرند. بنابراين پاسخ را بايد در عوامل ديگر ساختاری و محيطی جست.

يافتن مبانی رفتار معيشتی مردم ايران کاری است بسيار دشوار که بدون تحقيقات بلند مدت و متعدد ممکن نيست. نظر سنجی مراکز مستقل (که در ايران امکان فعاليت ندارند) می تواند پنجره هايی برای ديدن اين مبانی برای ما بگشايد. اما آنچه اکنون می توانيم با مشاهدات محدود و اطلاعات پراکنده و روندهای جاری بدان اشاره کنيم زمينه های اين رفتارهاست. چهار زمينه حداقل در ۳۵ سال گذشته در حوزه رفتارهای معيشتی مردم موثر بوده اند:

احساس بی ثباتی

اکثريت مردم يک جامعه (گروههای فرصت طلب و جنجال برانگيز در اقليت هستند) در شرايط ثبات رفتارهای معقولی در حوزهی اقتصاد و معيشت از خود بروز می دهند به اين معنا که برای چند روز يا چند هفته (بسته به نوع کالا) مواد مورد نياز خود را ذخيره می کنند (تا حدی که خراب و فاسد نشوند)، درصدی از درآمد خود را پس انداز می کنند، درصدی از درآمد خود را به ديگران (به شکل هديه يا صدقه) اختصاص می دهند و خط قرمزهايی برای خود دارند: مثل برنداشتن از آنچه برای فقرا اختصاص يافته، عدم آسيب به اموال عمومی و رعايت حق مالکيت ديگران.

اما وقتی شرايط بی ثبات می شود (بر اثر جنگ يا قحطی يا بلايای طبيعی) بسياری از اين رفتارها رنگ می بازند و افراد برای بقای خود و خانواده شان به هرگونه اقدامی ممکن است دست زنند. در اين شرايط نيز اکثريت افراد در صورت عدم مواجهه با مرگ به چپاول اموال ديگران اقدام نمی کنند يا نان را از دست فقرا نمی ربايند. رفتارهايی که گاه و بيگاه از مردم ايران سر می زند مثل برداشتن سيب زمينی مجانی از خيابان توسط افراد مرفه، ايستادن در برابر غرفه های سانديس و کيک مجانی در راه پيماييها و مراسم حکومتی از سوی افرادی که از منابع بخش عمومی برخوردارند، يا حتی گرفتن غذای مجانی در حج (توسط حجاجی که شرط رفتن آنها به حج استطاعت مالی بوده) نشان می دهد که بخشهايی از جامعه هنوز بعد از ۲۵ سال که از پايان جنگ می گذرد (و در دوران جنگ نيز کشور هيچ گاه دچار قحطی و کمبود مواد غذايی نشد) هنوز خود را در شرايط بی ثباتی احساس می کنند. ذهنيت حکومت در تمسک دائمی به نظريه توطئه و تبليغات رسانه های دولتی در اغراق در نقش دشمنان يا احساس عدم امنيت در حفظ اموال به دست امده از طرق نامشروع در اقشار تازه به دوران رسيده نمی توانند در اين زمينه بی تاثير بوده باشند.

از سوی ديگر نوع تصميم گيريها و سياستگذاريهای حکومت بيانگر و انتقال دهنده اين بی ثباتی است. نه تنها سياست و فرهنگ بلکه سياست های اقتصادی در ايران ثبات نداشته اند. وقتی مردم هر ساله انتظار بيش از ۴۰ درصد تورم را بکشند طبعا رفتارهای شرايط بی ثباتی را از خود بروز می دهند.

دشواری شرافتمند بودن

در ۳۵ سال گذشته شرايطی در کشور حاکم شده که شرافتمند و با کرامت زيستن بسيار دشوار و حتی در مناطق و دورهها و شرايطی غير ممکن شده است. در اين وضعيت ديگر افراد بر اساس موازين عقلانی و اخلاقی عمل نمی کنند و صرفا بر اساس غريزه بقا تصميم می گيرند و تصميمات خود را به اجرا می گذارند. حتی ديندار بودن (به هر تفسيری از دين) در اين شرايط بسيار دشوار است چون اديان بالاخره خط قرمزهايی برای افراد تعريف می کنند. اين خط قرمزها ممکن است مقبول همه نباشند يا افراد تصورات متفاوتی نسبت به آنها داشته باشند اما به صفر نمی رسند. جامعه ای که شهروندانش به شرافتمند نبودن بالاجبار عادت کنند طبعا به سيگنال های مرتبط با خير و رفاه عمومی توجه چندانی نمی کند. عادت عمومی اکثر شهروندان ايرانی به ريختن زباله در سطح شهرها و روستاها که کشور را به يک زباله دانی بزرگ تبديل کرده ناشی از همين عادت به فاصله گيری از رفتار شرافتمندانه تحت اجبار شرايط است. اين عادت سم پذيرش مسئوليت فردی است.

فاسد دانستن حکومت

شمار زیادی از مردم ايران می دانند که حکومتشان فاسد است و همه شواهد و قرائن اين امر را تاييد می کند. اين تصور در اقشار مذهبی و غير مذهبی، شيعه و سنی، مرد و زن، پير و جوان، طرفدار و منتقد حکومت جاری است. ممکن است برخی از آنها که طرفدار نوع حکومت هستند عدهای را استثنا کنند اما اکثر مديران و مقامات را فاسد می دانند. بخش قابل توجهی از رای احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ ناشی از کارزار انتخاباتی ضد فساد وی بود. امروز هم اگر سياستمداری با همين کارزار به ميدان بيايد ميليونها نفر را به سوی خود جلب خواهد کرد.

مردمی که حاکمان خود را فاسد می دانند طبعا از هر فرصتی برای کندن ريالی از بودجه کشور به سمت خود سر و دست می شکنند (کندن يک مو از خرس غنيمت است)، با دادن عريضه به رئيس دولت برای دريافت چند ده هزار تومان تا دريافت کالای مجانی، ثبت نام برای يارانه تا دريافت هديه به اقشار خاص (سينماگران، صنتعگران، و مطبوعاتي ها). اين همه به هيچ دولتی اختصاص نداشته و فقط با تغيير دولتها کم و زياد شده يا ترکيب دريافت کنندگان تغيير کرده است. اکثريت مردم ايران احساس می کنند که سر آنها کلاه رفته و حق آنها خورده شده است و بايد به طريقی اين را جبران کنند. حاکميت روابط خويشاوند سالاری و محفلی در بخش هايی از جامعه با همين احساس شايستگی برای در اختيار گرفتن منابع بيشتر در مقابل ديگر ثروتمندان و اقشار مرفه توجيه می شود.

حتی مرفه ترين اقشار جامعه که به هر دليل (قدرت يا امتيازات طبقه حاکم) نبايد از حيث اقتصادی احساس نياز کنند برای خدمات و کالاهای مجانی دولتی سر ودست می شکنند يا در پرداخت هزينه های جاری زندگی مثل آب و برق و تلفن و گاز که در ايران نسبت به نقاط ديگر دنيا ارزان تر است راحت نيستند. مردمانی فقير تر از مردم ايران در نقاط ديگر دنيا زندگی می کنند اما رفتار معيشتی موجود در ايران را بروز نمی دهند. مردم ايران چهار دهه پيش از اين نيز در مناطقی با فقر دست به گريبان بودند اما بدين شکل رفتار نمی کردند. چپاول اموال عمومی توسط کاست حکومتی شهروندان را نيز نسبت به اين اموال حريص ساخته است.

خوار کردن عقل

نهادهای دينی و حکومتی در ايران با حداکثر تلاش کوشيده و می کوشند به شهروندان ايرانی بياموزند که عقل و خرد چارهی کار آنها نيست بلکه بايد به دين و دولت دينی تمسک پيدا کنند (مثل تشويق به فرزند بيشتر در شرايط فقر عمومی يا انداختن نامه به چاه جمکران برای رفع حاجت). مردم هم در زندگی اجتماعی می بينند که هرچه افراد عاقلانه تر (عقل به معنای انتخاب وسيله مناسب برای رسيدن به هدف و در ترازو گذاشتن هزينه ها و منافع فردی و جمعی يک کنش و واکنش) رفتار کنند از زندگی بيشتر عقب می مانند. قدرتمند ترين و ثروتمند ترين افراد جامعه ايران امروز کسانی هستند که عاقلانه رفتار نمی کنند (عقل نه به معنای تلاش برای به حداکثر رساندن سود به هر قيمت) بلکه تلاش می کنند قانون و حقوق ديگران و منافع و خير عمومی را زير پا بگذارند.

نتيجه اين محيط اجتماعی آن است که اکثر افراد در کنش های فردی خويش هيچ وقت جايی برای هزينه- فايده باز نکنند. به عنوان مثال رعايت قوانين راهنمايی و رانندگی از هر نظر (سلامت جسمی و روانی، رسيدن به موقع و سريع تر، و آلودگی کمتر) به نفع همگان است اما در ايران حجم نقض اين قوانين بسيار بالاتر از ديگر جوامع است و در نتيجه سالانه حدود ۲۰ هزار نفر در تصادفات کشته و بيش از صد هزار نفر زخمی می شوند. هيچ انسان عاقلی بنزين در خانه خود انبار نمی کند در حالی که پمپ بنزين فردا هم بنزين دارد و هيچ اتفاقی برای توقف آن متصور نيست. هيچ انسان بی نياز عاقلی کالايی را که برای نيازمندان در نظر گرفته شده به خود اختصاص نمی دهد. خوار کردن عقل در جامعه افراد را از انديشيدن به عواقب اعمال خود و روشهای تصحيح امور باز می دارد.

........................................................
یادداشت‌ها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و نه بازتاب دیدگاه‌های رادیو فردا.
XS
SM
MD
LG