کشورهای اروپای غربی از صف آرايی نيروهای روسيه در پشت مرزهای شرقی اوکراين و جدا سازی شبه جزيره کريمه شگفت زده شده اند و تا همين اواخر، رويدادهائی از اين دست را متعلق به دهه چهلِ قرن گذشته می پنداشتند.
اين کشورها که با يکپارچگی اروپا در پی فروريختن ديوار برلين در سال ۱۹۸۹ و در قالب ناتو و اتحاديه اروپا از بسياری جهات به هم پيوند خوردند، بر اين باور رسيده بودند که به عرصه پسا مدرن پا گذاشته اند که در آن قدرت نرم جايگزين قدرت سخت شده است و در سايه قوانين بين المللی نظمی را بنا نهاده اند که به سود همه کشور های اروپائی است. اما ضميمه کردن کريمه و رويداد های چند هفته گذشته در اوکراين اين برداشتها را زير سئوال برده است و با آشکار کردن ضعف کشورهای اروپائی، درعين حال واقعيتی را آشکارکرده و آن روياروئی يک روسيه متکی به نفس و به نسبت قوی با کشور های اروپائی نامنسجم و چند پاره است.
به نظر ميرسد که کشورهای اروپائی تمايلی به روياروئی با روسيه ندارند و به همين جهت ميدان قدرت سخت وتصميم گيريهای راهبردی را به شريک و عضو حياتی ناتو يعنی آمريکا سپرده اند، گو اينکه در حال حاضر واشينگتون ترجيح ميدهد که از قدرت نرم خود بهره گيرد. از اين روآمريکا و اتحاديه اروپا برای پايان دادن به بحران اوکراين، به گفت و شنود و راه حل سياسی چشم دوخته اند.
پيش شرط های مسکو
روسيه برای حل بحران اوکراين پيش شرط های سفت و سختی را مطرح کرده است که در صورت تحقق يافتن ميتواند به چند پاره شدن اوکراين منجر شود .
سرگئی لاورف، وزير خارجه روسيه، دهم فروردين، ساعاتی پس از ملاقات با همتای آمريکائی اش، جان کری، در پاريس، در يک گفت و گوی تلويزيونی از مقامهای اوکراين خواست قانون اساسی کشورشان را اصلاح کنند؛ اصل بی طرفی را در قانون اساسی خود قيد کنند و تضمين دهند که به پيمان ناتو نخواهند پيوست؛ جمهوری فدرال تشکيل دهند؛ و با اعطای خود مختاری کامل به ايالت های روس نشين شرق به آنها اجازه دهند تا در زمينه های سياسی، اقتصادی و برقراری روابط خارجی با همسايگان خود آزاد باشند. تحقق اين شرايط، به ويژه آزادی درزمينه سياست خارجی، فراتر از خود مختاری و خود گردانی است و به استقلال پهلو ميزند.
ديدگاههای روسيه
به باورمقامهای روسی سازمانهای اطلاعاتی کشور های غرب با حمايت از گروههای فاشيست وگروههای راستگرای افراطی مانند "رايت سکتور" و "حزب سووبودا" اعتراض های خونبار کی يف را براه انداختند و با کودتا دولت روس گرای ويکتور يانوکويچ را ساقط کردند تا يک دولت مخالف روسيه و متمايل به ناتودراوکراين بگمارند.
همين مقامها انقلاب نارنجی ۲۰۰۵ در اوکراين را نيز حاصلِ کار کشورهای غربی و دخالت آنها در امور داخلی اوکراين ميدانند. مسکو بر اين باور است که سازمانهای اطلاعاتی غرب قادرند، در صورت لزوم، حکومت کشورهای "خارج نزديک" را متزلرل کنند ومايه تشنج و بی ثباتی درکشور های حوزه نفوذ روسيه شوند.
مسکو به خوبی ميداند که جامعه اوکراين يک پارچه نيست و اداره اين کشوردر پی اعتراض هائی که آن را به آستانه ورشکستگی اقتصادی کشانده، کار بسيار دشواری خواهد بود. صندوق بين المللی پول در مقابل کمک های مالی تا ۱۸ ميليارد دلار به اوکراين، اصلاحات اقتصادی بسيارسنگينی را برای کی يف تعيين کرده است که ميتواند به پائين رفتن سطح زندگی مردم منجر شود، سطحی که در حال حاضر در پی اعتراض ها و بی ثباتی در کشور به اِفلاس کشيده شده است.
روسيه که در مقابل تمديد قرار داد پايگاه دريائی سِواستو پول در کريمه تقبل کرده بود گاز ارزان به اوکراين بدهد، اکنون با توجه به انضمام اين شبه جزيره نيازی برای اين کار نميبيند و به گفته آرسِنی ياتسِنيوک، نخست وزير دولت موقت اوکراين، قيمت گاز وارداتی از روسيه ۸۰ در صد افزايش يافته است.
با توجه به اين فشارها، روسيه منتظر واکنش شديد جامعه اوکراين عليه غرب است و بی شک از نفوذ آشکار يا نا آشکار خود استفاده خواهد کرد تا در شکل دهی و ترکيب دولت آينده دخالت کند. مسکو با حمايت خود از اعترا ض های شرق اوکراين انتظار دارد که اين ايالت های روس گرا درانتخابات آينده اوکراين با آرا خود، مخالفت صريح خود را با دولت کی يف نشان دهند.
به تازگی هوداران روسيه در ايالت های شرق اوکراين در شهر های دونتسک، لوهانسک و خارکوف ساختمانهای دولتی را تسخير کردند و پرچم روسيه را بر فراز آنها بر افراشتند. متعاقب اين رويداد، دولت هفتاد تن را که در اشغال ساختمانها دست داشتند دستگير گرد . در واکنش به اين اقدام کی يف، سرگئی لاورف ، سه شنبه ۱۹ فروردين، با اظهار نگرانی از تنبيه اين اعتراض کنندگان، به دولت اوکراين هشدار داد که بکار گيری هر گونه خشونت درايالت های شرقی منجر به بروز جنگ داخلی خواهد شد.
موضع آمريکا، چند پارگی اتحاديه اروپا
برخلاف باورعمومی اتحاديه اروپا موضع واحدی در قبال روسيه در رابطه با بحران اکراين ندارد. برخی از کشورهای اروپائی با آمريکا همگام اند و آلمان موضع متفاوتی دارد.
مقامهای آمريکائی آگاهند که واکنش نظامی به جداسازی کريمه بسيار دشوار خواهد بود و راه به جائی نخواهد برد. آمريکا هيچ گزينه سريع و موثر نظامی دراختيار ندارد، همانگونه که در زمان حمله روسيه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ در اختيار نداشت.آمادگی برای اجرای هر نوع عمليات گسترده دراورآسيا دستکم به شش ماه وقت نياز دارد، همانگونه که درعمليات طوفان صحرا و حمله به عراق به ثبوت رسيد. با توجه به زمان لازم برای آمادگی نظامی، روسيه در صورت دست زدن به عمليات نظامی محدود در منطقه، به اهداف خواهد رسيد. از اين رو آمريکا نميخواهد که روسيه دست به چنين حمله ای زند زيرا اين کارهم عدم توانائی آمريکا را برای واکنش سريع و به موقع نشان خواهد داد و هم ضعف های ناتو را آشکار خواهد کرد.
علاوه بر اين آمريکا نميداند که آلمان از نظر سياسی به چه سمت و سوئی خواهد رفت. آلمان با فشار های خود به دولت ويکتور يانوکويچ برای اجرای "توافق نامه همکاری با اروپا" که بخشی از آن به تجارت آزاد بين اتحاديه اروپا و اوکراين ارتباط داشت، موجب اوج گيری اعتراضها در کی يف شد و حمايت برلين از يکی از رهبران معترضان ( ويتالی کليچکو، مشت زن فوق سنگين سابق و عضو پارلمان اکراين) نيز مزيد بر علت گرديد. آلمان ضمن محکوم کردن ظاهری مسکو برای جداسازی کريمه و ايجاد تنش و بی ثباتی در منطقه، اعتراض ها در مورد کريمه ويا پيش کشيدن اصول قوانين الملل را بی فايده ميداند و سعی دارد نقش ميانجی را بين اتحاديه اروپا و روسيه بازی کند.
به تازگی اشتاين ماير، وزير خارجه آلمان، در سخنانی که حاکی از نوعی سازش و دادن نوعی اميتاز به روسيه بود، به صراحت گفت: "بايد راهی پيدا کرد که برای پوتين بازگشت به دوران پيش از بحران هم امکان پذير باشد". آلمان ۳۰ در صد گاز خود را از روسيه دريافت ميکند و ۶۰۰۰ شرکت آلمانی در روسيه فعاليت دارند. برلين تلاش دارد که با نزديک تر کردن اروپای مرکز ی به اروپای جنوبی به اتحاديه اروپا انسجام ببخشد و مايل به روياروئی با روسيه نيست. بهمين جهت ممکن است آلمان با هر نوع اقدام آمريکا در منطقه مخالفت کند.
بی شک مقامهای روسی آگاهند که کشور های اتحاديه اروپا سياست خارجی واحدی ندارند ونماينده هرکشوردولت خود را نمايندگی ميکند. از اين رو روسيه برای حل بحران اوکراين وآينده سياسی اين کشور و گزينه های موجود، آمريکا را برای گفتگو انتخاب کرده است و بهمين جهت پوتين با اوباما به گفتگوی تلفنی می نشيند وسرگئی لاوروف و جان کری در پاريس ملاقات ميکنند. مسکوميداند که بدون همکاری واشينگتون نميتواند بحران اوکراين را سرو سامان بدهد و کاخ سفيد هم واقف است که قادر به ديکته کردن نتيجه دلخواه خود درمنطقه نيست.
پوتين و باز تعريف منافع ملی
آمريکا خواهان برقراری يک دمکراسی پارلمانی در اوکراين است و روسها مخالفتی با آن ندارند به شرطی که اين کشور به ناتو ويا اتحاديه اروپا نپيوندد. روسيه با سقوط دولت ويکتور يانوکويچ به شدت شکست خورد و در پی آن ، اقدام پوتين بيش از آنکه برای جبران اين شکست باشد، برای تثبيت قدرتش در منطقه و برای احيا جايگاه از دست رفته روسيه به عنوان يک قدرت جهانی بود .هدف او "ساختن روسيه بزرگ با قواره های جهانی ... و باز تعريف منافع ملی روسيه با توجه به انگيزه های مهم ژئوپليتيکی و ژئواستراتژيک آن است و بهمين جهت روسيه بيش از پيش نسبت به امنيت و ثبات حوزه منافع خود حساس شده است."
مسکو از قدرت کافی برخوردار است ولی نه به اندازه ای که بتواند با اشغال کی يف روند رويدادها را تغيير دهد. تجربه عراق نشان داده است که حمله نظامی به يک کشور به نسبت ساده است ولی تصرف آن و تداوم اين کار بسيار مشکل است. از اين رو مسکو سعی خواهد کرد که با استفاده از ضعف های اقتصادی و چند پارگی سياسی اوکراين، موقعيت خود را تثبيت کند. برای اينکار به گفتگو نياز دارد و مهمتر از آن به يک طرفِ گفتگوی کارساز و مهمی که در شرايط فعلی آمريکا است.
اوکراين قرنها جز روسيه بود و هر دوکشور در چهار چوب اتحاد جماهير شوروی بهم نزديک بودند. اکنون روسيه اوکراين را جزئی جدائی ناپذير و حياتی از محيط پيرامونی خود ميداند . اوکراين يک شريک اقتصادی روسيه است و مسکوتمايل دارد که اين کشور به "اتحاد اقتصادی اوراسيا" بپيوندد، اتحادی که از اول سال آينده ميلادی، سال ۲۰۱۵، رسماً به مرحله اجرا در خواهد آمد و کشور های روسيه، قزاقستان، بلاروس و ارمنستان اعضا آن را تشکيل ميدهند.
اوکراين از نظر اقتصادی اهميت بسزائی برای روسيه دارد. نزديک به ۸۰ در صد لوله های گاز صادراتی روسيه به اروپا از اوکراين ميگذرد. از نظر نظامی ، اوکراين يک کشور حائل برای روسيه است و ناوگان دريای سياه روسيه دربندر سواستوپول شبه جزيره کريمه قرار دارد. مسکو همکاری اقتصادی اوکراين با شرکتها و موسسات اقتصادی اروپا را يک تهديد تلقی ميکند و آنرا به ضرر روسيه ميداند.
از ديدگاه مقامهای امنيتی روسيه، " برنامه مشارکت شرق" اتحاديه اروپا که در سال ۲۰۰۹ مطرح شد و شش کشور بلوک شرق سابق (آذربايجان، ارمنستان، مولداوی، بلاروس، گرجستان و اکراين) را شامل ميشود مانند گسترش ناتو به طرف شرق، يک تهديد تلقی ميشود. اوکراين جز برنامه "مشارکت برای صلح ناتو" است و اينهم مايه نگرانی روسيه است. گرجستان نيز به همين برنامه ناتو پيوست و نگرانی ناشی از آن، يکی از دلائل استقرار يکانهای روسی در امتداد مرز های گرجستان بود که در نهايت به حمله نظامی روسيه منجر شد و اوسِتيای جنوبی و آبخازيا به اشغال روسيه در آمد.
کمک مالی به اوکراين، قوت قلب به هم پيمانان، تحريم روسيه
به موازات تلاش برای حل بحران اوکراين از راه ديپلوماسی و گفت و گو با روسيه، آمريکا و اتحاديه اروپا، گامهائی را برای سر وسامان دادن به اوضاع وخيم اقتصادی اوکراين برداشته اند.اتحاديه اروپا تقبل کرده است که درعرض چند سال آينده، يک وام ۱۵ ميليارد دلاری به اوکراين بدهد به شرطی که اين کشور، بر پايه قراردادی که با صندوق بين المللی بسته است، اصلاحات اساسی در کشور را در مرکز توجه خود قرار دهد، ازجمله قطع يارانه برای گاز. قرار است آمريکا يک ميليارد دلار به اوکراين کمک کند. به تازگی وزير بازرگانی اوکراين اعلام کرده است که کشورش نخستين بخش وام خود را از بانک جهانی که ۵۰۰ ميليون دلار است، در ماه مه سال جاری دريافت خواهد کرد. اين در حالی است که به گفته پوتين، اوکراين بيش از ۳۵ ميليارد دلار به روسيه بدهکار است ، رقمی که مقامهای اوکراين آن را غير واقعی ميدانند.
همگام با اين کمک های مالی، آمريکا و اتحاديه اروپا در ماه مارس، هفده مورد تحريم عليه شماری از مقامهای اوکراينی و روسی که در تصرف کريمه به وسيله نيروهای روسی دست داشتند، اعمال کرده اند. اين تحريم ها منع مسافرت اين افراد به اروپا و آمريکا، و مسدود کردن دارائی های آنها را شامل ميشود. به گفته مقامهای غربی قرار است بخش های انرژی و تسليحات روسيه نيز مشمول تحريم شوند و نام شرکتها و افراد بيشتری از روسيه به ليست تحريم ها اضافه شود.
در راستای نظامی، آمريکا وناتو برای اطمينان خاطر دادن به همپيمانان خود گامهائی نيز برداشته اند، از جمله اعزام جنگنده های اف - ۱۶ به لهستان با هدف برگزاری يک رزمايش مشترک با نيرو های نظامی اين کشور. آمريکا همچنين يک ناو شکن را برای شرکت در رزمايش مشترک با نيرو های دريائی بلغارستان و رومانی به دريای سياه گسيل داشته است. به موازات اين، آمريکا حضور يکانهای هوائی ناتو را در کشور های بالتيک تقويت کرده است.
اندره فوگ راسموسن، دبير کل ناتو، بحران اکراين و تجزيه کريمه را بزرگترين تهديد برای ناتو پس از پايان جنگ سرد شمرده و تلاش دارد که در چهار چوب طرح "مشارکت برای صلح" ناتو همکاری خود را با اوکراين در زمينه آموزش نظامی و رزمايش گسترش دهد.
در اين راستا ، ناتو همکاری نظامی خود را با روسيه به حالت تعليق در آورده و قرار است رزمايش های مشترکی را با کشور های بالتيک، بلغارستان و لهستان به اجرا در آورد. سرگئی لاورف، ۱۴ فروردين، در واکنش به تصميم ناتو برای برگزاری اين رزمايش ها، گفت: " لازم است ناتو در مورد افزايش يکانهای نظامی در کشورهای هم مرز روسيه به مسکو توضيح دهد". لاروف با متهم کردن ناتو به نقض قرار داد ۱۹۹۷ بين روسيه و ناتو، تصريح کرد که قراردار مذکور ناتو را از" استقرار نيروی نظامی قابل توجه در نزديکی مرز روسيه بر حذر ميدارد ... و بر پايه کنوانسيون مونتره [ که در سال ۱۹۳۶ امضا شد] ناوهای متعلق به دولت های بيرون از حوزه دريای سياه، نمی توانند بيشتر از بيست و يک روز در اين منطقه مستقر شوند... و ناو های آمريکائی به تازگی و در چند مورد بيش از مدت مقرر در اين دريا باقی مانده اند".
دبير کل ناتو در پاسخ به درخواستهای وزير امور خارجه روسيه اظهار داشت که اظهارات لاورف "صرفاً جلوه ديگری از تبليغات و اطلاع رسانی نادرست روسيه" است و ناتو ديگر ملزم به اجرای قرار داد ۱۹۹۷ نيست. او با اشاره به حمله روسيه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ و انضمام کريمه گفت: " روسيه همه تعهد ات بين المللی اش را زير پا گذاشته و مقدم بر همه تعهد اش را در مورد دوری جستن از حمله به ديگر کشور های منطقه " ناديده گرفته است.
تداوم نا آرامی و تنش ؟
روسيه از منظر سياسی و اقتصادی در حدی نيست که بتواند قدرت پيشين روسيه را در زمان شوروی احيا کند ولی سودای پوتين برای روسيه بزرگ و باز تعريف او از منافع ملی روسيه ميتواند بخشی از اروپا را به بی ثباتی سوق دهد. در حال حاضر آمريکا و اعضا اتحاديه اروپا موضع سياسی، اقتصادی و نظامی يک پارچه ای در قبال روسيه ندارند. از اين جهت، اينکه آمريکا و اتحاديه اروپا چگونه و با چه ابزار هائی بتوانند از دخالت روسيه در امور داخلی همسايگانش و يا تهديد آنها جلوگيری کند، جای تامل دارد.
به باور شماری از کارشناسان و سياستمداران، از جمله يوشکا فيشر، وزير امور خارجه پيشين آلمان، پوتين با اهرم هائی که در اختيار دارد در کوتاه مدت در مقابل تحريم های غرب مقاومت خواهد کرد ولی در درازمدت، با توجه به وابستگی اقتصادی روسيه به اتحاديه اروپا ، تحريم ها ميتواند اثرات بسيار ناگواری برای روسيه داشته باشد. با اين وجود، تحريم ها نوش دارو و چاره همه مشکلات نيست و اروپا به ويژه کشور های "خارج نزديک" در کوتاه مدت يک دوره احتمالاً بسيار نا آرامی را پيش رو خواهند داشت.
اين کشورها که با يکپارچگی اروپا در پی فروريختن ديوار برلين در سال ۱۹۸۹ و در قالب ناتو و اتحاديه اروپا از بسياری جهات به هم پيوند خوردند، بر اين باور رسيده بودند که به عرصه پسا مدرن پا گذاشته اند که در آن قدرت نرم جايگزين قدرت سخت شده است و در سايه قوانين بين المللی نظمی را بنا نهاده اند که به سود همه کشور های اروپائی است. اما ضميمه کردن کريمه و رويداد های چند هفته گذشته در اوکراين اين برداشتها را زير سئوال برده است و با آشکار کردن ضعف کشورهای اروپائی، درعين حال واقعيتی را آشکارکرده و آن روياروئی يک روسيه متکی به نفس و به نسبت قوی با کشور های اروپائی نامنسجم و چند پاره است.
به نظر ميرسد که کشورهای اروپائی تمايلی به روياروئی با روسيه ندارند و به همين جهت ميدان قدرت سخت وتصميم گيريهای راهبردی را به شريک و عضو حياتی ناتو يعنی آمريکا سپرده اند، گو اينکه در حال حاضر واشينگتون ترجيح ميدهد که از قدرت نرم خود بهره گيرد. از اين روآمريکا و اتحاديه اروپا برای پايان دادن به بحران اوکراين، به گفت و شنود و راه حل سياسی چشم دوخته اند.
پيش شرط های مسکو
روسيه برای حل بحران اوکراين پيش شرط های سفت و سختی را مطرح کرده است که در صورت تحقق يافتن ميتواند به چند پاره شدن اوکراين منجر شود .
سرگئی لاورف، وزير خارجه روسيه، دهم فروردين، ساعاتی پس از ملاقات با همتای آمريکائی اش، جان کری، در پاريس، در يک گفت و گوی تلويزيونی از مقامهای اوکراين خواست قانون اساسی کشورشان را اصلاح کنند؛ اصل بی طرفی را در قانون اساسی خود قيد کنند و تضمين دهند که به پيمان ناتو نخواهند پيوست؛ جمهوری فدرال تشکيل دهند؛ و با اعطای خود مختاری کامل به ايالت های روس نشين شرق به آنها اجازه دهند تا در زمينه های سياسی، اقتصادی و برقراری روابط خارجی با همسايگان خود آزاد باشند. تحقق اين شرايط، به ويژه آزادی درزمينه سياست خارجی، فراتر از خود مختاری و خود گردانی است و به استقلال پهلو ميزند.
ديدگاههای روسيه
به باورمقامهای روسی سازمانهای اطلاعاتی کشور های غرب با حمايت از گروههای فاشيست وگروههای راستگرای افراطی مانند "رايت سکتور" و "حزب سووبودا" اعتراض های خونبار کی يف را براه انداختند و با کودتا دولت روس گرای ويکتور يانوکويچ را ساقط کردند تا يک دولت مخالف روسيه و متمايل به ناتودراوکراين بگمارند.
همين مقامها انقلاب نارنجی ۲۰۰۵ در اوکراين را نيز حاصلِ کار کشورهای غربی و دخالت آنها در امور داخلی اوکراين ميدانند. مسکو بر اين باور است که سازمانهای اطلاعاتی غرب قادرند، در صورت لزوم، حکومت کشورهای "خارج نزديک" را متزلرل کنند ومايه تشنج و بی ثباتی درکشور های حوزه نفوذ روسيه شوند.
مسکو به خوبی ميداند که جامعه اوکراين يک پارچه نيست و اداره اين کشوردر پی اعتراض هائی که آن را به آستانه ورشکستگی اقتصادی کشانده، کار بسيار دشواری خواهد بود. صندوق بين المللی پول در مقابل کمک های مالی تا ۱۸ ميليارد دلار به اوکراين، اصلاحات اقتصادی بسيارسنگينی را برای کی يف تعيين کرده است که ميتواند به پائين رفتن سطح زندگی مردم منجر شود، سطحی که در حال حاضر در پی اعتراض ها و بی ثباتی در کشور به اِفلاس کشيده شده است.
روسيه که در مقابل تمديد قرار داد پايگاه دريائی سِواستو پول در کريمه تقبل کرده بود گاز ارزان به اوکراين بدهد، اکنون با توجه به انضمام اين شبه جزيره نيازی برای اين کار نميبيند و به گفته آرسِنی ياتسِنيوک، نخست وزير دولت موقت اوکراين، قيمت گاز وارداتی از روسيه ۸۰ در صد افزايش يافته است.
با توجه به اين فشارها، روسيه منتظر واکنش شديد جامعه اوکراين عليه غرب است و بی شک از نفوذ آشکار يا نا آشکار خود استفاده خواهد کرد تا در شکل دهی و ترکيب دولت آينده دخالت کند. مسکو با حمايت خود از اعترا ض های شرق اوکراين انتظار دارد که اين ايالت های روس گرا درانتخابات آينده اوکراين با آرا خود، مخالفت صريح خود را با دولت کی يف نشان دهند.
به تازگی هوداران روسيه در ايالت های شرق اوکراين در شهر های دونتسک، لوهانسک و خارکوف ساختمانهای دولتی را تسخير کردند و پرچم روسيه را بر فراز آنها بر افراشتند. متعاقب اين رويداد، دولت هفتاد تن را که در اشغال ساختمانها دست داشتند دستگير گرد . در واکنش به اين اقدام کی يف، سرگئی لاورف ، سه شنبه ۱۹ فروردين، با اظهار نگرانی از تنبيه اين اعتراض کنندگان، به دولت اوکراين هشدار داد که بکار گيری هر گونه خشونت درايالت های شرقی منجر به بروز جنگ داخلی خواهد شد.
موضع آمريکا، چند پارگی اتحاديه اروپا
برخلاف باورعمومی اتحاديه اروپا موضع واحدی در قبال روسيه در رابطه با بحران اکراين ندارد. برخی از کشورهای اروپائی با آمريکا همگام اند و آلمان موضع متفاوتی دارد.
مقامهای آمريکائی آگاهند که واکنش نظامی به جداسازی کريمه بسيار دشوار خواهد بود و راه به جائی نخواهد برد. آمريکا هيچ گزينه سريع و موثر نظامی دراختيار ندارد، همانگونه که در زمان حمله روسيه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ در اختيار نداشت.آمادگی برای اجرای هر نوع عمليات گسترده دراورآسيا دستکم به شش ماه وقت نياز دارد، همانگونه که درعمليات طوفان صحرا و حمله به عراق به ثبوت رسيد. با توجه به زمان لازم برای آمادگی نظامی، روسيه در صورت دست زدن به عمليات نظامی محدود در منطقه، به اهداف خواهد رسيد. از اين رو آمريکا نميخواهد که روسيه دست به چنين حمله ای زند زيرا اين کارهم عدم توانائی آمريکا را برای واکنش سريع و به موقع نشان خواهد داد و هم ضعف های ناتو را آشکار خواهد کرد.
علاوه بر اين آمريکا نميداند که آلمان از نظر سياسی به چه سمت و سوئی خواهد رفت. آلمان با فشار های خود به دولت ويکتور يانوکويچ برای اجرای "توافق نامه همکاری با اروپا" که بخشی از آن به تجارت آزاد بين اتحاديه اروپا و اوکراين ارتباط داشت، موجب اوج گيری اعتراضها در کی يف شد و حمايت برلين از يکی از رهبران معترضان ( ويتالی کليچکو، مشت زن فوق سنگين سابق و عضو پارلمان اکراين) نيز مزيد بر علت گرديد. آلمان ضمن محکوم کردن ظاهری مسکو برای جداسازی کريمه و ايجاد تنش و بی ثباتی در منطقه، اعتراض ها در مورد کريمه ويا پيش کشيدن اصول قوانين الملل را بی فايده ميداند و سعی دارد نقش ميانجی را بين اتحاديه اروپا و روسيه بازی کند.
به تازگی اشتاين ماير، وزير خارجه آلمان، در سخنانی که حاکی از نوعی سازش و دادن نوعی اميتاز به روسيه بود، به صراحت گفت: "بايد راهی پيدا کرد که برای پوتين بازگشت به دوران پيش از بحران هم امکان پذير باشد". آلمان ۳۰ در صد گاز خود را از روسيه دريافت ميکند و ۶۰۰۰ شرکت آلمانی در روسيه فعاليت دارند. برلين تلاش دارد که با نزديک تر کردن اروپای مرکز ی به اروپای جنوبی به اتحاديه اروپا انسجام ببخشد و مايل به روياروئی با روسيه نيست. بهمين جهت ممکن است آلمان با هر نوع اقدام آمريکا در منطقه مخالفت کند.
بی شک مقامهای روسی آگاهند که کشور های اتحاديه اروپا سياست خارجی واحدی ندارند ونماينده هرکشوردولت خود را نمايندگی ميکند. از اين رو روسيه برای حل بحران اوکراين وآينده سياسی اين کشور و گزينه های موجود، آمريکا را برای گفتگو انتخاب کرده است و بهمين جهت پوتين با اوباما به گفتگوی تلفنی می نشيند وسرگئی لاوروف و جان کری در پاريس ملاقات ميکنند. مسکوميداند که بدون همکاری واشينگتون نميتواند بحران اوکراين را سرو سامان بدهد و کاخ سفيد هم واقف است که قادر به ديکته کردن نتيجه دلخواه خود درمنطقه نيست.
پوتين و باز تعريف منافع ملی
آمريکا خواهان برقراری يک دمکراسی پارلمانی در اوکراين است و روسها مخالفتی با آن ندارند به شرطی که اين کشور به ناتو ويا اتحاديه اروپا نپيوندد. روسيه با سقوط دولت ويکتور يانوکويچ به شدت شکست خورد و در پی آن ، اقدام پوتين بيش از آنکه برای جبران اين شکست باشد، برای تثبيت قدرتش در منطقه و برای احيا جايگاه از دست رفته روسيه به عنوان يک قدرت جهانی بود .هدف او "ساختن روسيه بزرگ با قواره های جهانی ... و باز تعريف منافع ملی روسيه با توجه به انگيزه های مهم ژئوپليتيکی و ژئواستراتژيک آن است و بهمين جهت روسيه بيش از پيش نسبت به امنيت و ثبات حوزه منافع خود حساس شده است."
مسکو از قدرت کافی برخوردار است ولی نه به اندازه ای که بتواند با اشغال کی يف روند رويدادها را تغيير دهد. تجربه عراق نشان داده است که حمله نظامی به يک کشور به نسبت ساده است ولی تصرف آن و تداوم اين کار بسيار مشکل است. از اين رو مسکو سعی خواهد کرد که با استفاده از ضعف های اقتصادی و چند پارگی سياسی اوکراين، موقعيت خود را تثبيت کند. برای اينکار به گفتگو نياز دارد و مهمتر از آن به يک طرفِ گفتگوی کارساز و مهمی که در شرايط فعلی آمريکا است.
اوکراين قرنها جز روسيه بود و هر دوکشور در چهار چوب اتحاد جماهير شوروی بهم نزديک بودند. اکنون روسيه اوکراين را جزئی جدائی ناپذير و حياتی از محيط پيرامونی خود ميداند . اوکراين يک شريک اقتصادی روسيه است و مسکوتمايل دارد که اين کشور به "اتحاد اقتصادی اوراسيا" بپيوندد، اتحادی که از اول سال آينده ميلادی، سال ۲۰۱۵، رسماً به مرحله اجرا در خواهد آمد و کشور های روسيه، قزاقستان، بلاروس و ارمنستان اعضا آن را تشکيل ميدهند.
اوکراين از نظر اقتصادی اهميت بسزائی برای روسيه دارد. نزديک به ۸۰ در صد لوله های گاز صادراتی روسيه به اروپا از اوکراين ميگذرد. از نظر نظامی ، اوکراين يک کشور حائل برای روسيه است و ناوگان دريای سياه روسيه دربندر سواستوپول شبه جزيره کريمه قرار دارد. مسکو همکاری اقتصادی اوکراين با شرکتها و موسسات اقتصادی اروپا را يک تهديد تلقی ميکند و آنرا به ضرر روسيه ميداند.
از ديدگاه مقامهای امنيتی روسيه، " برنامه مشارکت شرق" اتحاديه اروپا که در سال ۲۰۰۹ مطرح شد و شش کشور بلوک شرق سابق (آذربايجان، ارمنستان، مولداوی، بلاروس، گرجستان و اکراين) را شامل ميشود مانند گسترش ناتو به طرف شرق، يک تهديد تلقی ميشود. اوکراين جز برنامه "مشارکت برای صلح ناتو" است و اينهم مايه نگرانی روسيه است. گرجستان نيز به همين برنامه ناتو پيوست و نگرانی ناشی از آن، يکی از دلائل استقرار يکانهای روسی در امتداد مرز های گرجستان بود که در نهايت به حمله نظامی روسيه منجر شد و اوسِتيای جنوبی و آبخازيا به اشغال روسيه در آمد.
کمک مالی به اوکراين، قوت قلب به هم پيمانان، تحريم روسيه
به موازات تلاش برای حل بحران اوکراين از راه ديپلوماسی و گفت و گو با روسيه، آمريکا و اتحاديه اروپا، گامهائی را برای سر وسامان دادن به اوضاع وخيم اقتصادی اوکراين برداشته اند.اتحاديه اروپا تقبل کرده است که درعرض چند سال آينده، يک وام ۱۵ ميليارد دلاری به اوکراين بدهد به شرطی که اين کشور، بر پايه قراردادی که با صندوق بين المللی بسته است، اصلاحات اساسی در کشور را در مرکز توجه خود قرار دهد، ازجمله قطع يارانه برای گاز. قرار است آمريکا يک ميليارد دلار به اوکراين کمک کند. به تازگی وزير بازرگانی اوکراين اعلام کرده است که کشورش نخستين بخش وام خود را از بانک جهانی که ۵۰۰ ميليون دلار است، در ماه مه سال جاری دريافت خواهد کرد. اين در حالی است که به گفته پوتين، اوکراين بيش از ۳۵ ميليارد دلار به روسيه بدهکار است ، رقمی که مقامهای اوکراين آن را غير واقعی ميدانند.
همگام با اين کمک های مالی، آمريکا و اتحاديه اروپا در ماه مارس، هفده مورد تحريم عليه شماری از مقامهای اوکراينی و روسی که در تصرف کريمه به وسيله نيروهای روسی دست داشتند، اعمال کرده اند. اين تحريم ها منع مسافرت اين افراد به اروپا و آمريکا، و مسدود کردن دارائی های آنها را شامل ميشود. به گفته مقامهای غربی قرار است بخش های انرژی و تسليحات روسيه نيز مشمول تحريم شوند و نام شرکتها و افراد بيشتری از روسيه به ليست تحريم ها اضافه شود.
در راستای نظامی، آمريکا وناتو برای اطمينان خاطر دادن به همپيمانان خود گامهائی نيز برداشته اند، از جمله اعزام جنگنده های اف - ۱۶ به لهستان با هدف برگزاری يک رزمايش مشترک با نيرو های نظامی اين کشور. آمريکا همچنين يک ناو شکن را برای شرکت در رزمايش مشترک با نيرو های دريائی بلغارستان و رومانی به دريای سياه گسيل داشته است. به موازات اين، آمريکا حضور يکانهای هوائی ناتو را در کشور های بالتيک تقويت کرده است.
اندره فوگ راسموسن، دبير کل ناتو، بحران اکراين و تجزيه کريمه را بزرگترين تهديد برای ناتو پس از پايان جنگ سرد شمرده و تلاش دارد که در چهار چوب طرح "مشارکت برای صلح" ناتو همکاری خود را با اوکراين در زمينه آموزش نظامی و رزمايش گسترش دهد.
در اين راستا ، ناتو همکاری نظامی خود را با روسيه به حالت تعليق در آورده و قرار است رزمايش های مشترکی را با کشور های بالتيک، بلغارستان و لهستان به اجرا در آورد. سرگئی لاورف، ۱۴ فروردين، در واکنش به تصميم ناتو برای برگزاری اين رزمايش ها، گفت: " لازم است ناتو در مورد افزايش يکانهای نظامی در کشورهای هم مرز روسيه به مسکو توضيح دهد". لاروف با متهم کردن ناتو به نقض قرار داد ۱۹۹۷ بين روسيه و ناتو، تصريح کرد که قراردار مذکور ناتو را از" استقرار نيروی نظامی قابل توجه در نزديکی مرز روسيه بر حذر ميدارد ... و بر پايه کنوانسيون مونتره [ که در سال ۱۹۳۶ امضا شد] ناوهای متعلق به دولت های بيرون از حوزه دريای سياه، نمی توانند بيشتر از بيست و يک روز در اين منطقه مستقر شوند... و ناو های آمريکائی به تازگی و در چند مورد بيش از مدت مقرر در اين دريا باقی مانده اند".
دبير کل ناتو در پاسخ به درخواستهای وزير امور خارجه روسيه اظهار داشت که اظهارات لاورف "صرفاً جلوه ديگری از تبليغات و اطلاع رسانی نادرست روسيه" است و ناتو ديگر ملزم به اجرای قرار داد ۱۹۹۷ نيست. او با اشاره به حمله روسيه به گرجستان در سال ۲۰۰۸ و انضمام کريمه گفت: " روسيه همه تعهد ات بين المللی اش را زير پا گذاشته و مقدم بر همه تعهد اش را در مورد دوری جستن از حمله به ديگر کشور های منطقه " ناديده گرفته است.
تداوم نا آرامی و تنش ؟
روسيه از منظر سياسی و اقتصادی در حدی نيست که بتواند قدرت پيشين روسيه را در زمان شوروی احيا کند ولی سودای پوتين برای روسيه بزرگ و باز تعريف او از منافع ملی روسيه ميتواند بخشی از اروپا را به بی ثباتی سوق دهد. در حال حاضر آمريکا و اعضا اتحاديه اروپا موضع سياسی، اقتصادی و نظامی يک پارچه ای در قبال روسيه ندارند. از اين جهت، اينکه آمريکا و اتحاديه اروپا چگونه و با چه ابزار هائی بتوانند از دخالت روسيه در امور داخلی همسايگانش و يا تهديد آنها جلوگيری کند، جای تامل دارد.
به باور شماری از کارشناسان و سياستمداران، از جمله يوشکا فيشر، وزير امور خارجه پيشين آلمان، پوتين با اهرم هائی که در اختيار دارد در کوتاه مدت در مقابل تحريم های غرب مقاومت خواهد کرد ولی در درازمدت، با توجه به وابستگی اقتصادی روسيه به اتحاديه اروپا ، تحريم ها ميتواند اثرات بسيار ناگواری برای روسيه داشته باشد. با اين وجود، تحريم ها نوش دارو و چاره همه مشکلات نيست و اروپا به ويژه کشور های "خارج نزديک" در کوتاه مدت يک دوره احتمالاً بسيار نا آرامی را پيش رو خواهند داشت.