با پایان گرفتن فرصت ثبت نام برای نامزدی در انتخابات نهمین دوره مجلس و اعلام وزارت کشور مبنی بر نامنویسی ۵۳۰۰ تن در مهلت یک هفته ای ثبت نام، آنچه در نگاه اول به چشم می خورد کاهش ۳۰ درصدی میزان ثبت نام کنندگان در مقایسه با انتخابات مجلس هشتم است. اصلاح طلبان که چالش اصلی آنها نظارت استصوابی شورای نگهبان بود با پیش شرط برآورده نشده رفع موانع برگزاری موانع انتخابات آزاد از حضور در آن سر باز زدند. اما بر اساس گزارش ها معدود نامزدهای نزدیک به این جریان به طور مستقل در انتخابات ثبت نام کردند.
ناظران از مدتها پیش این انتخابات را عرصه رقابت دو گروه اصول گرای هوادار و منتقد دولت ارزیابی کردند. گروه هایی که از یک سو زیر پرچم آیت الله محمدرضا مهدوی کنی رییس کنونی مجلس خبرگان رهبری با هدف ارائه فهرستی واحد از نامزدهای اصولگرا گرد آمده اند از سویی دیگر در قالب جبهه تازه تاسیس پایداری پیرامون آیت الله محمدتقی مصباح یزدی روحانی حامی محمود احمدی نژاد که اینک حمایت از او را در انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ نادرست می داند. گروه ۷+۸ جبهه متحد اصولگرایان به رهبری آیت الله محمدرضا مهدوی کنی که متشکل از چندین گروه اصولگرای منتقد دولت است نمایندگانی را از سوی علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف دو رقیب اصولگرای اصلی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ در جمع خود پذیرفته است. اما سهمی برای محسن رضایی که او هم از رقیبان محمود احمدی نژاد در انتخابات دو دوره گذشته ریاست جمهوری بود قایل نشده است.
نتیجه انتخاباتی که اساسا حاصل رقابت میان اصولگرایان است چه خواهد بود؟ انتخابات پیش رو تا چه میزان به حذف یا تقویت یکی از جریانهای اصولگرا خواهد انجامید؟ شورای نگهبان که از هم اکنون سرگرم پالایش فهرست ثبت نام کنندگان خواهد شد چه سرنوشتی را برای رقابت های انتخاباتی بر سر ۲۹۰ کرسی مجلس نهم رقم خواهد زد؟
از جمله این پرسش ها را با سه میهمان این برنامه در میان گذاشته ایم. در بلژیک با علی مزروعی، نماینده سابق مجلس ششم و سخنگوی برونمرزی دو تشکل اصلی اصلاح طلب، جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و در پاریس مرتضی کاظمیان، فعال طیف ملی مذهبی و بیژن حکمت، از مرکزیت سازمان جمهوریخواهان ایران.
آقای مزروعی، الان که وضع مشخص تر شده با ثبت نام نامزدان انتخابات مجلس شورای اسلامی نگاه به فهرست های گرایش ها و ائتلاف های اصولگرا چه چیزی را نشان می دهد درباره کیفیت رقابت میان طیف راست در مجلس نهم؟
علی مزروعی: با غیبت اصلاح طلبان طبعا رقابت بین اصولگرایان حاکم در حال شکل گیری است. تاکنون می شود گفت سه طیف شکل گرفته.
یک طیف که سابقه دار هم هست جبهه متحد اصولگرایان زیر پرچم آقای مهدوی کنی و خودشان را به عنوان طیفی که از بیت آقای خامنه ای حمایت می شوند معرفی می کنند که هم آقای مهدوی کنی این حلقه اتصال را تعریف می کند و هم حضور آقای ولایتی. طیفی که خودش را مرکز اصولگرایان معرفی می کند.
طیف دومی که شکل گرفته جبهه پایداری است که از افراطی ترین نیروهای راست محسوب می شوند و بخشی شان با نظامی ها ارتباط دارند. اینها کسانی بودند که در دولت آقای احمدی نژاد مسوولیت داشتند غالبا و بعد از اینکه احمدی نژاد و طرفدارانش به عنوان جریان انحرافی معرفی شدند با فاصله گیری از آنها این تشکل را راه انداختند و رهبری این طیف به عهده آقای مصباح یزدی است و دارند خودشان را به عنوان اصولگرایان اصیل معرفی می کنند و قصد دارند از طریق نفوذی که دارند در بخشی از نیروی نظامی امنیتی و همینطور این که خودشان را وابسته به بیت از طریق آقای مصباح تعریف کنند آنها هم بتوانند در این انتخابات کرسی های بیشتری را برای خودشان تصرف کنند.
اما جریان سومی که در جناح حاکم شکل گرفته ولی خیلی تابلوی رسمی هم ندارد همان چیزی است که به عنوان جریان انحرافی معرفی می شود و اینها کسانی هستند که طرفدار دولت اند و در دولت مسوولیت دارند و تاکنون هم به رغم همه حملاتی که به آنها شده راه خودشان را ادامه می دهند. اینها با توجه به این که دولت مجری انتخابات است، وزارت کشور و استانداران و فرمانداران در انتخابات نقش موثر دارند انتظار دارند که از این طریق بتوانند کرسی های مجلس را در اختیار خودشان بگیرند.
این سه طیف که من اشاره کردم الان سخت در حال رقابت هستند و نیروچینی و باید در روزهای آینده دید که اینها چگونه با هم رقابت می کنند. خوب در این میان نقش شورای نگهبان هم به هر حال همیشه در انتخابات دخالت می کرده و جریان مورد نظر خودش را مورد حمایت قرار می داده و تا اینجای کار مشخص است که شورای نگهبان خیلی موافقتی با جریان انحرافی ندارد و تلاش خواهد کرد که جلوی نیروهای منتسب به این جریان را بگیرد و رد صلاحیت کند. اما در مورد آن دو جریان نمی شود الان خیلی نظر شورای نگهبان را فهمید.
نتیجه اش هم البته مجلس دست نشانده ای خواهد بود که هر کدام تلاش می کنند بیشتر از دیگری خودشان را به بیت و رهبری متصل کنند و مواضعی که رهبری در این ماه ها داشتند چیزی جز این نیست که یک مجلس دست نشانده مطیع را برایش فراهم کنند.
آقای کاظمیان، رقابت در جناح راست چه نوع رقابتی است؟ اساسا رقابت گروه ها است به نظر شما یا رقابت برنامه ها؟
مرتضی کاظمیان: انتخابات پیش رو انتخابات با مفهوم واژه متعارف در حوزه سیاسی نیست. رقابت و نزاع سیاسی باندهای حاضر در قدرت جمهوری اسلامی است. تلاش هرچه بیشتر این باندهاست برای تصاحب امتیازات بیشتر از امکانات دولت رانتی.
به میزانی که اینها در حاکمیت اهرم قدرت دارند حالا آن جریانی که نزدیک است به آقای احمدی نژاد و مشایی با استفاده از اهرم استانداری ها و فرمانداری ها و هیات های اجرایی، جریانی که همسو است با شورای نگهبان که خودش را در قالب همان جریان ۷+۸ تعریف می کند بیشتر با استفاده از اهرم هیات های نظارت و جریان نزدیک به آقای مصباح یزدی هم با استفاده از همین لینک های ارتباطی که در ساخت قدرت دارد تلاش خواهند کرد با استفاده از تبلیغات حداکثری و پول نفتی که در اختیار اینها قرار گرفته به ویژه در اختیار جریان همسو با آقای احمدی نژاد مشایی سهم خودشان و حضور خودشان را در ساخت قدرت افزایش دهند.
یک نزاعی است میان این جریانها و انتخابات نمایشی که به تعبیر زندانیان سیاسی که هفته پیش اعلام موضع کردند به صراحت خروجی آن بازتولید وضعیت حال حاضر در ایران است و رقابت میان گروه هایی شکل می گیرد که نه به دموکراسی اعتقاد دارند و نه به لوازم و پبش شرط های یک انتخابات دموکراتیک و سالم و آزاد پایبند اند و نه برای آنها حقوق اساسی شهروندان جایگاه و پایگاهی دارد.
چنان که در گزارشی که اخیرا منتشر شد توسط کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شاهد بودیم که چطور یک گزارش نهادی که باید پیگیر حقوق اساسی مردم باشد و حقوق مدنی شهروندان برایش اهمیت داشته باشد چطور تبدیل می شود به گزارشی که نظیر آن را در سرمقاله های کیهان شاهد هستیم یا توسط افرادی مثل سردار مشفق یا محافل و نهادهای امنیتی در ایران. بارها در طی حوادث انتخابات ۸۸ تکرار شده و هیچ ملاحظه خون شهروندان یا زندانیان سیاسی و شهروندانی که به ناحق سرکوب شدند را ندارد.
آقای حکمت، شما چطور می بینید کیفیت رقابت مجلس نهم میان گرایش های اصولگرا را؟ تمایز میان برنامه های فهرست های جناح راست را می بینید دست کم با رجوع به سابقه قبلی هریک از آنها یا نه؟
بیژن حکمت: طبیعتا یک اختلافی بین دیدگاه های اینها می شود تشخیص داد.
جریان احمدی نژاد جریانی است که از پایین جامعه می آید همانطور که خودش گفته جریانی است هیاتی و جریانی است بیسیجی و سعی می کند با اتکا به توده مردم و پولهایی که در این دوره پخش کرده برای خودش یک پایگاهی به دست بیاورد و از سیاست هایی هم که دولت احمدی نژاد در این مدت پیش گرفته در تخالف هایی که با مجلس پیش آمده دیدیم که با نوع سیاست های لاریجانی یا دیگران که به جبهه متحد اصولگرایان نزدیک هستند تفاوت دارد. در بسیاری از موارد اینها کوشیدند از طریق افرادشان به منابع ثروت و قدرت بیشتری دست پیدا کنند و این منابع ثروت وقدرت را در پیشبرد سیاست هایشان به کار ببرند.
بنابراین یک نوع اختلاف ظریفی بین این دو دیدگاه دیده می شود. این که عده ای این تفاوت ها را فقط به جریان انحرافی نسبت می دهند به نظر من درست نیست و دفاع محمود احمدی نژاد از کسانی که جریان انحرافی خوانده می شوند و دیدگاه هایشان نشان می دهد که بین جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری هم حتی که می خواهد خودش را تا حدی از مشایی ها متمایز کند یک چنین اختلاف دیدگاهی وجود دارد. این نکته اول در مورد اختلاف دید این دو جریان.
ولی نکته مهم تر این است که مجلس اصولا جایگاه خودش را به عنوان ارگانی که برای چرخش قدرت و تقسیم بخشی از قدرت در جمهوری اسلامی به وجود آمده بود مدتهاست که از دست داده. برای این که عملا از مجلس هفتم به بعد اصلاح طلبان از شرکت در انتخابات حذف شدند و این بار هم خوشبختانه همه اعلام عدم شرکت کردند. برای اینکه اسباب و لوازم یک انتخابات حتی نیمه رقابتی بین خودی ها وجود نداشته. حال این مجلس بنابراین اهمیت چندانی از نقظه نظر کارکردش نخواهد داشت.
شما کافیست به مجلس امروز و مجلس هفتم نگاه کنید و به مجلس هشتم نگاه کنید و مجلس نهم هم چیزی شبیه این دو مجلس خواهد بود. یعنی زمانی که به هیچ وجه دولت حاضر نیست به قوانین مجلس تمکین کند و مجلس هم به هر حال نوعی سرسپردگی کامل به نظریات آقای خامنه ای دارد و هر بار که اختلافی پیش می آید رهبری عملا دخالت می کند در کار مجلس و سعی می کند مساله را فیصله بدهد خواهیم دید که از شورای نگهبان کسانی که خواهند گذشت سرسپردگان رهبری خواهند بود. این که آنها تا چه اندازه اختلاف نظر دارند زیاد تعیین کننده نیست.
آقای مزروعی، شما گفتید که مجلس نهم مجلس مطیع و دست نشانده ای خواهد بود. نظرات مشابهی عنوان شد. اما در مقایسه با ترکیب مجلس هشتم و مجلس هفتم مجلس نهم چه نوع مجلسی خواهد بود؟
به مراتب بدتر از مجلس هفتم و هشتم خواهد بود.
در مجلس هفتم و هشتم به هر حال گهگاه افرادی پیدا می شدند یا اقلیتی به نام فراکسیون اصلاح طلبان بود. من فکر می کنم که نه آن افراد درش پیدا خواهند شد نه فراکسیونی شکل خواهد گرفت و مجلسی است که کاملا به این فرمانی که از بالا برایش می آید کاملا نگاه خواهد کرد.
البته در مجلس هشتم تقریبا ما اینها را دیدیم یعنی در جریان های مختلف که وجود داشت مثلا در مورد رایی که به وزرا دادند یا استیضاح هایی که شد بعضی موقع ها رایشان را پس گرفتند و به نظر من یکی از فاجعه بارترین کارهایی که در مجلس هشتم شد این طرح نظارت بر نمایندگان بود که مورد تصویب مجلس قرار گرفت و عملا مجلس را از حیض انتفاع ساقط کرد. بیشتر ما باید بدانیم که انتخابات در ایران به یک نمایش تبدیل شده یعنی نمایشی که حاکمیت از سر ضرورت انجام می دهد برای این که نمی تواند این کار را انجام ندهد ولی نتیجه و حاصلش این است که مجلس تشکیل می شود که هیچ قدرت نظارتی ندارد و حتی قدرت قانونگذاری ندارد و به یک شکلی از مجلس باقی مانده که خوب بودجه و هزینه ای را هم به بیت المال تحمیل می کند بدون این که فایده ای داشته باشد.
آقای کاظمیان، مجلس نهم مثل همین مجلس هشتم خواهد بود یا تفاوتهایی با آن دارد چنان که آقای مزروعی الان به آن ها اشاره کردند. با توجه به خصوص به موقعیت خاص رقبای صاحب نام محمود احمدی نژاد یعنی محسن رضایی، علی لاریجانی و محمد باقر قالیباف...
در مجلس هشتم که منتقدینی حضور داشتند مثل آقای مطهری که اینها به صراحت از وضع موجود ابراز نارضایتی می کردند تا رسید به جایی که آقای مطهری حتی استعفای خود را از مجلس اعلام کرد هرچند که این استعفا در یک روال ظاهرا قانونی و طبیعی در مجلس پذیرفته نشد. یا کسی مثل آقای توکلی به صراحت در مورد فساد اقتصادی بی سابقه در مدیریت جامعه موضع گرفت در قبالش کاملا با دیدگاه تند از جایگاه رییس مرکز پژوهش های مجلس دولت را مورد حمله و مواخذه قرار داد.
حالا معنی دار است که از یک سو همین آقای مطهری مجدد دارد ثبت نام می کند برای مجلس و از طرف دیگر بر اساس خبرها آقای توکلی دچار تردید بوده که ثبت نام کند یا نه و تا جایی که من خبر دارم هنوز ثبت نام نکرده ایشان اگر اشتباه نکنم.
گفتند که از بندرعباس دارند نامزد می شوند. در روزنامه های روز شنبه بود.
بله ولی هنوز به صراحت اعلام نشده. ولی صرف نظر از این که ایشان ثبت نام کنند یا نه اگر این دو نفر را به عنوان شاخص به عنوان مثال بیان کردم می خواهم این نتیجه را بگیرم که وقتی که مجلس می رسد به آن چنان کارویژه ها و کارکردهایی که خود آقای مطهری می خواهد ازش استعفا دهد و این شبیه دفتر رهبری توصیف می کند که از بالا همه چیز تعیین می شود و از بالا به شکل دستوری جهت گیری مجلس و سمت وسوی سیاستگذاری هایش تعریف می شود، مجلسی که قرار است اسفندماه کلید بخورد و انتخاباتش برگزار شود تفاوت معنی داری با مجلس هشتم نخواهد داشت بلکه هنگامی که طبقه متوسط جامعه طبقه متوسط مدرن در ایران و نخبه های آن... یعنی شما ببینید تمام گروه هایی که نمایندگی می کنند نخبگان جامعه را از زندانیان سیاسی شناخته شده، فعالان سیاسی مطبوعاتی در زندان و چهره های شاخصی مثل آقای سحرخیز، آقای زیدآبادی تا دبیرکل جبهه مشارکت در زندان، چهره های ارشد مجاهدین انقلاب اسلامی در زندان و از آن سو آقای خاتمی و جبهه مشارکت، شورای هماهنگی راه سبز امید، ۱۴۳ نفر روشنفکر فعال سیاسی داخل کشور... اینها که من دارم بیان می کنم همه نیروهایی هستند که در داخل کشور فعال اند و صرف نظر از مخالفان و منتقدان در خارج از کشور ... همه اینها به عنوان وجدانهای بیدار جامعه دارند ارزیابی می کنند که این مجلس نمی تواند کارویژه پارلمان به معنای دقیق کلمه را داشته باشد و بازتولید می کند استبداد موجود در ایران را.
طبیعتا در چنین شرایطی کسانی که می خواهند وارد این بازی شوند جزو بازی در همان مدار تعریف شده نقش دیگری ایفا نخواهند کرد. یعنی چه کسانی که تلاش می کنند خودشان را اصلاح طلب معرفی کنند یا چهره های مستقل حداکثر در مقام کسی که بر کرسی مجلس تکیه زده می توانند نقدهای خودشان را بیان کنند آن هم گم خواهد شد در هیاهوی اکثریت مجلس یا احیانا فراکسیون هایی که شکل می گیرند حداکثر تبدیل خواهند شد به محلی برای نزاع نمایندگان باندها در مجلس برای اعمال فشار بر باند رقیب از طریق بودجه یا از طریق بازخواست وزرا یا تهدید آن به وسیله پرسش خواهی از طریق کمیسیون های مجلس. وضع از مجلس قبلی هم اسف بار تر خواهد شد. بی پشتوانگی بیشتری دارد این مجلس در جامعه مدنی ایران.
آقای حکمت، به وضعیت آن دسته از اصلاح طلبانی اشاره کردند که ثبت نام کرده اند برای انتخابات مجلس. در مجلس نهم با ویژگی هایی که هر یک از میهمانان در این بحث مطرح کردند از جمله خود شما، آن دسته از اصلاح طلبانی که نامزده شده اند چه امکاناتی دارند و چه موانعی برای پیشبرد برنامه متفاوت با برنامه طیف حاکم؟
چند نفری از اصلاح طلبان که ثبت نام کرده اند و هنوز معلوم نیست که شورای نگهبان اجازه شرکت آنها را در انتخابات بدهد به نظر من در وهله اول اجماع بین اصلاح طلبان را در شرکت نکردن در انتخابات به هم زدند و از این نظر کارشان قابل تقبیح است. حال این کار قابل تقبیح ممکن است اگر از صافی شورای نگهبان رد شوند و در مجلس هم احیانا حضور پیدا کنند بتواند این فایده را داشته باشد که گهگاهی اعتراض هایی اینجا و آنجا بکنند و از مجلس فقط به عنوان تریبون استفاده کنند. استفاده از مجلس به عنوان تریبون یا کوشش در قانونگذاری در مجلس و داشتن امکان قانونگذاری و نظارت بر دولت دو چیز مختلف است.
بنابراین از نقطه نظر دوم اینها هیچ تاثیری نمی توانند بگذارند و به نظر من این که اجماع اصلاح طلبان را در داخل کشور به هم زده اند که فقط اصلاح طلبان هم نیستند تمام نیروهای سکولار و جمهوریخواه هم این انتخابات را تحریم کردند. نقطه ضعف بزرگی هست به خصوص کسانی که به آقای خاتمی نزدیک هستند. نکته دیگری که به نظر من باید در مورد این مجلس به آن توجه کرد این است که این مجلس برنامه در مقابل برنامه نیست. مردمی که می روند رای می دهند به این افراد نمی توانند امیدوار باشند که این آدمها برنامه ای برای اصلاح در مملکت چه از نظر اقتصادی و چه از نظر روابط بیرونی دارند. شما می بینید که الان کشور ما با تهدید نظامی رو به رو است. با تحریم های بزرگ اقتصادی مواجه است. وضعیت اقتصادی دارد بدتر می شود و دلار روز به روز دارد بالاتر می رود در عین حال که نرخ آن را برای واردات تثبیت کردند و اوضاع بلبشویی پیش آمده که به هیچ وجه امکان پیشرفت اقتصادی و امکان بازسازی اقتصادی در مملکت وجود ندارد و طبقات محروم به ویژه و طبقه متوسط هم روز به روز وضعش بدتر می شود.
قاعدتا انتخابات باید جایی باشد که مردم فکر کنند حالا صرف نظر از این که چقدر این انتخابات آزاد باشد که این نمایندگان می توانند تغییری در وضعیت شان به وجود بیاورند. ما در تمام این مبارزات انتخاباتی که تا الان صورت گرفته می بینیم که واقعا هیچ راه حلی پیش پای دولت گذاشته نشده برای اینکه این وضعیت تغییر کند از بن و در مسایل اساسی مملکت تغییری به وجود بیاید برای اینکه در جهت بهبود وضع اقتصادی و برونرفت ایران از انزوای بین المللی و انزوای سیاسی باشد.
بنابراین من فکر می کنم حتی اگر اعلام عدم شرکت هم نبود بسیاری از مردم در این انتخابات شرکت نمی کنند برای این که واقعا آن را فاقد ارزش از نقطه نظر زندگی روزمره شان و حل مسایل اساسی مملکت می بینند.
آقای مزروعی، می رسیم به جمعبندی بحث. تاثیر انتخابات بر صف بندی های جناحی را رویش متمرکز کنیم. آیا این می تواند رای گیری به حذف و پالایش برخی جناح های اصولگرا بیانجامد یا در همین حد رقابت ها باقی می ماند؟
من فکر می کنم که قطعا به حذف و پالایش نیروهای اصولگرا منجر خواهد شد. به دلیل اینکه این تجربه متاسفانه سال گذشته هم بوده. مدیران اداره کشور به جای اینکه نگاه جذبی داشته باشند نگاه حذفی داشتند و توی روند حذف نوبت به خود افرادی که در جناح اصولگرا جای گرفته اند رسیده.
البته منافع هم در این بحث ها نقش تامی دارد و گروه های اصولگرا دیگر آن مفهومی که ما در ایران به عنوان ارزش ها می شناختیم و این که آقایان خودشان را شیفتگان خدمت می گفتند مطرح نیست. الان دعوا سر این است که کی بتواند سهم بزرگی از این درآمد نفت و قدرت را به دست بیاورد و این راهی جز حذف را پیش پای آنها نمی گذارد و انتخابات مجلس و مجموعه اتفاقاتی که در ایران می افتد منجر به حذف بخشی از جریان اصولگرا خواهد شد. حالا آن چیزی که مثلا اسمش را جریان انحرافی گذاشته اند شاید در تیررس باشد ولی به نظر من به آنجا ختم نخواهد شد.
فرصت انتخابات یک آزمون فیصله بخشی خواهد بود نه تنها برای اصولگرایان بلکه برای همه نیروهای سیاسی ایران تا بتوانند با تحلیل مسایل راه های جدیدی را برای گذار از این وضعیت پیدا کنند. این انتخابات سرمنشاء یک تحول اساسی در کشور خواهد شد هر چند به لحاظ خود مجلس دستاوردی را برای مردم به همراه نخواهد داشت.
آقای کاظمیان، رقابت میان جناح های درون طیف اصولگرا چه تاثیری می تواند روی فضای انتخاباتی داشته باشد هرچه بیشتر نزدیک می شویم به روز انتخابات؟
انتخابات مجلس با نمایشی که حاکمیت تلاش می کند هر چه بیشتر آن را داغ جلوه دهد با استفاده از اهرم های تبلیغاتی خودش به خصوص صدا و سیما و فضاسازی که جریانها خواهند کرد با استفاده از پول نفت برای دامن زدن به یک نمایش در قالب انتخابات صرف نظر از اینکه چه میزان از مردم را جذب خودش کند.
فراموش نکنیم که بخشی از شهروندان به خاطر این که درگیر دریافت کمک های دولتی یارانه ها شده اند ممکن است در انتخابات شرکت کنند اما قابل پیش بینی هست که انتخابات به خاطر اینکه بخش قابل توجهی از جامعه بعد از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ اعتماد خودشان را به انتخابات از دست داند دیگر مقبولیت نخواهد داشت.
و نتایجی که حاکمیت اعلام خواهد کرد صرف نظر از این که چه میزان مشارکت مردم را به صورت رسمی اعلام کند چون تریبونی نیست که مورد اعتماد جامعه باشد و این بحران مشروعیت شکاف دولت و ملت در ایران را به حداکثر خودش رسانده طبیعتا مورد استقبال نخواهد گرفت.
آقای حکمت، چشم انداز تاثیر انتخابات مجلس نهم بر وضعیت سیاسی جامعه؟
تاثیر زیادی نخواهد داشت. مجلسی خواهد بود شبیه همین مجلس کنونی. با همین بلبشو و همین تخالف هایی که بین دولت و مجلس وجود دارد و این حداکثر تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ادامه خواهد یافت. آن هم امروز قابل پیش بینی نیست که در چه وضعیتی وآیا این انتخابات برگزار خواهد شد یا نه.
ولی این انتخابات از این نقطه نظر به نظر من اهمیت دارد و آن تاثیرش بر نیروهای اپوزیسیون و استراتژی و سیاست آنها هست. اولین بار است که اصلاح طلبان و منتقدان جمهوریخواه و سکولار نظام همزمان با هم همگی از عدم شرکت در این انتخابات یا تحریم انتخابات صحبت می کنند. نکته دوم که خیلی امیدوار کننده است این است که این جنبه سلبی تنها کافی نیست.
باید در مقابل نفی این انتخابات فرمایشی یک شعار مثبتی را هم مطرح کرد. خوب این شعار شعار انتخابات آزاد است. ولی می دانیم که در جمهوری اسلامی اصلاح طلبان شعار انتخابات آزاد را اغلب در درون نظام مطرح می کردند و آن را مقید به قوانین نظام و قانون اساسی می دانستند.
امروز با بیانیه ای که شورای هماهنگی راه سبز امید برای عدم شرکت در انتخابات صادر کرده و یکی از معیارهای اساسی انتخابات آزاد را بیانیه بین المجالس ذکر کرده به نظر من امکان همگامی و همسویی استراتژیک بیشتری را بین نیروهای منتقد نظام و نیروهای مخالف نظام به وجود آورده. برای اینکه این بیانیه بین المجالس که دولت ایران هم آن را امضا کرده ضامن یک انتخابات واقعی است که مخالفان نظام هم بتوانند از حقوق برابر در این انتخابات بهره مند شوند و بتوانند کاندیداهای خودشان را داشته باشند و از آزادی مطبوعات و آزادی رسانه ها و تمام حقوقی که تاکنون فقط برای بخشی از خودی های نظام در نظر گرفته می شد برخوردار باشند. داریم به سمت یک چنین همسویی پیش می رویم. این تاثیر مهمی در آرایش نیروهای سیاسی ایران برای پیکارهای آینده خواهد داشت.
ناظران از مدتها پیش این انتخابات را عرصه رقابت دو گروه اصول گرای هوادار و منتقد دولت ارزیابی کردند. گروه هایی که از یک سو زیر پرچم آیت الله محمدرضا مهدوی کنی رییس کنونی مجلس خبرگان رهبری با هدف ارائه فهرستی واحد از نامزدهای اصولگرا گرد آمده اند از سویی دیگر در قالب جبهه تازه تاسیس پایداری پیرامون آیت الله محمدتقی مصباح یزدی روحانی حامی محمود احمدی نژاد که اینک حمایت از او را در انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ نادرست می داند. گروه ۷+۸ جبهه متحد اصولگرایان به رهبری آیت الله محمدرضا مهدوی کنی که متشکل از چندین گروه اصولگرای منتقد دولت است نمایندگانی را از سوی علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف دو رقیب اصولگرای اصلی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ در جمع خود پذیرفته است. اما سهمی برای محسن رضایی که او هم از رقیبان محمود احمدی نژاد در انتخابات دو دوره گذشته ریاست جمهوری بود قایل نشده است.
نتیجه انتخاباتی که اساسا حاصل رقابت میان اصولگرایان است چه خواهد بود؟ انتخابات پیش رو تا چه میزان به حذف یا تقویت یکی از جریانهای اصولگرا خواهد انجامید؟ شورای نگهبان که از هم اکنون سرگرم پالایش فهرست ثبت نام کنندگان خواهد شد چه سرنوشتی را برای رقابت های انتخاباتی بر سر ۲۹۰ کرسی مجلس نهم رقم خواهد زد؟
از جمله این پرسش ها را با سه میهمان این برنامه در میان گذاشته ایم. در بلژیک با علی مزروعی، نماینده سابق مجلس ششم و سخنگوی برونمرزی دو تشکل اصلی اصلاح طلب، جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و در پاریس مرتضی کاظمیان، فعال طیف ملی مذهبی و بیژن حکمت، از مرکزیت سازمان جمهوریخواهان ایران.
آقای مزروعی، الان که وضع مشخص تر شده با ثبت نام نامزدان انتخابات مجلس شورای اسلامی نگاه به فهرست های گرایش ها و ائتلاف های اصولگرا چه چیزی را نشان می دهد درباره کیفیت رقابت میان طیف راست در مجلس نهم؟
علی مزروعی: با غیبت اصلاح طلبان طبعا رقابت بین اصولگرایان حاکم در حال شکل گیری است. تاکنون می شود گفت سه طیف شکل گرفته.
یک طیف که سابقه دار هم هست جبهه متحد اصولگرایان زیر پرچم آقای مهدوی کنی و خودشان را به عنوان طیفی که از بیت آقای خامنه ای حمایت می شوند معرفی می کنند که هم آقای مهدوی کنی این حلقه اتصال را تعریف می کند و هم حضور آقای ولایتی. طیفی که خودش را مرکز اصولگرایان معرفی می کند.
طیف دومی که شکل گرفته جبهه پایداری است که از افراطی ترین نیروهای راست محسوب می شوند و بخشی شان با نظامی ها ارتباط دارند. اینها کسانی بودند که در دولت آقای احمدی نژاد مسوولیت داشتند غالبا و بعد از اینکه احمدی نژاد و طرفدارانش به عنوان جریان انحرافی معرفی شدند با فاصله گیری از آنها این تشکل را راه انداختند و رهبری این طیف به عهده آقای مصباح یزدی است و دارند خودشان را به عنوان اصولگرایان اصیل معرفی می کنند و قصد دارند از طریق نفوذی که دارند در بخشی از نیروی نظامی امنیتی و همینطور این که خودشان را وابسته به بیت از طریق آقای مصباح تعریف کنند آنها هم بتوانند در این انتخابات کرسی های بیشتری را برای خودشان تصرف کنند.
اما جریان سومی که در جناح حاکم شکل گرفته ولی خیلی تابلوی رسمی هم ندارد همان چیزی است که به عنوان جریان انحرافی معرفی می شود و اینها کسانی هستند که طرفدار دولت اند و در دولت مسوولیت دارند و تاکنون هم به رغم همه حملاتی که به آنها شده راه خودشان را ادامه می دهند. اینها با توجه به این که دولت مجری انتخابات است، وزارت کشور و استانداران و فرمانداران در انتخابات نقش موثر دارند انتظار دارند که از این طریق بتوانند کرسی های مجلس را در اختیار خودشان بگیرند.
این سه طیف که من اشاره کردم الان سخت در حال رقابت هستند و نیروچینی و باید در روزهای آینده دید که اینها چگونه با هم رقابت می کنند. خوب در این میان نقش شورای نگهبان هم به هر حال همیشه در انتخابات دخالت می کرده و جریان مورد نظر خودش را مورد حمایت قرار می داده و تا اینجای کار مشخص است که شورای نگهبان خیلی موافقتی با جریان انحرافی ندارد و تلاش خواهد کرد که جلوی نیروهای منتسب به این جریان را بگیرد و رد صلاحیت کند. اما در مورد آن دو جریان نمی شود الان خیلی نظر شورای نگهبان را فهمید.
نتیجه اش هم البته مجلس دست نشانده ای خواهد بود که هر کدام تلاش می کنند بیشتر از دیگری خودشان را به بیت و رهبری متصل کنند و مواضعی که رهبری در این ماه ها داشتند چیزی جز این نیست که یک مجلس دست نشانده مطیع را برایش فراهم کنند.
آقای کاظمیان، رقابت در جناح راست چه نوع رقابتی است؟ اساسا رقابت گروه ها است به نظر شما یا رقابت برنامه ها؟
مرتضی کاظمیان: انتخابات پیش رو انتخابات با مفهوم واژه متعارف در حوزه سیاسی نیست. رقابت و نزاع سیاسی باندهای حاضر در قدرت جمهوری اسلامی است. تلاش هرچه بیشتر این باندهاست برای تصاحب امتیازات بیشتر از امکانات دولت رانتی.
به میزانی که اینها در حاکمیت اهرم قدرت دارند حالا آن جریانی که نزدیک است به آقای احمدی نژاد و مشایی با استفاده از اهرم استانداری ها و فرمانداری ها و هیات های اجرایی، جریانی که همسو است با شورای نگهبان که خودش را در قالب همان جریان ۷+۸ تعریف می کند بیشتر با استفاده از اهرم هیات های نظارت و جریان نزدیک به آقای مصباح یزدی هم با استفاده از همین لینک های ارتباطی که در ساخت قدرت دارد تلاش خواهند کرد با استفاده از تبلیغات حداکثری و پول نفتی که در اختیار اینها قرار گرفته به ویژه در اختیار جریان همسو با آقای احمدی نژاد مشایی سهم خودشان و حضور خودشان را در ساخت قدرت افزایش دهند.
یک نزاعی است میان این جریانها و انتخابات نمایشی که به تعبیر زندانیان سیاسی که هفته پیش اعلام موضع کردند به صراحت خروجی آن بازتولید وضعیت حال حاضر در ایران است و رقابت میان گروه هایی شکل می گیرد که نه به دموکراسی اعتقاد دارند و نه به لوازم و پبش شرط های یک انتخابات دموکراتیک و سالم و آزاد پایبند اند و نه برای آنها حقوق اساسی شهروندان جایگاه و پایگاهی دارد.
چنان که در گزارشی که اخیرا منتشر شد توسط کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شاهد بودیم که چطور یک گزارش نهادی که باید پیگیر حقوق اساسی مردم باشد و حقوق مدنی شهروندان برایش اهمیت داشته باشد چطور تبدیل می شود به گزارشی که نظیر آن را در سرمقاله های کیهان شاهد هستیم یا توسط افرادی مثل سردار مشفق یا محافل و نهادهای امنیتی در ایران. بارها در طی حوادث انتخابات ۸۸ تکرار شده و هیچ ملاحظه خون شهروندان یا زندانیان سیاسی و شهروندانی که به ناحق سرکوب شدند را ندارد.
آقای حکمت، شما چطور می بینید کیفیت رقابت مجلس نهم میان گرایش های اصولگرا را؟ تمایز میان برنامه های فهرست های جناح راست را می بینید دست کم با رجوع به سابقه قبلی هریک از آنها یا نه؟
مجلس نهم هم چیزی شبیه مجلس هفتم و هشتم خواهد بود. یعنی زمانی که به هیچ وجه دولت حاضر نیست به قوانین مجلس تمکین کند و مجلس هم به هر حال نوعی سرسپردگی کامل به نظریات آقای خامنه ای دارد و هر بار که اختلافی پیش می آید رهبری عملا دخالت می کند در کار مجلس و سعی می کند مساله را فیصله بدهد خواهیم دید که از شورای نگهبان کسانی که خواهند گذشت سرسپردگان رهبری خواهند بود.
بیژن حکمت
بیژن حکمت: طبیعتا یک اختلافی بین دیدگاه های اینها می شود تشخیص داد.
جریان احمدی نژاد جریانی است که از پایین جامعه می آید همانطور که خودش گفته جریانی است هیاتی و جریانی است بیسیجی و سعی می کند با اتکا به توده مردم و پولهایی که در این دوره پخش کرده برای خودش یک پایگاهی به دست بیاورد و از سیاست هایی هم که دولت احمدی نژاد در این مدت پیش گرفته در تخالف هایی که با مجلس پیش آمده دیدیم که با نوع سیاست های لاریجانی یا دیگران که به جبهه متحد اصولگرایان نزدیک هستند تفاوت دارد. در بسیاری از موارد اینها کوشیدند از طریق افرادشان به منابع ثروت و قدرت بیشتری دست پیدا کنند و این منابع ثروت وقدرت را در پیشبرد سیاست هایشان به کار ببرند.
بنابراین یک نوع اختلاف ظریفی بین این دو دیدگاه دیده می شود. این که عده ای این تفاوت ها را فقط به جریان انحرافی نسبت می دهند به نظر من درست نیست و دفاع محمود احمدی نژاد از کسانی که جریان انحرافی خوانده می شوند و دیدگاه هایشان نشان می دهد که بین جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری هم حتی که می خواهد خودش را تا حدی از مشایی ها متمایز کند یک چنین اختلاف دیدگاهی وجود دارد. این نکته اول در مورد اختلاف دید این دو جریان.
ولی نکته مهم تر این است که مجلس اصولا جایگاه خودش را به عنوان ارگانی که برای چرخش قدرت و تقسیم بخشی از قدرت در جمهوری اسلامی به وجود آمده بود مدتهاست که از دست داده. برای این که عملا از مجلس هفتم به بعد اصلاح طلبان از شرکت در انتخابات حذف شدند و این بار هم خوشبختانه همه اعلام عدم شرکت کردند. برای اینکه اسباب و لوازم یک انتخابات حتی نیمه رقابتی بین خودی ها وجود نداشته. حال این مجلس بنابراین اهمیت چندانی از نقظه نظر کارکردش نخواهد داشت.
شما کافیست به مجلس امروز و مجلس هفتم نگاه کنید و به مجلس هشتم نگاه کنید و مجلس نهم هم چیزی شبیه این دو مجلس خواهد بود. یعنی زمانی که به هیچ وجه دولت حاضر نیست به قوانین مجلس تمکین کند و مجلس هم به هر حال نوعی سرسپردگی کامل به نظریات آقای خامنه ای دارد و هر بار که اختلافی پیش می آید رهبری عملا دخالت می کند در کار مجلس و سعی می کند مساله را فیصله بدهد خواهیم دید که از شورای نگهبان کسانی که خواهند گذشت سرسپردگان رهبری خواهند بود. این که آنها تا چه اندازه اختلاف نظر دارند زیاد تعیین کننده نیست.
آقای مزروعی، شما گفتید که مجلس نهم مجلس مطیع و دست نشانده ای خواهد بود. نظرات مشابهی عنوان شد. اما در مقایسه با ترکیب مجلس هشتم و مجلس هفتم مجلس نهم چه نوع مجلسی خواهد بود؟
فرصت انتخابات یک آزمون فیصله بخشی خواهد بود نه تنها برای اصولگرایان بلکه برای همه نیروهای سیاسی ایران تا بتوانند با تحلیل مسایل راه های جدیدی را برای گذار از این وضعیت پیدا کنند. این انتخابات سرمنشاء یک تحول اساسی در کشور خواهد شد هر چند به لحاظ خود مجلس دستاوردی را برای مردم به همراه نخواهد داشت.
علی مزروعی
به مراتب بدتر از مجلس هفتم و هشتم خواهد بود.
در مجلس هفتم و هشتم به هر حال گهگاه افرادی پیدا می شدند یا اقلیتی به نام فراکسیون اصلاح طلبان بود. من فکر می کنم که نه آن افراد درش پیدا خواهند شد نه فراکسیونی شکل خواهد گرفت و مجلسی است که کاملا به این فرمانی که از بالا برایش می آید کاملا نگاه خواهد کرد.
البته در مجلس هشتم تقریبا ما اینها را دیدیم یعنی در جریان های مختلف که وجود داشت مثلا در مورد رایی که به وزرا دادند یا استیضاح هایی که شد بعضی موقع ها رایشان را پس گرفتند و به نظر من یکی از فاجعه بارترین کارهایی که در مجلس هشتم شد این طرح نظارت بر نمایندگان بود که مورد تصویب مجلس قرار گرفت و عملا مجلس را از حیض انتفاع ساقط کرد. بیشتر ما باید بدانیم که انتخابات در ایران به یک نمایش تبدیل شده یعنی نمایشی که حاکمیت از سر ضرورت انجام می دهد برای این که نمی تواند این کار را انجام ندهد ولی نتیجه و حاصلش این است که مجلس تشکیل می شود که هیچ قدرت نظارتی ندارد و حتی قدرت قانونگذاری ندارد و به یک شکلی از مجلس باقی مانده که خوب بودجه و هزینه ای را هم به بیت المال تحمیل می کند بدون این که فایده ای داشته باشد.
آقای کاظمیان، مجلس نهم مثل همین مجلس هشتم خواهد بود یا تفاوتهایی با آن دارد چنان که آقای مزروعی الان به آن ها اشاره کردند. با توجه به خصوص به موقعیت خاص رقبای صاحب نام محمود احمدی نژاد یعنی محسن رضایی، علی لاریجانی و محمد باقر قالیباف...
در مجلس هشتم که منتقدینی حضور داشتند مثل آقای مطهری که اینها به صراحت از وضع موجود ابراز نارضایتی می کردند تا رسید به جایی که آقای مطهری حتی استعفای خود را از مجلس اعلام کرد هرچند که این استعفا در یک روال ظاهرا قانونی و طبیعی در مجلس پذیرفته نشد. یا کسی مثل آقای توکلی به صراحت در مورد فساد اقتصادی بی سابقه در مدیریت جامعه موضع گرفت در قبالش کاملا با دیدگاه تند از جایگاه رییس مرکز پژوهش های مجلس دولت را مورد حمله و مواخذه قرار داد.
حالا معنی دار است که از یک سو همین آقای مطهری مجدد دارد ثبت نام می کند برای مجلس و از طرف دیگر بر اساس خبرها آقای توکلی دچار تردید بوده که ثبت نام کند یا نه و تا جایی که من خبر دارم هنوز ثبت نام نکرده ایشان اگر اشتباه نکنم.
گفتند که از بندرعباس دارند نامزد می شوند. در روزنامه های روز شنبه بود.
چه کسانی که تلاش می کنند خودشان را اصلاح طلب معرفی کنند یا چهره های مستقل حداکثر در مقام کسی که بر کرسی مجلس تکیه زده می توانند نقدهای خودشان را بیان کنند آن هم گم خواهد شد در هیاهوی اکثریت مجلس نهم یا احیانا فراکسیون هایی که شکل می گیرند حداکثر تبدیل خواهند شد به محلی برای نزاع نمایندگان باندها در مجلس برای اعمال فشار بر باند رقیب از طریق بودجه یا از طریق بازخواست وزرا یا تهدید آن به وسیله پرسش خواهی از طریق کمیسیون های مجلس. وضع از مجلس قبلی هم اسف بار تر خواهد شد. بی پشتوانگی بیشتری دارد این مجلس در جامعه مدنی ایران.
مرتضی کاظمیان
بله ولی هنوز به صراحت اعلام نشده. ولی صرف نظر از این که ایشان ثبت نام کنند یا نه اگر این دو نفر را به عنوان شاخص به عنوان مثال بیان کردم می خواهم این نتیجه را بگیرم که وقتی که مجلس می رسد به آن چنان کارویژه ها و کارکردهایی که خود آقای مطهری می خواهد ازش استعفا دهد و این شبیه دفتر رهبری توصیف می کند که از بالا همه چیز تعیین می شود و از بالا به شکل دستوری جهت گیری مجلس و سمت وسوی سیاستگذاری هایش تعریف می شود، مجلسی که قرار است اسفندماه کلید بخورد و انتخاباتش برگزار شود تفاوت معنی داری با مجلس هشتم نخواهد داشت بلکه هنگامی که طبقه متوسط جامعه طبقه متوسط مدرن در ایران و نخبه های آن... یعنی شما ببینید تمام گروه هایی که نمایندگی می کنند نخبگان جامعه را از زندانیان سیاسی شناخته شده، فعالان سیاسی مطبوعاتی در زندان و چهره های شاخصی مثل آقای سحرخیز، آقای زیدآبادی تا دبیرکل جبهه مشارکت در زندان، چهره های ارشد مجاهدین انقلاب اسلامی در زندان و از آن سو آقای خاتمی و جبهه مشارکت، شورای هماهنگی راه سبز امید، ۱۴۳ نفر روشنفکر فعال سیاسی داخل کشور... اینها که من دارم بیان می کنم همه نیروهایی هستند که در داخل کشور فعال اند و صرف نظر از مخالفان و منتقدان در خارج از کشور ... همه اینها به عنوان وجدانهای بیدار جامعه دارند ارزیابی می کنند که این مجلس نمی تواند کارویژه پارلمان به معنای دقیق کلمه را داشته باشد و بازتولید می کند استبداد موجود در ایران را.
طبیعتا در چنین شرایطی کسانی که می خواهند وارد این بازی شوند جزو بازی در همان مدار تعریف شده نقش دیگری ایفا نخواهند کرد. یعنی چه کسانی که تلاش می کنند خودشان را اصلاح طلب معرفی کنند یا چهره های مستقل حداکثر در مقام کسی که بر کرسی مجلس تکیه زده می توانند نقدهای خودشان را بیان کنند آن هم گم خواهد شد در هیاهوی اکثریت مجلس یا احیانا فراکسیون هایی که شکل می گیرند حداکثر تبدیل خواهند شد به محلی برای نزاع نمایندگان باندها در مجلس برای اعمال فشار بر باند رقیب از طریق بودجه یا از طریق بازخواست وزرا یا تهدید آن به وسیله پرسش خواهی از طریق کمیسیون های مجلس. وضع از مجلس قبلی هم اسف بار تر خواهد شد. بی پشتوانگی بیشتری دارد این مجلس در جامعه مدنی ایران.
آقای حکمت، به وضعیت آن دسته از اصلاح طلبانی اشاره کردند که ثبت نام کرده اند برای انتخابات مجلس. در مجلس نهم با ویژگی هایی که هر یک از میهمانان در این بحث مطرح کردند از جمله خود شما، آن دسته از اصلاح طلبانی که نامزده شده اند چه امکاناتی دارند و چه موانعی برای پیشبرد برنامه متفاوت با برنامه طیف حاکم؟
چند نفری از اصلاح طلبان که ثبت نام کرده اند و هنوز معلوم نیست که شورای نگهبان اجازه شرکت آنها را در انتخابات بدهد به نظر من در وهله اول اجماع بین اصلاح طلبان را در شرکت نکردن در انتخابات به هم زدند و از این نظر کارشان قابل تقبیح است. حال این کار قابل تقبیح ممکن است اگر از صافی شورای نگهبان رد شوند و در مجلس هم احیانا حضور پیدا کنند بتواند این فایده را داشته باشد که گهگاهی اعتراض هایی اینجا و آنجا بکنند و از مجلس فقط به عنوان تریبون استفاده کنند. استفاده از مجلس به عنوان تریبون یا کوشش در قانونگذاری در مجلس و داشتن امکان قانونگذاری و نظارت بر دولت دو چیز مختلف است.
بنابراین از نقطه نظر دوم اینها هیچ تاثیری نمی توانند بگذارند و به نظر من این که اجماع اصلاح طلبان را در داخل کشور به هم زده اند که فقط اصلاح طلبان هم نیستند تمام نیروهای سکولار و جمهوریخواه هم این انتخابات را تحریم کردند. نقطه ضعف بزرگی هست به خصوص کسانی که به آقای خاتمی نزدیک هستند. نکته دیگری که به نظر من باید در مورد این مجلس به آن توجه کرد این است که این مجلس برنامه در مقابل برنامه نیست. مردمی که می روند رای می دهند به این افراد نمی توانند امیدوار باشند که این آدمها برنامه ای برای اصلاح در مملکت چه از نظر اقتصادی و چه از نظر روابط بیرونی دارند. شما می بینید که الان کشور ما با تهدید نظامی رو به رو است. با تحریم های بزرگ اقتصادی مواجه است. وضعیت اقتصادی دارد بدتر می شود و دلار روز به روز دارد بالاتر می رود در عین حال که نرخ آن را برای واردات تثبیت کردند و اوضاع بلبشویی پیش آمده که به هیچ وجه امکان پیشرفت اقتصادی و امکان بازسازی اقتصادی در مملکت وجود ندارد و طبقات محروم به ویژه و طبقه متوسط هم روز به روز وضعش بدتر می شود.
قاعدتا انتخابات باید جایی باشد که مردم فکر کنند حالا صرف نظر از این که چقدر این انتخابات آزاد باشد که این نمایندگان می توانند تغییری در وضعیت شان به وجود بیاورند. ما در تمام این مبارزات انتخاباتی که تا الان صورت گرفته می بینیم که واقعا هیچ راه حلی پیش پای دولت گذاشته نشده برای اینکه این وضعیت تغییر کند از بن و در مسایل اساسی مملکت تغییری به وجود بیاید برای اینکه در جهت بهبود وضع اقتصادی و برونرفت ایران از انزوای بین المللی و انزوای سیاسی باشد.
بنابراین من فکر می کنم حتی اگر اعلام عدم شرکت هم نبود بسیاری از مردم در این انتخابات شرکت نمی کنند برای این که واقعا آن را فاقد ارزش از نقطه نظر زندگی روزمره شان و حل مسایل اساسی مملکت می بینند.
آقای مزروعی، می رسیم به جمعبندی بحث. تاثیر انتخابات بر صف بندی های جناحی را رویش متمرکز کنیم. آیا این می تواند رای گیری به حذف و پالایش برخی جناح های اصولگرا بیانجامد یا در همین حد رقابت ها باقی می ماند؟
من فکر می کنم که قطعا به حذف و پالایش نیروهای اصولگرا منجر خواهد شد. به دلیل اینکه این تجربه متاسفانه سال گذشته هم بوده. مدیران اداره کشور به جای اینکه نگاه جذبی داشته باشند نگاه حذفی داشتند و توی روند حذف نوبت به خود افرادی که در جناح اصولگرا جای گرفته اند رسیده.
البته منافع هم در این بحث ها نقش تامی دارد و گروه های اصولگرا دیگر آن مفهومی که ما در ایران به عنوان ارزش ها می شناختیم و این که آقایان خودشان را شیفتگان خدمت می گفتند مطرح نیست. الان دعوا سر این است که کی بتواند سهم بزرگی از این درآمد نفت و قدرت را به دست بیاورد و این راهی جز حذف را پیش پای آنها نمی گذارد و انتخابات مجلس و مجموعه اتفاقاتی که در ایران می افتد منجر به حذف بخشی از جریان اصولگرا خواهد شد. حالا آن چیزی که مثلا اسمش را جریان انحرافی گذاشته اند شاید در تیررس باشد ولی به نظر من به آنجا ختم نخواهد شد.
فرصت انتخابات یک آزمون فیصله بخشی خواهد بود نه تنها برای اصولگرایان بلکه برای همه نیروهای سیاسی ایران تا بتوانند با تحلیل مسایل راه های جدیدی را برای گذار از این وضعیت پیدا کنند. این انتخابات سرمنشاء یک تحول اساسی در کشور خواهد شد هر چند به لحاظ خود مجلس دستاوردی را برای مردم به همراه نخواهد داشت.
آقای کاظمیان، رقابت میان جناح های درون طیف اصولگرا چه تاثیری می تواند روی فضای انتخاباتی داشته باشد هرچه بیشتر نزدیک می شویم به روز انتخابات؟
انتخابات مجلس با نمایشی که حاکمیت تلاش می کند هر چه بیشتر آن را داغ جلوه دهد با استفاده از اهرم های تبلیغاتی خودش به خصوص صدا و سیما و فضاسازی که جریانها خواهند کرد با استفاده از پول نفت برای دامن زدن به یک نمایش در قالب انتخابات صرف نظر از اینکه چه میزان از مردم را جذب خودش کند.
فراموش نکنیم که بخشی از شهروندان به خاطر این که درگیر دریافت کمک های دولتی یارانه ها شده اند ممکن است در انتخابات شرکت کنند اما قابل پیش بینی هست که انتخابات به خاطر اینکه بخش قابل توجهی از جامعه بعد از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۸۸ اعتماد خودشان را به انتخابات از دست داند دیگر مقبولیت نخواهد داشت.
و نتایجی که حاکمیت اعلام خواهد کرد صرف نظر از این که چه میزان مشارکت مردم را به صورت رسمی اعلام کند چون تریبونی نیست که مورد اعتماد جامعه باشد و این بحران مشروعیت شکاف دولت و ملت در ایران را به حداکثر خودش رسانده طبیعتا مورد استقبال نخواهد گرفت.
آقای حکمت، چشم انداز تاثیر انتخابات مجلس نهم بر وضعیت سیاسی جامعه؟
تاثیر زیادی نخواهد داشت. مجلسی خواهد بود شبیه همین مجلس کنونی. با همین بلبشو و همین تخالف هایی که بین دولت و مجلس وجود دارد و این حداکثر تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ادامه خواهد یافت. آن هم امروز قابل پیش بینی نیست که در چه وضعیتی وآیا این انتخابات برگزار خواهد شد یا نه.
ولی این انتخابات از این نقطه نظر به نظر من اهمیت دارد و آن تاثیرش بر نیروهای اپوزیسیون و استراتژی و سیاست آنها هست. اولین بار است که اصلاح طلبان و منتقدان جمهوریخواه و سکولار نظام همزمان با هم همگی از عدم شرکت در این انتخابات یا تحریم انتخابات صحبت می کنند. نکته دوم که خیلی امیدوار کننده است این است که این جنبه سلبی تنها کافی نیست.
باید در مقابل نفی این انتخابات فرمایشی یک شعار مثبتی را هم مطرح کرد. خوب این شعار شعار انتخابات آزاد است. ولی می دانیم که در جمهوری اسلامی اصلاح طلبان شعار انتخابات آزاد را اغلب در درون نظام مطرح می کردند و آن را مقید به قوانین نظام و قانون اساسی می دانستند.
امروز با بیانیه ای که شورای هماهنگی راه سبز امید برای عدم شرکت در انتخابات صادر کرده و یکی از معیارهای اساسی انتخابات آزاد را بیانیه بین المجالس ذکر کرده به نظر من امکان همگامی و همسویی استراتژیک بیشتری را بین نیروهای منتقد نظام و نیروهای مخالف نظام به وجود آورده. برای اینکه این بیانیه بین المجالس که دولت ایران هم آن را امضا کرده ضامن یک انتخابات واقعی است که مخالفان نظام هم بتوانند از حقوق برابر در این انتخابات بهره مند شوند و بتوانند کاندیداهای خودشان را داشته باشند و از آزادی مطبوعات و آزادی رسانه ها و تمام حقوقی که تاکنون فقط برای بخشی از خودی های نظام در نظر گرفته می شد برخوردار باشند. داریم به سمت یک چنین همسویی پیش می رویم. این تاثیر مهمی در آرایش نیروهای سیاسی ایران برای پیکارهای آینده خواهد داشت.