در ۹ ماهی که از جنگ اوکراین میگذرد خروج از خرسون سومین ضربه اساسی به راهبرد کرملین به شمار میآید. آیا این خروج یک نقطه عطف در شکست روسیه و نشانهای از تحقق اهداف راهبردی اوکراین در آزادسازی همه مناطق اشغالی است یا به تیرهترشدن چشماندازهای صلح و بروز بنبست شدیدتر کمک خواهد کرد؟ هم این خروج و هم حملات گسترده پهپادی و موشکی در راهبرد جنگی روسیه چه معنا و مفهومی دارند؟ مطلب زیر نگاهی است به جنبههایی از این پرسشها.
نزدیک به ۹ ماه از شروع جنگ اوکراین میگذرد. بعد از پیشرویهای سریع روسیه در شرق و جنوب اوکراین و تلاش برای محاصره و اشغال کییف، روند به میزان معینی برعکس شد. روسیه نه تنها مجبور شد ایده و اجرای محاصره پایتخت اوکراین را رها کرده و با تلفات سنگین عقبنشینی کند، بلکه بعدتر از اشغال خارکیف هم دست کشید و این منطقه را نیز رها کرد.
عقبنشنی روسیه از خرسون گرچه محاسبهشده، سازمانیافته و بدون تلفات سنگین صورت گرفت، ولی در هر حال میتوان آن را سومین شکست و عقبنشینی بزرگ روسیه در طول جنگ به حساب آورد.
بعد از خروج از خرسون، برای رهبری کرملین عقبنشینی بیشتر از اوکراین فعلاً اما موضوعیت ندارد، چرا که ورای پیامدهای زلزلهوار سیاسی احتمالی و فاحش آن برای بقای پوتین و ابواب جمعی او در قدرت، اوکراین نیز با خلاصشدن از هرگونه مناقشه مرزی و ارضی با روسیه راه هموارتری برای عضویت در ناتو خواهد یافت، هدفی که کرملین با به راه انداختن جنگ قصد ممانعت از آن را داشت.
به خصوص عقبنشینی احتمالی روسیه از کریمه و محدودشدن امکانات نظامی و دریایی این کشور عملاً تضعیف راهبردی بیشتر آن در گستره بینالمللی و تبدیلشدن هر چه بیشتر به یک قدرت منطقهای (و نه جهانی) را به دنبال خواهد داشت. از این رو رهاکردن خرسون شاید در نگاه اول شکست بزرگی برای روسیه تلقی شود، ولی به این عقبنشنیی در چارچوب محاسبات مربوط به ممانعت از هرگونه عقبنشینی بیشتر نگاه شود، ارزیابی نسبتاً متفاوتی به دست میآید.
تاکتیکهای روسیه برای توقف پیشرویهای اوکراین
روسیه در حال حاضر برای جلوگیری از پیشرویهای بیشتر اوکراین روی چهار تاکتیک و ایده متمرکز است.
پیشرویهای نسبتاً چشمگیر ارتش اوکراین در ماههای شهریور و مهر عمدتاً زیر تأثیر به کارگیری تسلیحات پیشرفته ارسالی غرب و از جمله موشکهای پیشرفته هیمارس آمریکایی بود که به گونهای مؤثر علیه تجمع نیروها و انبارهای مهمات ارتش تجاوزگر عمل میکردند.
روسها ولی حالا با توزیع و پراکندهسازی نیروها و امکانات و مهمات خود تا حدودی ضربهپذیری در برابر این موشکها را کم کردهاند. این نیز هست که به رغم ضرباتی که به توان ضدهوایی روسیه وارد شده هنوز هم امکانات این کشور برای مقابله با حملات پهپادی، هلیکوپتری و موشکی اوکراین تا حد مؤثری عمل میکند. واردشدن نیروهای بسیجشده در آمادهباش نسبی روسیه و اعزام آنها به خط اول جبهه، به رغم آموزش ناکافیشان، در کنار فرارسیدن پاییز و بارش شدید باران در مناطق تحت اشغال که حملات پیشروانه اوکراین را با مشکل روبهرو میکند نیز مزید برعلت شدهاند.
پیشروی اوکراین در ماههای گذشته و بروز مخمصهای نسبی برای قوای روسیه با این واکنش کرملین روبهرو شد که حملات گسترده موشکی و پهپادی، از جمله با تسلیحاتی که از جمهوری اسلامی گرفته را به جریان بیاندازد، حملاتی که تخریب و وارد آوردن ضربات اساسی به زیرساختهای اوکراین هدف آن بوده است. این حملات با تأثیرگذاری در سه عرصه تاکتیکی، اقتصادی و روانی صورت گرفتهاند و هنوز هم کم و بیش ادامه دارند.
به لحاظ تاکتیکی تخریب زیرساختها و به خصوص تاسیسات الکتریسته و راهآهن اوکراین به معنای مختلشدن کم و بیش اساسی ظرفیت حمل و نقل برای انتقال نیرو و به خصوص تسلیحات جدید غربی به شرق کشور، یعنی مناطق نزدیک به جبهههاست. با توجه به نقشی که تسلیحات ارسالی غرب درپیشرویهای اوکراین در ماههای گذشته داشتهاند هدف کرملین از حملات یادشده ناکاراکردن این جنبه از قدرت اوکراین از طریق حمله به تسلیحات ارسالی یا دشوارکردن انتقال آنها به سوی جبهه بوده است.
این این نیز هست که دولت اوکراین برای حفاظت بیشتر و مؤثرتر از زیرساختها و تأسیسات زیربنایی مجبور به تجمع نیرو و امکانات در مناطق معینی است که خود کار هدفگیری آنها برای نیروهای روسی را آسانتر میکند.
حمله گسترده به زیرساختهای اوکراین جنبه اقتصادی هم دارد و تولید و گردش عادی امور اداری و خدماتی را میتواند چنان مختل کند که زیانها و پیامدهای اقتصادی سنگینی را به دنبال داشته باشد، زیانها و خساراتهایی که امکانات کشور در ادامه جنگ را هم با مشکل روبهرو کنند. اوکراین تا پیش از حملات گسترده پهپادی و موشکی روسیه در تولید برق مازاد داشت و بخشی از آن را در شرایطی که اروپا متأثر از شرایط جنگی به بحران انرژی دچار شده در اختیار کشورهای دور و نزدیک قرار میداد.
حالا این صادارت متوقف شده و خود اوکراین نیز به رغم تلاشهای ملی و بینالمللی همچنان مشکلات اساسی در بازسازی تأسیسات ویرانشده و به جریان انداختن عادی تولید و خدمات و دسترسی مردم به آب و برق دارد. در حال حاضر شش میلیون از جمعیت اوکراین از دسترسی به آب آشامیدنی سالم محروم شدهاند.
محاسبه کرملین روی اثرات روانی و بینالمللی جنگ
تأثیرات روانی حملات گسترده به زیرساختهای اوکراین نیز برای کرملین فاقد اهمیت نبودهاند. تا پیش از این حملات زندگی در بسیاری از بخشهای دور از جبهه در اوکراین به حال عادی بازگشته بود و شادی و شعف بعد از پیشرویهای سریع و موفق ارتش اوکراین در ماههای گذشته و روحیه قویتری که از این پیشرویها درجامعه ایجاد شده بود بیش از پیش کشور را در موقعیت بهتری برای تداوم حملات و عقبراندن قوای متجاوز قرار داده بود. تخریب همین وضع روحی و امیدواری بیشتری که در اوکراین ایجاد شده بود نیز از جمله اهداف حملات گسترده پهپادی و موشکی روسیه بودهاند.
بنا بر محاسبه کرملین برای مردمی که درگیری مشکلات روزمرده قطع برق و آب و تأمین حداقلها هستند طبیعی است که انگیزه ادامه جنگ کمتر شود و دولت هم بیش از پیش درگیر پاسخگویی به نیازهای اولیهای شود که تخریب زیرساختها به بار آورده و از تمرکز توجه و امکانات روی ادامه جنگ و عقبراندن قوای متجاوز به این یا آن میزان بازماند. شواهد و اخبار نشان میدهند که محاسبه کرملین به خصوص در ابتدای حملات پهپادی شوکگونه اولیه نادرست نبودند، ولی سرعت و انعطاف دولت اوکراین در مقابله با پیامدهای حمله هم چشمگیرتر از آن بوده است که تمامی محاسبات کرملین محقق شوند.
سومین محاسبه و امید کرملین تشدید بحران اقتصادی و انرژیایی در کشورهای غربی حامی اوکراین و سرخوردگی احتمالی این جوامع از تحمل فشارهای اقتصادی بیشتر، تضعیفشدن روحیه کمک و همبستگی با مردم اوکراین و نگرانی نسبت به پیامدهای شکلگیری یک «جنگ بیپایان» و ورود به «مراحل بالاتر و خطرناکتری، حتی درگیری اتمی» در روند جنگ است.
به خصوص تشدید احتمالی بحران انرژی و گرانتر شدن کمسابقه بهای سوخت و بروز تورم در زمینه سایر مایحتاج عمومی مؤلفههای مورد محاسبه در محاسبات کرملین بودهاند. گرچه در هفتههای اخیر متأثر از بروز همین وضعیت در برخی از کشورهای غربی صحبت از میداندادن بیشتر به دپیلماسی و سوق رهبری اوکراین به فرستادن نشانهها و علائمی مبنی بر آمادگی برای مذاکره مطرح بوده است، ولی همچنان این اجماع وجود دارد که برای شروع هرگونه مذاکرهای باید ارتش اوکراین در وضعیت مساعدتری قرار گیرد و ضعف و عقبنشینی نیروهای روسی فزونتر شود. این که این «وضعیت مساعد» برای مذاکره تعریف دقیق و روشنی ندارد البته کماکان نقطه ضعفی در راهبردی جنگی اوکراین به شمار میرود، و منجمدشدن بیشتر وضعیت در جبههها و عدم تداوم پیشرفتهای چشمگیر میتواند در تلفیق با آن برای رهبری اوکراین بیش از پیش مشکلساز شود.
عقبنشینی از خرسون؛ تاکتیکی هوشمندانه در متن شکست؟
در کنار همه مؤلفهها و محاسبههای یادشده عقبنشینی نیروهای روسیه از خرسون را میتوان شکست و در عین حال تاکتیکی محاسبهشده تلقی کرد.
خرسون در تمامی طول جنگ تنها مرکز استانی بود که به اشغال نیروهای روسی درآمد. کرملین این گونه القا میکرد که این منطقه برای همیشه زیر حاکمیت روسیه خواهد آمد. اما اشغال به یک سال هم نکشید و حالا خرسون دوباره در دست نیروهای اوکراینی است.
ضدحملهای که اوکراین اوایل شهریور آغاز کرد ابتدا در شمال شرقی این کشور به موفقیتهایی رسید و بعدتر دامنه آن به جنوب و منظقه خرسون رسید. علاوه بر تقویت روحیهای که ارتش اوکراین از بازپسگیری خرسون پیدا میکند، کشورهای غربی هم بیش از پیش شاید در تداوم کمکهای تسلیحاتی و اقتصادی خود انگیزه بیشتری پیدا کنند. این نیز هست که قوای اوکراین با تسلط بر اوکراین بهتر از گذشته میتوانند سه راه ارتباطی زمینی کریمه را زیر آتش بگیرند و در حالی که پل ارتباطی میان روسیه و کریمه ضربه اساسی دیده است، ارتباط با این منطقه از طریق خطوط زمینی در مناطق اشغالی اوکراین نیز با مشکل مواجه شود.
این نیز هست که عقبنشینی نیروهای روسیه از خرسون برای بندر استراتژیک اودسا نیز ایمنی بیشتری ایجاد میکند و خیز احتمالی این نیروها برای حرکت به سمت جنوب غربی و تسلط بر بندر یادشده را هم دشوارتر و غیرمتحملتر از گذشته میکند.
با این همه، عقبنشینی برنامهریزیشده و سازمانیافته قوای روسیه از خرسون در عین این که زیر فشار و ممانعت از احتمال تلفات و صدمات سنگین در صورت حمله قوای اوکراین صورت گرفته، ولی نوعی تاکتیک حسابشده و هوشمندانه در وضعیت توام با شکستی است که روسیه در دو سه ماه اخیر متحمل شده است و به لحاظ استراتژیک ناسودمند نیست.
در شرایطی که قوای روسیه از ابتدای جنگ، بنا بر دادههای منابع آمریکایی، صد هزار نیرو از دست دادهاند عقبنشینی سازمانیافته و بدون سراسیسمگی از خرسون عملاً مانع از آن شده است که ۳۰ هزار نظامی روسیه از این که متحمل تلفات سنگین بیشتری شوند در امان بمانند و تخریب بخشی دیگر از امکانات نظامی خود را شاهد نباشند.
حالا قوای روسیه در منطقه خرسون با عقبنشینی از غرب رود دنیپر، بیش از پیش در شرق این رود متمرکز شدهاند و در برابر نیروهای اوکراینی که برای تصرف مناطق بیشتر باید از رود عبور کنند در وضعیت دفاعی محکمتری قرار دارند. عبور از رود برای نیروهای اوکراینی به خصوص که نظامیان روسی از خرسون جز ویرانهای باقی نگذاشتهاند و بسیاری از پلها و راهارتباطی را بعد از عقبنشینی تخریب کردهاند آسان نخواهد بود. این نیز هست که عبور تانک و توپخانههای اوکراین از رود دنیپر به حمایت و پوشش هوایی قویی نیازدارد که فعلاً برای اوکراین چندان میسر نیست.
گرچه برخی صاحبنظران بازپسگیری خرسون را نشانهای از تضعیف فاحش روسیه و قدرتگیری فزونتر اوکراین در جبهه جنگ و به طریق اولی مساعدترشدن موضع اوکراین برای شراکت در مذاکرات صلح میدانند ولی این بدبینی هم وجود دارد که نوع خروج قوای روسیه از خرسون که هر دو طرف را از تلفات نیرو و تخریب امکانات و ظرفیتهای نظامی در امان نگه داشته عملاً محمل و انگیزهای برای آنها در تداوم جنگ شود.
بنبستی بیچشمانداز؟
در واقعیت امر تحولات چشمگیری که با تسلط دوباره اوکراین بر خرسون در عرصه میدانی رقم خورده تفاوت اساسی در مواضع و راهبردهای جنگی دو طرف ایجاد نکرده است. کرملین همچنان به دنبال خواست حداکثری خود یعنی موافقت اوکراین بر تسلط روسیه بر ۲۰ درصد از اراضی خود (۱۷۰ هزار کیلومتر مربع، حدوداً معادل مساحت سیستان و بلوچستان) است و برای رهبری کییف هم همچنان هدف جنگ، بازپسگیری همه این ۲۰ درصد منطقه اشغالی از دست نیروهای روسیه است.
رهبری کرملین که عقبنشینی کامل از مناطق اشغالی برایش پر از ریسک است و حالا به حیات و مماتش پیوند خورده با خروج از خرسون این تصور (توهم؟) را دارد که در دفاع از مناطق اشغالی و شکست هرگونه تلاش اوکراین برای بازپسگیری این مناطق در وضعیت بهتری است. در برابر، رهبری کییف هم عقبنشینی روسیه از خرسون را دلیل و حجتی بر کارایی راهبرد نظامی خود و شکستپذیر بودن روسیه و امکان بازپسگیری کامل مناطق اشغالی میداند.
اینکه میان این دو دیدگاه کاملاً متضاد بتوان پل زد یا در معادلاتی که ادامه جنگ احتمالاً رقم خواهد زد، زمینه مساعدتری برای مذاکره پیش آید هنوز در هالهای از ابهام است. جنگ فعلا در اوکراین تا اطلاع ثانوی متأسفانه راهی به صلح ندارد، با همه عواقب و پیامد فاجعهبارش برای مردم اوکراین و برای امنیت و اقتصاد و تأمین غذایی و حفظ محیطزیست در جهان.