تو ای خیره با مردمان سرگران
تو هم میروی از پی دیگران
اگر منزلت گفت: هیئت کجاست
محرم فقط صبح تا ظهر ماست
محرم همین مانده در گل، وطن
محرم همین سعی باطل، وطن
ظلامی که در شام این مردم است
در آن صد چو شام غریبان گم است
همین خیل که کشتهی دائماند
تو کوری که طفل بنیهاشماند
که ای دیرمانده به ضرب خران
تو هم میروی از پی دیگران
همان غم که بس پشت ملت شکست
سر شانههای تو خواهد نشست
چنان ارثخواران بیصبر تو
بیاییم یکیک سر قبر تو
که اسمع، که افهم تو ای دیرمرگ
چه بردی در این گل از آن بار و برگ
کجایند الواط ترسآورت
همان گَندهریشان پهناورت
همان چرکپیراهنان غیور
قسمخوردهی جهل تا پای گور
که از دیگ و کفگیر و آب دهان
علم کرده جرثومهی مستعان
کجا رفت آن خرگه کیش و مات
کجایند شیخان لامنتهات
تو هم میروی، زخم ناسور ما
در این انتظاریم جمهور ما
که چون ارثخواران بیصبر تو
بیاییم یکیک سر قبر تو
بپرسیم: ها؟ زندگانیم کو؟
تو ای دیرمرده، جوانیم کو؟
---------------------------
طاها میرحسینی