لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۰۲

پارادوکس با کامبیز حسینی؛ فردا ساعت ۱۰ صبح آخوندا میرند!


یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش کردم و گفتم: هیچی یه رویای جدید برای خودت دست و پا می‌کنی …

از جاش بلند شد و رفت طرف پنجره و گفت: وقتی حتی قدرت رویاپردازی نداشته باشی چی؟ زورکی که نمیشه!

گفتم: سوییچ دست خودته. می تونی خاموش کنی و بی‌خیال شی و یا هنوز داشته باشی.

پارادوکس با کامبیز حسینی؛ فردا ساعت ۱۰ صبح آخوندا میرند!
please wait

No media source currently available

0:00 0:25:00 0:00
لینک مستقیم

به بیرون اشاره کرد و گفت: یعنی همه این آدم‌ها که تو خیابون راه می‌رند یه رویایی دارند؟

گفتم: پَ نه پَ! حتماً دارند.

خندید و سرش رو گذاشت روی دسته مبل جوری که موهاش پریشون شد و ریخت پایین.

گفتم: چرا می‌خندی؟

گفت: خیلی وقت بود نشنیده بودم یکی بگه په نه په!

گفتم: تو هنوز دنیا نیومده بودی این مد بود.

گفت: دیگه چی مد بود وقتی من هنوز دنیا نیومده بودم؟

گفتم: خیلی چیزا! مثلاً یک زمانی فیس‌بوک مد بود. مردم رویاهاشون رو تو فیس‌بوک دنبال می‌کردند.

رفت ولو شد روی مبل و خمیازه کشید و گفت: الان همه تو توییتر هستند. ولی دیگه رویایی در کار نیست. همش فحش و فحش‌کاری!

گفتم: تو از کجا می‌دونی. مگه توییتر داری؟

گفت: نه ولی تو اینستاگرام هستم.

دیدم راست میگه!‌ خودم چند وقت پیش براش یه حساب اینستاگرام باز کرده بودم و همه عکس‌هاش رو ریخته بودم توش.

گفت: به نظر تو چی میشه؟

رفتم براش آب ریختم و گفتم: چی «چی میشه؟»

گفت: اینا کی میرن؟

یه نگاهی بهش کردم و پرسیدم: کیا؟

گفت: همین آخوندا دیگه. کی میرن؟

گفتم: فردا ساعت ۱۰ صبح!

خودش رو کش آورد و گفت: برو بابا خوشمزه! تو که خیلی ادعات میشه یه پیش بینی بکن.

گفتم: دیر و زود داره سوخت و سوز نداره!

نگاهی از روی اینکه از جواب راضی نشده کرده و گفت: تمام هفته نشسته بودی اینجا غمگین اخبار می‌خوندی. جمعه‌ها هم که سر ما رو می‌بری تو اون استودیو داد و بیداد می‌کنی ولی هنوز نمی‌تونی یه کوچولو به این رویای ما تاریخ بدی!

گفتم: اه .. تو هم رویا داری!

گفت : پَ نه پَ!

گفتم: چی هست این رویا؟

گفت: آدم بشم بریم با هم ایران! می خوام ببینم این رشت که می گی کجاست!

همین که در جوابش گفتم تو آدم نمیشی تلفن زنگ زد.

خواهرم بود. گفت: زنگ زدی تسلیت بگی به خاطر فوت پسر عمه‌ات یا هنوز در توان خودت نمی‌بینی!؟

گفتم: هنوز در توانم نمی بینم!

گفت: چیکار می‌کنی الان؟

گفتم: داشتم با سگم حرف می‌زدم!

گفت: با سگت حرف می‌زنی!؟

گفتم: آره.

گفت: جوابت رو هم میده؟

گفتم: آره!

گفت: چی میگه؟

گفتم: میگه چون رویاش یه جور دیگه است من نمی‌دونم که سرش چی میاد!‌

گفت: هر جا هستی تکون نخور! همون جا که هستی وایستا! همین الان خودم رو می‌رسونم بهت برات چایی نبات درست می‌کنم بهتر شی! فکر کنم فشارت افتاده!

گوشی رو گذاشتم و یه نگاه به سگم کرد و پرسیدم: تو فکر می‌کنی فشار من افتاده؟‌

دمش رو گذاشت رو کولش و بدون اینکه جواب بده روش روکرد یک طرف دیگه و رفت سر جاش خوابید.

  • 16x9 Image

    کامبیز حسینی

    کامبیز حسینی، تهیه‌کننده برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، از جمله پارازیت، و همچنین پولتیک و پارادوکس در رادیوفرداست.

XS
SM
MD
LG