منطقه کوتعبدالله اهواز در روزهای یکشنبه و دوشنبه، ۱۹ و ۲۰ آبان شاهد تجمعات اعتراضی دامنهدار بوده است، تجمعاتی که توام با درگیری بود و برخی معترضان پرچم جمهوری اسلامی را پایین کشیدند.علت اعتراضها «مرگ مشکوک» حسن حیدری، فعال فرهنگی و شاعر ۲۹ ساله اهوازی اعلام شده است.
آقای حیدری شامگاه روز شنبه ۱۸ آبان در بیمارستان شفا اهواز بستری شد و روز یکشنبه درگذشت. مقامهای حکومت میگویند او بر اثر «سکته مغزی» فوت کرده ولی مردم معترض میگویند او ترور شده است.
اما چه چیزی باعث شده مرگ آقای حیدری مشکوک به نظر آید و اعتراضهای مردمی را برانگیزد؟
حسن حیدری از جمله شاعران محبوب شهر اهواز بود. او روحیهای منتقدانه و شخصیتی پرجنب و جوش و اجتماعی داشت. در ویدئوهای متعددی که در صفحه اینستاگرام او که بیش از ۱۰۰هزار نفر دنبالکننده دارد، منتشر شده، آقای حیدری با لحن حماسی و برانگیزاننده اشعارش را میخواند.
او به سبب خواندن همین اشعار در محافل محلی چند بار احضار شده بود و مرداد سال ۹۷ هم پس از حدود یک ماه بازداشت، با سپردن وثیقه آزاد شده بود. بازداشت او پس از سرودن شعری صورت گرفت که در آن انتقادهای علیه ولایت فقیه مطرح کرده بود.
یوسف عزیزی بنیطرف، نویسنده و روزنامهنگار عربتبار میگوید محافل سنتی که شاعرانی چون حسن حیدری در آن شعر میخواهند، فرصت و بستری است برای رهایی از سانسور و فشار نهادهای امنیتی و فرهنگی. شاعران در این جلسات اشعاری درباره حقوق مردم عرب خوزستان به ویژه بحثهای مربوط به «زمین» میخوانند تا اعتراضشان را به وضع موجود و همچنین آنچه بر آنها گذشته، مطرح کنند.
آقای بنیطرف میگوید در اشعار حسن حیدری هم مسئله «زمین» برجسته بوده است. بسیاری از مردم عرب منطقه میگویند با فشار حکومت بخشهای وسیعی از زمینهای آنها مصادره شده و این روند موجب آوارگی و حاشیهنشینی آنها شده است. رویکردی که از نظر فعالان عرب بخشی از سیستم سرکوب در این منطقه است.
این روزنامهنگار همچنین با اشاره به پیامی که به زبان فارسی در مراسم سوگواری حسن حیدری خوانده شده و از اقوام ایرانی تشکر شده، میگوید در شعرهای حسن حیدری بحثهای جداییخواهانه مطرح نبوده و کسانی که پیگیر پرونده او هستند نیز دنبال چنین موضوعی نیستند و به تبعیض و سرکوب و قتل اعتراض دارند.
حسن هاشمیان، تحلیلگر سیاسی هم میگوید حسن حیدری به یک سمبل و نماد در میان نسل جوانان شاعر عرب تبدیل شده بود و از قدرت تاثیرگذاری خوبی در افکار عمومی برخوردار بود.
او درونمایه اعتراضی و انتقادی اشعار حسن حیدری را در تبدیل او به یک چهره پرطرفدار موثر میداند و میگوید او در یکی از مشهورترین شعرهایش روحانیون منبری را خطاب قرار داده بود و با تشبیه اهواز به سرزمین کربلا، انتقادهای تندی علیه آنها مطرح کرده بود.
آقای هاشمیان این طیف از روحانیون را بخشی از سیستم سرکوب در منطقه میداند و میگوید شعرخوانی حسن حیدری علیه این طیف، حساسیتها درباره او را دوچندان کرده بود.
اما آیا صرف شاعر بودن و خواندن شعرهای انتقادی دلیل کافی برای افزایش حساسیت به مرگ شاعرانی چون حسن حیدری است؟
در مراسم سوگواری حسن حیدری برخی حاضران در اشعار و عزاداریهایشان به نام «ستار صیاحی» اشاره کردند. ستار صیاحی سال ۹۱ درگذشت و فعالان عرب مرگ او را نیز مشکوک میدانند. او نیز شاعر بود و اهل فعالیتهای فرهنگی.
آقای بنیطرف هم به تشابه پرونده این دو شاعر و اشاره مردم عزادار به نام ستار صیاحی میپردازد و میگوید: «در سالهای اخیر سه نفر دیگر از شاعران و فعالان فرهنگی که تن به همکاری و سانسور حکومت ندادند و در یک حادثه مشکوک رانندگی کشته شدند».
منظور او طاهر سلامی و عباس جعاوله و ناظم هاشمی است که سال ۸۷ در یک تصادف رانندگی در جاده آبادان – ماهشهر کشته شدند. در رسانهها به مرگ ایوب خنافره در سال ۹۵ هم به یک نمونه دیگر اشاره شده است. حمله به «ناصر جبر زرگانی» در سال ۹۰ هم یک رویداد دیگر است که اگرچه منجر به مرگ شاعر نشد ولی جزو مجموعه رویدادهایی است که فعالان عرب آنها را برنامهریزیشده توصیف میکنند.
آقای بنیطرف از عبارت «قتلهای زنجیرهای» برای شرح این رویدادها استفاده میکند و میگوید سابقه حکومت ایران در برخورد با منتقدان و مخالفان نشان میدهد که حکومت جمهوری اسلامی برای حذف مخالفان خود رحم و مرزی ندارد.
حسن هاشمیان نیز با اشاره به برخی پروندههای سرکوب و حذف مخالفان در منطقه میگوید موضوعی که برای همه روشن است، دستورکار سیستمهای امنیتی ایران برای حذف و ساکت کردن مخالفان است.
او میگوید با توجه به تبعیض و ظلم موجود در منطقه، مردم به شدت ناراضی هستند و وقتی این نارضایتی در شعر شاعرانی چون حسن حیدری بازتاب پیدا میکند، حکومت حساس میشود که این صدا را به نحوی ساکت کند.
بنابر برخی روایتها، حسن حیدری سال گذشته پس از آزادی زندان دچار عوارضی گوارشی شده بود. آقای هاشمیان این روایتها را تأیید میکند و میگوید آقای حیدری بارها به وضعیت ناخوشایند و پیامدهای جسمی زندان اشاره کرده بود.
با وجود این روایتها، در روزهای گذشته پدر و برادر حسن حیدری در پیامهای جداگانه مشکوک بودن مرگ فرزندشان را نفی کردهاند.
ناصر حیدری، پدر آقای حیدری در یک گفتوگویی که ویدئوی آن منتشر شده، میگوید پسرش مریض نبود و در حین خوردن شام سکته کرد. او میگوید حکومت فرزند او را نکشته است.
آقای هاشمیان میگوید با توجه به تجربه شخصی خودش از زمان زندگی در ایران و درک اینکه فشارهای سیستم امنیتی چقدر بر خانوادهها زیاد بوده، نمیتواند در شرایط کنونی به اظهارات خانواده حسن حیدری به عنوان یک منبع معتبر اتکا کند.
آقای بنیطرف هم این دیدگاه را تأیید میکند و میگوید در حوادث مشابه بسیاری از خانوادهها تحت تاثیر شرایط و فشار امنیتی ناتوان از پیگیری این پروندهها هستند و گاه با فشار مستقیم حکومت وادار به همکاری برای مختومه کردن پروندهها میشوند.
او به رسیدگی درباره این پروندهها امیدوار نیست ولی میگوید فعالان عرب در داخل و خارج از ایران همواره پیگیر این پروندهها خواهند بود تا سرانجام بتوانند ابعاد ناگفته این رویدادهای مشکوک را کشف و افشا کنند.
به گفته آقای بنیطرف خواسته مردم منطقه که در روزهای اخیر در خیابانها اعتراض کردهاند نیز پیگیری برای شفافیت این ماجراهاست. منظور او معترضانی است که در مراسم سوگواری حسن حیدری میخواندند: «اهواز در عزاست و خون او هدر نخواهد رفت».