نازنین زاغری بیش از پنج سال پیش پس از پایان سفری برای دیدار با خانوادهاش، در فرودگاه تهران بازداشت شد، حدود چهار سال در زندان بود و حال که حکم پنج سال زندانش به پایان رسیده، با اتهامی تازه، بار دیگر در خطر بازگردانده شدن به زندان قرار دارد.
همسر او در لندن، مدتهاست که در تلاش برای بازگرداندن خانم زاغری به خانه است، و در این راستا، هم از «گروگانگیری» حکومت ایران شکایت دارد و هم از عملکرد دولت بریتانیا برای آزاد کردن همسرش. آقای رتکلیف بارها از دولت بریتانیا خواسته تا بدهی خود به تهران در زمینه یک قرارداد نظامی مربوط به پیش از انقلاب ۱۳۵۷ را بپردازد، تا نازنین زاغری و سایر شهروندان زندانی بریتانیایی بتوانند نزد خانوادههایشان بازگردند.
در پایان نهمین روز از حرکت اعتراضیاش، ریچارد رتکلیف از وضعیت جسمی خود، تجربه این روزها، و رویکرد همسر و فرزندش به رادیوفردا گفتهاست.
اول میخواستم بپرسم که بعد از ۹ روز، حالتان چطور است؟
راستش سرد است. ماه نوامبر در لندن هوا سرد است، و وقتی غذا نمیخورید، سرما را زودتر حس میکنید. در نتیجه من سه لایه کت روی هم پوشیدهام و لباس و همه چیز، اما گرم نمیشوم. خیلی گرسنه نمیشوم اما بسیار خستهتر هستم. تحرکم کندتر شده و حتی در حرف زدن و فکر کردن هم کند شدهام. اما پیش میروم. دفعه پیش ۱۵ روز مقابل سفارت ایران بودیم. و به خاطر دارم چند روز آخر خیلی سخت بود. در نتیجه الان هم هر روز کمی سختتر از روز قبل میشود.
شب اولی که در مقابل وزارت خارجه چادر زده بودید، پلیس پس از نیمهشب به سراغ شما آمده بود. الان اوضاع چطور است؟ حضور شما در آن پیادهرو چطور تحمل میشود؟
درست است. با پلیس تماس گرفته شده بود و ۳:۴۵ دقیقه صبح با بیاحترامی من رو بیدار کردند، البته بعد که توضیح دادم جریان چیست، گفتند باشد، بخواب تا فردا با مقامهای بالاتر صحبت میکنیم. روز بعد کسی از پلیس آمد و گفت میتوانیم به اعتراضمان ادامه دهیم، اما گفت مراقب باشید.
از آن زمان دیگر پلیس مزاحمتی ایجاد نکرده، اما مأموران امنیتی سر زدهاند، با دوربینهایشان از ما تصویربرداری کردهاند و حواسشان به ما هست؛ اما بیشتر از این نبود. و خب در این روزها سیاستمداران بریتانیایی به اینجا آمدند، نمایندگان پارلمان، شهردار لندن، و خب این وضعیت ما را امنتر میکند و توجه به ما رو ادامه میدهد.
این افراد به شما چه میگویند؟ پیام این سیاستمداران چیست؟
پیامها متنوع است اما در مجموع حمایتی است از من و نازنین، همدردی نسبت به آنچه رخ داده و امیدواری درباره اینکه [این وضعیت] به زودی خاتمه یابد. برخی اوقات زمان بیشتری صرف میکنند و درگیرتر میشوند. مثلاً جرمی هانت، وزیر خارجه پیشین، چند باری به اینجا آمده؛ یکبار صبح با دوچرخه نوشیدنی آورده بود. او بیشتر وارد جزئیات شد و میپرسید که وزیر خارجه تازه چه گفته و در کل دنبال این بود که بفهمد مشکل کجاست که از دو سال پیش که او دیگر وزیر نیست، هنوز این داستان ادامه دارد. اما در مجموع همگی به اینجا میآیند تا حمایت خود را نشان دهند.
معمولاً وقتی کسی دست به اعتصاب غذا میزند، یکی از تلاشهای حامیان، ترغیب فرد به پایان دادن به اعتصاب غذاست. آیا چنین درخواستهایی هم این افراد مطرح کردند؟
نمایندگان پارلمان که آمدند چنین چیزی نخواستند. و ما در دیداری هم که با لیز تراس وزیر خارجه داشتیم، او چنین درخواستی مطرح نکرد. او درباره پرونده نازنین صحبت کرد و اینکه آنها سخت در تلاش هستند، اما نگفت لطفاً به اعتصاب غذا پایان بده.
مطمئنم که وزارت خارجه از این موضوع راضی نیست و شما درست میگویید. این یک استراتژی کوتاهمدت است چون اگر بیشتر ادامه یابد ممکن است به جایی برسد که من را راهی بیمارستان بکند. اما فکر میکنم دولت منتظر است که این هم بگذرد و من خودم اعتصاب را متوقف کنم. اما من همچنان میگویم که رویکرد آنها به ایران اشتباه است، و رویکرد آنها نسبت به موضوع بدهی هم باید تغییر کند.
آقای رتکلیف، شما بیش از یک هفته است که شبانه روز خود را در یک پیادهرو میگذارنید. از دخترتان گابریلا هفته گذشته عکسهایی در کنار شما در این حرکت اعتراضی منتشر شده بود. او این وضعیت را چگونه میبیند؟
درست است. هفته پیش تعطیلات مدارس بود و او برخی روزها چند ساعتی را اینجا با من بود. فعالیتهای مختلفی با هم انجام دادیم. مثلاً یک روز پیش، برای پیش از هالووین کدوی حلوایی رو خالی و آماده کردیم. دور و اطراف چادر محل اقامت من رو با هم تزیین کردیم، کلی نقاشی و این جور چیزها کشیدیم.
در نتیجه با این فعالیتها با سایر بچهها خوش بوده، اما خیلی عمیق به موضوع فکر نمیکند. مثلاً میگوید بابا اینجا چادر زده و کمپینگ میکند و چند روزی نمیتواند غذا بخورد. چند شب اول که من نبودم براش راحت نبود و کابوس میدید و از خواب میپرید، اما الان بهتر است و خواهرم و بچههاش پیش او هستند.
البته نازنین این نگرانی را دارد که تأثیر این وضعیت بر گابریلا چیست، و بالطبع هر چه این اعتصاب غذا طولانی شود، سختتر خواهد شد.
شما همه این کارها و حرکتها را میکنید چون میخواهید همسرتان بتواند به بریتانیا بازگردد. او درباره این اقدام اخیر شما چه فکر میکند؟
خب احتمالاً خیلی نگران است. نگران از اینکه شوهرش در سرمای خیابان دست به اعتصاب غذا زده، نگران اینکه این کار چه تأثیری بر دخترش خواهد گذاشت، و نگران از اینکه چه زمانی آن تماس برای رفتن به زندان برقرار میشود؟
مهمترین دلیلی که من دست به اعتصاب غذا زدم این بوده که مقامهای ایران گفتند درخواست تجدیدنظر را نپذیرفتن، و هر لحظه ممکن است تماس بگیرند که او را به زندان بازگردانند. ما به دولت بریتانیا فشار آوردیم که کاری کنند، آنها هم گفتند تا نازنین به زندان برده نشود، کاری نمیکنند و برای همین ما باید کاری میکردیم.
در نتیجه همانطوری که بسیاری از شنوندههای ایرانی میدانند این شکل عملکرد نظام زندانهای ایران اضطراب شدیدی ایجاد میکند.
چه زمانی برای پایان دادن به اعتصاب غذا تصمیم خواهید گرفت؟
من هنوز منتظر یک واکنش بهتر از دولت بریتانیا هستم. هم اکنون زمان تغییر رویکرد دولت بریتانیا در زمینه محکوم کردن رفتار ایران در گروگانگیری و محافظت از نازنین است. در نتیجه کمی بیشتر ادامه خواهیم داد تا ببینیم چه واکنشی نشان خواهند داد.