یادداشتی از علی افشاری: مذاکرات هستهای برای بازسازی و احیای برجام در آستانهٔ دور هفتم گفتوگوها در وین دچار وقفه شده و هنوز معلوم نیست چه زمانی قرار است دور جدید مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم دولت ایران و گروه ١ + ۴ با دولت آمریکا آغاز شود. فعلاً دو طرف اصلی منازعه به استفاده از اهرم فشار برای تحمیل خواستهای خود روی آوردهاند.
جمهوری اسلامی ایران دسترسی آژانس بینالمللی اتمی به تصاویر دوربینهای مستقر در تأسیسات هستهای را به احیای برجام مشروط کرده است. همزمان، میزان سوخت هستهای با غلظت بالای غنیسازی در حال افزایش است.
از سوی دیگر مذاکره کنندگان آمریکایی و مسئولان این کشور نیز اعلام کردهاند در صورتی که کف خواستههای آنها در نظر گرفته نشود، مذاکرات غیرمستقیم را رها خواهند کرد. این اتفاق بدین معنا خواهد بود که برنامهٔ بازسازی برجام از دستور کار دولت بایدن خارج خواهد شد و مشابه دولت ترامپ مستقیماً به سمت انعقاد یکبارهٔ توافق جامع با ملاحظهٔ همهٔ موارد اختلافی با مرگ کامل برجام حرکت خواهد کرد.
راهبرد موجود دولت بایدن بازسازی برجام در چارچوب شرایط اولیه و استفاده از آن بهعنوان سکویی برای دستیابی به توافق در حوزهٔ مسائل منطقهای، موشکی و تروریسم است. جمهوری اسلامی ایران که خود را بعد از خروج ناموجه ترامپ از برجام محق دانسته و مدعی است تا الان با «صبر استراتژیک و خویشتنداری» برجام را حفظ کرده است، انتظاراتی فراتر از انتظارات زمان دستیابی به برجام دارد.
رصد کردن تحولات و ملاحظهٔ اخبار غیررسمی نشان میدهد که دریافت تضمین از دولت آمریکا برای عدم خروج از برجام، جبران خسارت، پذیرش فعالیت سانتریفوژهای نسل جدید ایآر2 و آیآر6 در سطح تولید صنعتی و لغو همهٔ تحریمهایی که در دولت ترامپ وضع شده بودند، انتظارات ویژه و چالشبرانگیز حکومت ایران را تشکیل میدهند.
دولت بایدن بر اساس شنیدههای تأییدنشده تا کنون با تعلیق تحریمها در شش حوزه (انرژی، پتروشیمی، بانک، خودروسازی، کشتیرانی و بیمه) و ۷۴۸ شخصیت حقیقی و حقوقی موافقت کرده است، اما اعلام کرده مابقی تحریمها در حدود ۵۱۷ مورد که عمدتاً در حوزههای موشکی، تروریسم و حقوقبشر هستند، کنار گذاشته نمیشوند.
همچنین با توجه به موازنهٔ قوا در هیئت حاکمه آمریکا امکان بازسازی برجام در چارچوب قرارداد (Treaty) وجود ندارد و تنها میتواند یک برنامهٔ اجرایی و یا معامله (Deal) باشد. در ساختار قانونی آمریکا قواعد و رویهٔ مشخصی برای خروج از توافقات و یا معاهداتِ مصوب در سنا و دولت آمریکا وجود ندارد، بنابراین امکان ارائهٔ تضمین وجود ندارد. بازسازی برجام نیز نمیتواند متفاوت با مفاد آن باشد.
طبق برجام، تنها سانتریفوژهای نسل آیآر یک میتوانند در تأسیسات نطنز نصب شوند و اورانیوم را در سطحی کمتر از پنج درصد غنی کنند. تغییر در این خصوص بهمعنای تجدیدنظر در برجام خواهد بود که آنوقت دولت آمریکا خواهان گنجاندن موارد تکمیلی خواهد شد.
اختلاف بر سر این مسائل کلیدی باعث ابهام در مورد فرجام مذاکرات شده و اجازه نداده تا متن پیشنویس اسناد تکمیل شود. اکنون مسائل حقوقی و فنی توسط کارشناسان به اتمام رسیده و عبور از اختلافات نیازمندِ تصمیمگیری سیاسی در تهران و واشینگتن است. اگرچه تمایل بلوک قدرت در ایران به احیای برجام در مدت زمان باقیمانده از عمر دولت روحانی است، اما بهطور نسبی احتمال موکول شدن فرجام به دولت ابراهیم رئیسی افزایش یافته است. البته علیرغم وقفهٔ پدیدآمده کماکان دستیابی به احیای برجام تا نیمهٔ مرداد ماه سال جاری محتمل است.
تروئیکای اروپا با سوگیری بهنفع دولت آمریکا خواهان انعطاف از سوی جمهوریاسلامی ایران است. دولت فرانسه صریحتر از دیگران از مقامات جمهوری اسلامی درخواست کرده تا اقدامات لازم را انجام دهند. دولت چین به سمت حکومت ایران موضع گرفته و خواهان لغو تحریمهای یکجانبهٔ دولت آمریکا شده است. اما دولت روسیه موضع بینابینی اتخاذ کرده و از دو طرف اصلی نزاع خواسته تا نرمش نشان دهند.
سخن میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات وین، که گفته «بازسازی برجام نیازمند بازگشت به مفاد آن، نه بیشتر و نه کمتر، است» در این خصوص روشنگر است تا دولتهای ایران خواستههای خود را تعدیل کنند.
در این شرایط سوابق قبلی تذکر میدهد که معمولاً در مذاکرات سخت و پیچیده موفقیت نهایی بعد از بالا گرفتن اختلافات حاصل میشود. اگرچه نمیتوان چنین قاعدهٔ کلیای را در نظر گرفت، اما شرایط و نیازهای توأمان و ریسک بالا و تحملناپذیر گسترش تنش در خاورمیانه و افزوده شدن به درگیریهای نظامی باعث میشوند تا احتمال قابلاعتنایی برای به نتیجه رسیدن گفتوگوهای وین وجود داشته باشد.
با این اوصاف، بازسازی برجام به خودی خود در سرنوشت آیندهٔ ثبات خاورمیانه و کاهش ریسکهای امنیتی تعیینکننده نیست بلکه کیفیت و چگونگی آن اهمیت دارد. به نظر میرسد هدف تلاشهای ایذایی و افزایش فشار از سوی جمهوری اسلامی، با توجه به نگرانیهای سازمان ملل متحد و آژانس انرژی بینالمللی اتمی از گسترش فعالیتهای حساس هستهای ایران، عدهای از نیروهای سیاسی آمریکایی باشند که بر بخشی از دولت بایدن نفوذ دارند. آنها با تکرار تجربهٔ دورهٔ دوم دولت اوباما بر شتابزدگی در بازسازی برجام تأکید دارند و مدعی شدهاند «در فراسوی دوگانهٔ بازگشت به برجام و جنگ، راه سومی وجود ندارد».
اما این صورتبندیِ غلط که بر نزدیکبینی افراطی و نادیده گرفتن مشکلات درازمدت استوار است و ارزیابی نادرستی از نگاه اصلی حاکم بر بلوک قدرت جمهوری اسلامی دارد، بر همان اشتباهی اصرار میورزد که در دوره تصدی جان کری بر وزارت خارجه آمریکا بهوقوع پیوست.
برجام باعث توقف سیاست خارجی ستیزهجویانهٔ جمهوری اسلامی و تهدیدات آن برای ثبات خاورمیانه و رفاه مردمان کشورهای منطقه نشد. منافع مورد انتظار از برجام برای مردم ایران نیز حاصل نشد و کماکان بازار ایران پرریسک باقی ماند.
تفکیک مسائل هستهای از دیگر مشکلات جمهوری اسلامی در روابط بینالمللی شدنی نیست و باعث تقلیل مشکلات نمیشود. هستهٔ سخت قدرت چه در دورهٔ برجام و چه در زمانهٔ احیای برجام بهدنبال انجام یک معاملهٔ موردی برای رهایی از فشار خردکنندهٔ تحریمهای فلجکننده است تا راهبرد کلی تقابلی در سیاست خارجی را حفظ کند.
برخلاف موضعگیریهای ظاهری، مقاومت جمهوری اسلامی دائمی نیست و هر آن، با توجه به ملاحظات امنیتی و وضعیت فلاکتبار اقتصادی، نقطهٔ عقبنشینی فرا میرسد. هدف آنها راضی کردن دولت بایدن به پذیرش بازسازی برجام بهعنوان سقف خواستههاست. در این شرایط، رویکرد غیرتعجیلی چارهٔ کار است. برداشتن یکبارهٔ تحریمها، ولو در صورت بازگشت به برجام و انجام کامل تعهدات آن، باعث میشود جمهوری اسلامی از مخمصه خارج شود و دیگر تن به مصالحه و تعمیم برجام به دیگر حوزههای اختلافی ندهد.
اقدامات ایذایی و تهدیدات کنونی جمهوری اسلامی فقط برای تشدید فشار جهت دستیابی به توافق موردنظر با دولت آمریکاست و ارادهای برای دائمی کردن تولید سوخت هستهای با غلظت بالا (بیست تا هفتاد درصد) وجود ندارد. دیگر تحرکات نیز تا کاهش نقطهٔ گریز هستهای و نزدیک شدن به آستانهٔ قابلیت فعالیتهای حساس هستهای ادامه مییابد.
در این فضا حفظ فشار کمک میکند تا در نهایت فضا برای دستیابی به یک توافق جامع مطلوب حاصل شود که پایداری داشته باشد. گذشت زمان به ضرر جمهوری اسلامی ایران است. دولت بایدن پیش از توافق بر سر بازسازی برجام و با اهرم فشار تحریمها میتواند موافقت بر سر گفتوگو و تعدیل سیاست منطقهای و ماجراجویی موشکی را بهدست آورد. پشتوانهٔ بایدن فشار تحریمها و میراث سیاست «فشار حداکثریِ» دولت ترامپ است. تعلیق تدریجی و گامبهگام آنها رویکرد مطمئنتری است.
شتابزدگی در احیا و بازسازی برجام اگرچه در کوتاهمدت مخاطرات ناشی از برنامهٔ هستهای جمهوری اسلامی را با بازگشت به غنیسازی زیر پنج درصد و تقلیل محمولهٔ ذخیرهشدهٔ سوخت هستهای کاهش میدهد، اما ریسکهای امنیتی و خطر رویارویی نظامی در آینده را تغییر نمیدهد و حتی در شرایطی میتواند مشکلات را حادتر کند.
از این رو، ایستادگی در مقطع فعلی و رویکرد غیرتعجیلی در مذاکرات چشمانداز مناسبتری برای کاهش پایدار مخاطرات و رسیدن به وضعیت بهتری در منطقه بهلحاظ ثبات و رفاه اجتماعی ناشی از گسترش سرمایهگذاریها و تسهیل تجارت دارد.
نظرات نویسندگان در یادداشتها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.