لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۵۱

غولی که تهران از شیشه درآورد؛ عربستان به دنبال چرخه سوخت هسته‌ای


اولین رآکتور هسته‌ای عربستان در جریان ساخت در شهرک فناوری ملک عبدالعزیز
اولین رآکتور هسته‌ای عربستان در جریان ساخت در شهرک فناوری ملک عبدالعزیز

عربستان سعودی رسماً اعلام کرده است که به دنبال ایجاد چرخه کامل سوخت هسته‌ای است. با توجه به هزینه‌های این چرخه و اظهارات سابق مقام‌های ریاض تردیدی نیست که این تلاش عربستان نوعی مقابله با برنامه هسته‌ای ایران و ایجاد ظرفیت بالقوه برای ساخت جنگ‌افزار هسته‌ای است. مارپیچ خطرناک رقابت هسته‌ای در منطقه وارد مرحله تازه‌ای می‌شود؟

شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان، برادر بزرگتر ولیعد عربستان، روز چهارشنبه ۲۱ دی، در کنفرانسی در مورد منابع معدنی عربستان، اعلام کرد که تحقیقات تازه از وجود ذخایر بزرگ اورانیوم در این کشور حکایت دارند و دولت قصد دارد با بهره‌برداری از این منابع و ایجاد چرخه کامل سوخت هسته‌ای به تنوع تولید انرژی خود و عدم اتکای یک‌جانبه به نفت و گاز تحقق بخشد.

او گفت که فعالیت آتی عربستان در رابطه با ایجاد چرخه سوخت، «همه مراحل، از تولید کیک زرد تا غنی‌سازی اورانیوم در درصد پایین و تولید میله‌های سوختی برای نیروگاه‌ها را دربر خواهد گرفت و همه این اقدامات با رعایت تعهدات بین‌المللی و شفافیت توأم خواهد بود.»

بن سلمان صدور تولیدات این چرخه سوخت هسته‌ای را بخش دیگری از برنامه اتمی عربستان اعلام کرد.

«رؤیای» عربستان برای دستیابی به فناوری هسته‌ای تازه نیست و کم و بیش از حساسیت و نگرانی نسبت به برنامه هسته‌ای ایران ناشی می‌شود.

در سال‌هایی که مذاکرات میان کشورهای ۱+۵ و ایران بر سر دست‌یابی به توافقنامه برجام جریان داشت، اسرائیل و عربستان تمامی تلاش‌ها را به عمل آوردند که کوچک‌ترین امتیازی در مورد ظرفیت هسته‌ای و حتی حداقل‌های مربوط به چرخه سوخت اتمی هم به جمهوری اسلامی داده نشود.

برای اسرائیل، به عنوان تنها کشور دارای سلاح اتمی در منطقه اهمیت داشت که این توازن راهبردی به ضررش به هم نخورد، به خصوص که جمهوری اسلامی در تمامی چهار دههٔ موجودیتش، شعار نابودی اسرائیل را در سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده است.

تا آنجا که به عربستان برمی‌گردد، علاوه بر چالش تاریخی بر سر هژمونی مذهبی در جهان اسلام، جنگ‌های نیابتی و گسترش نفوذ و حضور جمهوری اسلامی در کشورهای عربی منطقه، چه پس از سقوط صدام حسین و چه متأثر از بهار عربی، بدبینی و سوءظن ریاض و تهران را نسبت به یکدیگر تشدید کرده است.

برای عربستان، مبنای نگرانی از برنامه هسته‌ای ایران این نبوده که جمهوری اسلامی با جنگ‌افزار اتمی به آن کشور حمله کند، بلکه حتی به رسمیت شناختن امکانات ایران به عنوان کشوری با توان دست‌یابی به سلاح هسته‌ای هم، از نظر مقام‌های ریاض برهم خوردن کل شاکلهٔ توازن قوا در منطقه و فرادستی استراتژیک جمهوری اسلامی تلقی می‌شود.

وقتی که عربستان به فکر ایجاد نیروگاه‌های هسته‌ای افتاد

عربستان سال ۲۰۱۱، متأثر و نگران از برنامه هسته‌ای ایران و ناتوانی احتمالی بین‌المللی در مهار و محدودسازی آن، اعلام کرد که قصد دارد در ۲۰ سال آینده با صرف ۸۰ میلیارد دلار ۱۶ نیروگاه اتمی بسازد، نیروگاه‌هایی که باید بیست درصد نیاز برق عربستان را تأمین کنند. ایجاد رآکتورهای هسته‌ای کوچک جدید برای شیرین‌سازی آب دریا هم بخشی از این پروژه اعلام شد.

به غیر از ایران تنها کشوری که در حال حاضر در حوزه خلیج فارس دارای نیروگاه هسته‌ای است، امارات متحده است. منتهی با پیمانی که امارات در سال ۲۰۰۹ با آمریکا بست، نگرانی درباره این‌که این کشور به راه غنی‌سازی اورانیوم یا بازفرآوری پلوتونیوم ناشی از فعالیت نیروگاه‌ها برود چندان موضوعیت ندارد.

بنا بر پیمان منعقده میان واشینگتن و ابوظبی، امارات از یک سو پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضا کرده که نظارت‌ها و بازدیدهای سرزده و فوری آژانس اتمی را ممکن می‌کند و از دیگر سو ضمانت داده است که از غنی‌سازی اورانیوم و بازیافت پلوتونیوم صرف‌نظر کند.

اما ریاض که در خلال ۱۲ سال گذشته قراردادهایی را با شرکت‌های فرانسوی، روسی، آرژانتینی و چینی و کره جنوبی برای تحقق دست‌کم بخشی از پروژه یادشده آغاز کرده نه پروتکل الحاقی را امضا کرده و نه ضمانتی درباره عدم تلاش برای ساخت چرخه هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم داده است. و مهم‌تر این که تلاش‌های اتمی عربستان صرفاً به پروژه‌های یادشده محدود نمانده و برخی خیزها و تکاپوها حتی به دهه‌های پیش‌تر مربوط می‌شوند.

در میانه‌های دهه هشتاد میلادی، چینی‌ها موشک‌های پیشرفتهٔ دانگ‌فنگ را در اختیار سعودی‌ها قرار دادند که هزاران کیلومتر برد داشت و امکان تجهیز به کلاهک‌های هسته‌ای هم از شاخصه‌های آن بود. با بالاگرفتن نگرانی آمریکا از وجود این موشک‌ها در دست عربستان، ریاض اعلام آمادگی کرد که به پیمان منع گسترش سلاح‌های اتمی (ان‌پی‌تی) بپیوندد.

عربستان اما پروتکل الحاقی این پیمان را امضا نکرده و موشک‌های پیشرفته‌تری هم از چین وارد زرادخانه خود کرده است.

همان‌طور که گفته شد، انگیزه‌بخش اصلی عربستان در تلاش برای دست‌یابی به ظرفیت‌های اتمی، برنامه هسته‌ای ایران و متغیرشدن وضعیت توازن قوا در منطقه به سبب آن است. بسیاری از کارشناسان در این باره هم‌عقیده‌اند که هزینه سنگینی که عربستان برای برنامه هسته‌ای خود می‌کند به لحاظ تولید برق و انرژی سودآوری ندارد، به‌ویژه که این کشور اگر نخواهد به نفت و گاز هم متکی باشد، می‌تواند با استفاده از امکانات وسیع خود در زمینه انرژی‌های خورشیدی و بادی و منابع و معادن خود، با هزینه‌ای به مراتب کمتر به توسعه بخش انرژی خود بپردازد.

انگیزه یادشده، اینجا و آنجا در سخن مقام‌های عربستان هم بازگو شده است.

برجام و رفت و برگشت ریاض میان یاس و امید

روزی که در تابستان ۱۳۹۴ توافقنامه برجام امضا شد، مقام‌های ریاض سکوت کردند، ولی خبرگزاری دولتی عربستان ذهنیات و نگرانی آنها را در تفسیری بازتاب داد: «قدرت‌های غربی در برابر یک دشمن جدید در همسایگی ما کوتاه آمدند.»

سکوت در سطح رسمی به معنای آن نبود که مقام‌های ریاض وارد چالشی اساسی با دولت اوباما نشوند و مناسبات میان دو کشور به‌رغم قول و قرارهای امنیتی واشینگتن به سردی و چالشی بی‌سابقه نیفتد.

با روی کار آمدن دولت ترامپ البته مناسبات کاملاً به سطح گذشته برنگشت، ولی عربستان امیدوارتر شد که طبق برنامه جمهوری‌خواهان و دولت ترامپ، برجام ملغی و ظرفیت هسته‌ای جمهوری اسلامی مشمول تعطیل و انسداد شود. این امیدواری البته با اعمال فشار هم همراه بود، چنان‌که در فرودین ۱۳۹۷، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در هشداری روشن که به در (ایران) بگوید تا دیوار (آمریکا) بشنود، هشدار داد: «عربستان سعودی نمی‌خواهد به بمب اتمی دست یابد، اما اگر ایران بمبی بسازد، بدون تردید به محض امکان، همان راه را خواهیم رفت.»

نیویورک تایمز و وال‌استریت جورنال در گزارش‌هایی جداگانه در ماه اوت ۲۰۲۰ نوشتند که عربستان سعودی با کمک چین درحال پیشبرد برنامه هسته‌ای خود است.

چند هفته بعد، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا خروج کشورش را از توافق برجام اعلام کرد و تحریم‌های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی احیا شد.

اقدام متقابل تهران به از سرگیری غنی‌سازی در سطحی بالاتر و به‌کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر و نیز ناموفق‌ماندن دولت ترامپ به آوردن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره، عربستان را دوباره از امیدواری به ناامیدی و نگرانی کشاند.

نیویورک تایمز و وال‌استریت جورنال در گزارش‌هایی جداگانه در ماه اوت ۲۰۲۰ نوشتند که عربستان سعودی با کمک چین درحال پیشبرد برنامه هسته‌ای خود است. در این گزارش‌ها به تحلیل محرمانه آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا دربارهٔ اقدامات جاری عربستان سعودی در همکاری با چین اشاره شده و گفته می‌شود که «ممکن است اقداماتی مخفیانه از جانب عربستان سعودی و چین برای تولید اورانیوم غنی‌نشده در کار باشد، اورانیومی که بتوان بعداً آن را برای سوخت تسلیحات هسته‌ای غنی‌سازی کرد.»

پیش‌تر، یعنی در ژانویه ۲۰۱۹، واشینگتن‌پست در گزارشی نوشت که تصاویر ماهواره‌ای از ساخت اولین کارخانه تولید موشک‌های بالستیک در نزدیکی ریاض حکایت دارند.

با روی کارآمدن دولت بایدن، مناسبات دو کشور، هم به لحاظ رویکرد ریاض در جنگ یمن، هم به لحاظ نقض فاحش حقوق بشر در عربستان و هم به خاطر تمایل دولت بایدن به بازگشت به برجام دستخوش تنش بیشتری شد. اتخاذ موضع تقریباً بی‌طرفانه در جنگ اوکراین و عدم همراهی با تقاضای آمریکا برای واردکردن نفت بیشتر به بازار جهت مهار افزایش قیمت سوخت در گستره بین‌المللی یا استقبال گرم اخیر از رهبر چین در ریاض و توافقات گسترده اقتصادی و راهبردی با این کشور همه و همه به منزلهٔ بروز فاصله‌های بیشتر میان ریاض و واشینگتن تلقی شده‌اند.

برجام و گزینه‌هایی که برای ریاض السویه شده‌اند

در چنین فضا و شرایطی است که گرچه مذاکرات احیای برجام به بن‌بست خورده و به نظر نمی‌رسد که در آینده‌ای نزدیک توافقی جدید در این زمینه به‌دست آید، ولی برای عربستان موضوع، السویه شده است. به عبارت دیگر، برای ریاض که گزینه مطلوب، بازداشتن کامل جمهوری اسلامی از دسترسی به ظرفیت غنی‌سازی در هر سطحی است، هم بن‌بست کنونی در مذاکرات که افتادن ایران به مسیر غنی‌سازی گسترده‌تر و خیز برای دستیابی به جنگ‌افزار هسته‌ای از پیامدهای آن تواند بود و هم احیای احتمالی برجام گزینه‌هایی نامطلوب و ناپذیرفتنی هستند.

همکاری‌های نظامی تهران با مسکو در جنگ اوکراین نیز طبیعی است که ریاض را در مورد ابعاد و رویکرد برنامه‌های تسلیحاتی تهران به نگرانی‌های بیشتری سوق دهد.

همکاری‌های نظامی تهران با مسکو در جنگ اوکراین نیز طبیعی است که ریاض را در مورد ابعاد و رویکرد برنامه‌های تسلیحاتی تهران به نگرانی‌های بیشتری سوق دهد. تهدیدهایی که مقام‌های نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در ارتباط با اعتراضات اخیر در ایران متوجه عربستان کردند هم، زمینه‌ای بالقوه برای تشدید این نگرانی بوده است.

آنچه که وزیر انرژی عربستان اکنون در مورد ایجاد چرخه سوخت بر زبان آورده، در واقع بیان آشکار رویکردی است که عربستان دست‌کم چند سالی است که جدی‌تر به دنبال آن است.

راهی که آسان نیست و اهداف دوگانه‌ای که ریاض در سر دارد

البته دسترسی به فناوری مربوط به چرخه سوخت به خصوص اگر عربستان بخواهد علنی به دنبال آن باشد، آسان نیست، چرا که گرچه در پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای دسترسی به این چرخه ممنوع نشده است، ولی شناور بودن مرز میان استفاده صلح‌آمیز و غیرصلح‌آمیز از این چرخه و انگیزه‌هایی ورای تولید انرژی که کشورها را به صرف هزینه سنگین در این راه وامی‌دارد همه و همه، در سطح بین‌المللی، تلاش عربستان را مشمول تردید و سوءظن می‌کند و درباره هرگونه همکاری در این راستا با ریاض حساسیت برمی‌انگیزد.

این نیز هست که گرچه مناسبات میان عربستان و اسرائیل از مؤلفه‌های دشمنانه رابطه تهران و تل‌آویو عاری است، ولی برای اسرائیل هم دسترسی عربستان به چرخه سوخت به لحاظ استراتژیک کمتر از ایران خطر ندارد و به هر صورت توازن قوا را به این یا آن گونه برهم می‌زند.

گرچه مناسبات تنش‌آلود بی‌سابقه کنونی در سطح بین‌المللی، از جنگ اوکراین تا مناقشات میان پکن و واشینگتن می‌تواند این تصور را ایجاد کند که چین و روسیه شاید در جهت تسریع و تسهیل هر چه بیشتر یارگیری و محدودسازی امکانات واشینگتن در منطقه به ایجاد چرخه سوخت عربستان کمک کنند ولی بعید است که برای این دو کشور هم، از باب ملاحظات امنیتی و توازن قوا در سطح بین‌المللی، ورود کشورهای بیشتری به باشگاه هسته‌ای جهان سودمند باشد، چنان‌که در مورد جمهوری اسلامی هم غیر از این نبوده است.

هستند صاحب‌نظرانی که با اشاره به پیوندهای تنگاتنگ ریاض و اسلام‌آباد، بعید نمی‌دانند که عربستان سعودی در راه دست‌یابی به چرخه سوخت هسته‌ای به امکانات و تجربه پاکستان متکی شود، به‌ویژه که عربستان سهمی عمده در تأمین مالی برنامه هسته‌ای پاکستان و دسترسی این کشور به بمب اتمی داشته است. در سال‌های اخیر برخی از سازمان‌های امنیتی خارجی نیز گمانه‌هایی درباره چنین همکاری‌هایی مطرح کرده‌اند.

ولی این همکاری نیز از چند جهت با تردید و اما و اگر همراه است. نخست این که پاکستان در جنگ یمن هم زیر فشار افکار عمومی حاضر نشد نیرو به کمک عربستان بفرستد. دوم این که ارتقای همکاری هسته‌ای میان پاکستان و عربستان به چنین سطحی آمریکا و کشورهای غربی و حتی متحدانی مانند چین را نگران‌تر از آن خواهد کرد که در قبال آن بی‌تفاوت بمانند، به خصوص که علاوه بر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی محمل تازه‌ای برای کشورهای دیگر منطقه جهت تلاش برای دست‌یابی به ظرفیت هسته‌ای می‌شود.

آمریکا همچنان مناسبات تنگاتنگی با ارتش پاکستان دارد و گام گذاشتن احتمالی اسلام‌آباد در مسیر هسته‌ای کردن عربستان عملاً می‌تواند به راندن واشینگتن به نزدیکی بیشتر با هند منجر شود، یعنی اتحاد بیشتر با کشوری که بیشترین چالش امنیتی و نظامی پاکستان با آن است.

با توجه به نکات ذکرشده، البته بعید نیست که عربستان برای دستیابی به چرخه سوخت هسته‌ای با هزینه‌های مالی و سیاسی و دپیلماتیک راه‌های متفاوتی را بیازماید، ولی شاید تا اطلاع ثانوی سخن‌گفتن ریاض از ساخت این چرخه هدف مضاعفی را دنبال کند: تقویت اهرم فشار برای برچیدن ظرفیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و فراتر از آن عاری‌سازی منطقه از ظرفیت هسته‌ای و جنگ‌افزار اتمی.

هر چه که هست، تشدید بحث درباره تلاش‌های احتمالی عربستان برای دستیابی به ظرفیت هسته‌ای بیش از پیش مارپیچ خطرناک رقابت هسته‌ای در منطقه را یادآور می‌شود که جمهوری اسلامی هم از سلسله‌جنبانان اصلی آن بوده است؛ مارپیچی که شاید جز با ساختارهای امنیتی مشترک و تعهد کلیت منطقه به صرف‌نظر کردن از ظرفیت هسته‌ای و سلاح اتمی قابل مهار نباشد. نشانه‌ها، فعلاً اما، در این سمت و سو نیستند.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.

XS
SM
MD
LG