شرایط معادلات میان تهران و واشینگتن این روزها بین دورترین نقاط دو قطب کاملا مخالف در نوسان است؛ در بازهای میان درگیری و مذاکره، بین جنگ و صلح.
ناوگروه آبراهام لینکلن ارتش آمریکا کانال سوئز را به مقصد خلیج فارس پشت سر گذاشته است تا به گفته واشینگتن پیامی قاطع به رهبران حکومت ایران بفرستد. کاخ سفید برای تحکیم قاطعیت این پیام ترجیح داد بمبافکنهای ب۵۲ خود را هم به منطقه اعزام کند.
همزمان، وزارت حمل و نقل آمریکا هشدار داده است که منافع آمریکا در خلیج فارس، دریای عمان، تنگه هرمز، خلیج عدن، بابالمندب، دریای عرب و دریای سرخ از سوی جمهوری اسلامی ایران در خطر است.
این در شرایطی است که نیروهای آمریکایی و سپاه پاسداران، یکدیگر را تروریست مینامند و تهران نیز اعلام کرده است که بخشهایی از تعهداتش را در زمینه فعالیتهای اتمی لغو میکند؛ نکاتی که هر یک میتواند بهتنهایی برای اوجگیری سطح تنش کافی باشد.
اما در میانه طوفان گمانهزنیها و موضعگیریها درباره احتمال درگیری بود که دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا در مقابل خبرنگاران، شرایط را تبدیل به معادلهای دوقطبی کرد؛ هنگامی که بار دیگر گفت آماده مذاکره با تهران است. در مقابل، پاسخ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی البته روشن بود: «مذاکرهای با آمریکاییها انجام نخواهد شد.»
آقای ترامپ به خبرنگاران در کاخ سفید گفته بود: «کاری که آنها [ایرانیها] باید بکنند این است که با من تماس بگیرند و با هم بنشینیم. ما میتوانیم به توافق برسیم، یک توافق منصفانه.»
در عین حال پاسخ او درباره خطر درگیری نظامی این بود: «نمیخواهم بگویم این خطر نیست. اما امیدوارم این اتفاق نیافتد. ما یکی از قویترین کشتیهای جهان را در آنجا داریم که کاملا مسلح است اما نمیخواهیم مجبور شویم دست به اقدامی بزنیم.»
تنشها تحت چه شرایطی ممکن است به درگیری نظامی منجر شود؟ اگر چنین شود، در چه سطحی خواهد بود؟ نتیجه احتمالی آن چه خواهد بود؟ گزینه گفتوگو چقدر محتمل است؟
در این برنامه به این مسائل پرداختهایم.