شصت سال پیش در چنین روزهایی، آدولف آیشمن، از مجریان اصلی «راهحل نهایی» نازیها برای نابودی یهودیان، پس از نزدیک یک سال تعقیب، توسط مأموران موساد در آرژانتین دستگیر و به اسرائیل برده شد و سپس در دادگاهی در اورشلیم محاکمه و به اعدام محکوم شد.
اکنون شمار معدودی از افرادی که در بازجویی و محاکمه او دخیل بودند و هنوز در قید حیات هستند، در گفتوگوهایی رسانهای، برخی خاطرات خود از عملیات ربودن این مقام ارشد حکومت نازی، انتقال او به اسرائیل، و بازجویی و محاکمه او را یادآوری کردهاند؛ هرچند ایسر هرئل، فرمانده عملیات تعقیب و دستگیری آیشمن، یک دهه بعد، جزئیاتِ تا آن زمان غیرمحرمانه عملیات را در کتاب «خانه خیابان گاریبالدی» منتشر کرده بود.
گابریل باخ، یکی از اعضای ارشد دادستانی وقت اسرائیل که اکنون ۹۳ سال از عمرش میگذرد، به خبرگزاری فرانسه گفته است که در تمامی این شش دهه، یک روز نبوده که زندگیاش بدون اثرات آن محاکمه سپری شده باشد.
به نوشته خبرگزاری فرانسه، از روزی که داوید بن گوریون، نخستوزیر وقت اسرائیل، در ۲۳ مه شصت سال پیش خبر دستگیری آیشمن و انتقال او به اسرائیل توسط تیم موساد برای محاکمه را اعلام کرد، زندگی گابریئل باخ تغییر کرد.
آقای باخ که زاده آلمان است، به خبرگزاری فرانسه گفته است که به یاد دارد پینحاس روزن، وزیر وقت دادگستری، چند روز بعد از بیانیه بن گوریون به او تلفن کرد و خبر داد که تصمیم گرفته باخ یکی از اعضای دادستانی در تمامی روند تحقیقات و محاکمه باشد.
گابریل باخ مسئولیت انتقال آیشمن از اورشلیم به زندانی در شمال اسرائیل را برعهده گرفت تا در این زندان که بعدها «ایار» نام گرفت و کاملاً تخلیه شده بود و تنها تیم بازجویان آیشمن در آن حضور داشتند، تحقیقات از متهم تکمیل شود. همزمان تیم ۴۰ نفرهای از نیروهای پلیس مراقب بودند که آیشمن خودکشی نکند.
در جریان محاکمه آیشمن از اوایل بهار ۱۹۶۱، گابریل باخ معاون گیدئون هاوزنر، دادستان ارشد، بود. او میگوید آن زمان نیز او و برخی از یهودیان با صدور حکم اعدام برای آیشمن مخالف بودند، اما نظر به گستردگی جنایات این مهره مهم نازی، میتوان این حکم را توجیه و تصدیق کرد. آیشمن تنها کسی بود که تا آن زمان، و تا به امروز، در اسرائیل اعدام شده است.
گابریل باخ همچنین گفته است برخیها آن زمان میگفتند که نباید در اجرای حکم اعدام آیشمن شتاب کرد، اما این گمان میرفت که ستایشگران نازی که در جهان پراکنده و مخفی بودند، یهودیانی را بربایند و خواهان معاملهای برای آزادی آیشمن شوند.
آقای باخ به یاد دارد که فرماندهی پلیس اسرائیل به او مجوز داد که در محل اعدام آیشمن حضور داشته باشد: «من علاقهای به مشاهده این صحنه نداشتم. کار من چیز دیگری بود که به اتمام رسیده بود.»
اما میخائیل گلدمن گیلعاد، یکی از افسران «تیم ویژه» بازجویی از آیشمن و از انگشتشمار افراد شاهد اعدام او که حالا ۹۵ ساله است، این روزها در مصاحبه با برخی رسانههای اسرائیل گفته که به عنوان «یک بازمانده هولوکاست»، همه جزئیات بازجویی، محاکمه و اعدام آیشمن را به یاد دارد.
آقای گیلعاد که خود در خانوادهای یهودی در بخش غربی لهستان به دنیا آمده، وضعیت تحمیلشده به یهودیان و دیگر انسانهای راندهشده به اردوگاههای نازیها در نتیجه سیاستهای هیتلر را که به دست آیشمن عملی شد، یک «جهنم واقعی» توصیف میکند. خود او از جمله در اردوگاههای آوشویتس و بیرکنائو بود و با وجود تحمل شکنجه و مشقات زیاد، عاقبت جان به در برد، اما شاهد کشته شدن تمامی اعضای خانوادهاش بود.
گیلعاد یک سال بعد از تشکیل اسرائیل به این کشور نوپا رسید و در پلیس ثبتنام کرد. او میگوید به عنوان کسی که در نوجوانیاش شاهد کشتارهای زیاد در اردوگاههای نازیها بود، زمانی که بازجویی از آیشمن را آغاز کرد، این فرمان را از مسئولان رعایت میکرد که نباید با متهم بهتندی برخورد شود و یا آزار ببیند.
بازجویی از آیشمن در واحد ویژه ۰۶ پلیس اسرائیل که تنها برای این امر بهشکل فوری برپا شد، توسط ۱۲ بازجو برای مستند کردن مدارک و گردآوری شواهد بازماندگان به مدت ۹ ماه در جریان بود. بیش از صد تن از بازماندگان هولوکاست نیز در محاکمه آیشمن شهادت دادند.
به گفته آقای گیلعاد، سخن از یک عملیات پلیسی در ابعاد عظیم بود که برخی زوایای آن تا به امروز پنهان مانده است. وی در جریان محاکمه، دستیار ویژه دادستان گیدئون هاوزنر بود و با میخائیل باخ نیز که معاون آقای هاوزنر بود، همکاری تنگاتنگ داشت.
میخائیل گلدمن گیلعاد که خاکستر جسد سوزاندهشده آیشمن در کوزهای به نمایندگی از پلیس به دست او سپرده شده بود، به یاد دارد که او و فرمانده زندانی که آیشمن در آن بود، با یک کشتی به آبهای فراتر از محدوده دریایی اسرائیل در مدیترانه رفتند و او خاکستر داخل کوزه را به روی آب پاشید: «در آن لحظات حس انتقام نداشتم، تنها فکر میکردم که عدالت در مورد او اجرا شده است.»
آقای گیلعاد که بعد از آن به مدت ۳۴ سال عهدهدار «مسئولیتهای ویژه» در آژانس یهود بود، به یاد دارد که همین سه سال پیش، زمانی که برای یک سخنرانی با موضوع دستگیری و بازجویی آیشمن به براندنبورگ آلمان رفت و صدها نیروی پلیس آلمان به افتخار او ایستادند و کف زدند، بار دیگر متوجه نقش حساس خود در این واقعه تاریخی شد.
به نوشته هاآرتص، فرمانده ارشد واحد ویژه ۰۶ پلیس بعد از اعدام آیشمن برای مأموریت از سوی دیگر نهادهای اسرائیل به آلمان رفت و معاون واحد بعدها به دست افراد مسلح فلسطینی کشته شد و اسرائیل این واحد ویژه را به فراموشی سپرد و حتی خود اعضای واحد هم یادی از این تیم نکردند.
عملیات شناسایی و دستگیری و اعدام آیشمن تا ۶۰ سال بعد هنوز به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم مورد توجه است و کتابها و فیلمهای متعددی بر اساس آن ساخته شده است.
«خانه خیابان گاریبالدی»، کتابی به قلم ایسر هرئل، رئیس وقت موساد اسرائیل، درباره عملیات دستگیری آیشمن در آرژانتین و انتقال او به اسرائیل، هنوز یکی از جذابترین کتابهای یک قرن اخیر محسوب میشود.
این کتاب زمانی نوشته شد که هنوز ذکر جزئیات و اسامی واقعی بسیاری از عوامل موساد در ردیف اسناد بهشدت طبقهبندیشده اسرائیل بود. بخشی از این جزئیات بعدها اعلام و کتاب بر اساس جزئیات تازه، در آخرین سالهای عمر ایسر هرئل، تجدیدچاپ شد.
تازهترین فیلم سینمایی بر اساس این کتاب را نیز کریس ویتز در سال ۲۰۱۸ با عنوان «عملیات نهایی» ساخت که بن کینگزلی در آن نقش آیشمن را بازی کرد.
اوتو آدولف آیشمن (به تلفظ آلمانی، آیخمن)، مسئول بخش یهودیان در اداره امنیت حکومت رایش، از سال ۱۹۳۲، همزمان با سربرآوردن نازیها در آلمان و اتریش، از وفاداران به اندیشههای آدولف هیتلر بود. پایبندی او به هیتلر و افکارش تا روز پایان جنگ جهانی دوم ادامه یافت.
در پایان جنگ، مردی توسط نیروهای آمریکا دستگیر و بازداشتگاه انتقال یافت که خود را اوتو آکمن معرفی میکرد. او آیشمن بود که در ژانویه ۱۹۴۶ موفق به فرار شد و با عبور از چند کشور اروپایی، با یاری افرادی در واتیکان و با نام جعلی دیگری، ریکاردو کلمنت، در ژوئن ۱۹۵۰ با کشتی به بوئنوس آیرس در آرژانتین رسید. افرادی از نیروهای اس.اس برایش مدارک هویت جعلی تهیه کرده و خانهای اجارهای در اختیارش قرار دادند.
او بعداً به عنوان سرپرست یک تیم کارگران و تکنیسینها در نیروگاه برق هیدروالکتریک در شرکت لهستانی کاپری در بخش دیگری در آرژانتین به کار مشغول شد و اکثر افراد زیردست او نیروهای پیشین اس.اس بودند.
آیشمن که دلتنگ خانواده بود، با مکاتبه با آنها توانست همسر و فرزندانش را در تابستان ۱۹۵۲ به آرژانتین ببرد.
در تابستان سال بعد، با وخیم شدن وضع اقتصادی آرژانتین، آیشمن به کارهای دیگری روی آورد و محل زندگی را نیز به خانهای اجارهای در شمال بوئنوسآیرس تغییر داد: خانه خیابان گاریبالدی.
او سال ۱۹۵۶ با فرستادن نامهای با نام واقعی خود به صدراعظم وقت آلمان غربی، کنراد آدناوئر، خواهان بازگشت به آلمان شد و نوشت به خاطر سهمی که در جنگ داشته، آماده محاکمه است.
اما چهرههای یهودی که برای تشکیل کشور اسرائیل تلاش میکردند، بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم و ناپدیدشدن رد پای آیشمن، بر لزوم تعقیب و تلاش برای دستگیری او تأکید داشتند. روزنامههای یهودی آن سالها که در سرزمین تحت قیمومیت بریتانیا منتشر میشد، حدس میزدند که آیشمن به خاطر تسلطی که به زبان عبری یافته، یا زیر پوشش دروغین پناهنده یهودی به کشوری دیگر گریخته یا در یک کشور عربی پنهان شده است.
تشکیلات جاسوسی آلمان غربی از سال ۱۹۵۲ اطمینان یافته بود که آیشمن در آرژانتین است. فریتس باوئر، دادستان ایالت هسن در آلمان غربی که خود یهودی بود، در سال ۱۹۵۷ به یک مقام ارشد کشورش گفت اطمینان یافته که آیشمن ساکن بوئنوسآیرس است اما همزمان نگران بود که آلمان غربی نخواهد یا نتواند او را بیابد و از این روی، این خبر را به آگاهی نماینده وقت سیاسی اسرائیل رساند و آن سال نیز مقامات امنیتی اسرائیل در تماس با او، اطلاعات مهمی را دریافت کردند.
ایسر هرئل، رئیس وقت موساد، افرادی را برای بررسی این اطلاعات به آرژانتین اعزام کرد، اما این هدف حاصل نشد، ولی همزمان به بررسی گزارشی پرداخت که منبع آن عروس آیشمن بود.
سیلویا هرمن، زنی یهودی که پدر نابینایش بازمانده هولوکاست بود، بدون آنکه خانواده آیشمن به یهودی بودن او آگاه باشند، مدتی کوتاه همسر کلاوس، پسر بزرگ آیشمن، شده و اطمینان یافته بود که آدولف آیشمن پدر همسرش است. در واقع این پسر آیشمن بود که با نام «نیک» عاشق سیلویا شده بود و اصرار به ازدواج با او داشت.
سیلویا که از این رابطه اطمینان یافته بود و با پسر آیشمن ازدواج کرده بود، ماهیت واقعی خانواده همسرش را به پدرش اطلاع داد. پدرش، لوتر هرمن، ماجرا را به آگاهی فریتس باوئر، دادستان یهودی ایالت هسن آلمان، رساند و بعد در تماسهایی بدون آنکه خود آگاه باشد که این افراد نماینده موساد هستند، شک سران موساد را در مورد هویت آدولف آیشمن به یقین مبدل کرد. سیلویا هرمن به آمریکا گریخت و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد.
تیم اعزامی موساد در سال ۱۹۶۰، پس از تحقیقات بسیار و دقیق و همهجانبه، در عملیاتی که توسط خود ایسر هرئل طراحی و اجرا شد و رافی ایتان، مهره کارکشته موساد، فرماندهی میدانی آن را در دست داشت، آیشمن را به دام انداخت و بیهوش کرد و او را به اسرائیل انتقال داد.
یازده روز بعد، اسرائیل این خبر مهم را به جهان مخابره کرد، که بازتابی گسترده در دنیا بهویژه در آلمان و اروپا داشت.
بازجویی از آیشمن ۹ ماه طول کشید تا کیفرخواست در ۱۵ بند، شامل «جنایت علیه قوم یهود، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی، اخراج دستهجمعی انسانها و کشتار دهها هزار کولی» به دادستانی ارائه شد. محاکمه آیشمن از ۱۱ آوریل ۱۹۶۱ آغاز شد و در ۱۵ دسامبر همان سال با صدور حکم اعدام به پایان رسید.
دو دقیقه مانده به نیمهشب ۳۱ ماه مه سال ۱۹۶۲، پس از آنکه درخواست آیشمن برای عفو از سوی دیوان عالی و نیز اسحاق بنصوی، رئیسجمهور وقت اسرائیل، رد شده بود، در ۵۶ سالگی در زندان شهر رمله در مرکز اسرائیل اعدام شد و خاکستر جسدش دورتر از محدوده دریایی اسرائیل، به آبهای دریای مدیترانه سپرده شد تا حتی گوری هم از او برای ستایشگران نازی باقی نماند.
ریکاردو آیشمن، تنها فرزند از چهار فرزند آیشمن که اعمال پدر را نکوهش کرده، گفته است که آیشمن تنها برای او یک چهره در تاریخ است نه بیشتر، و او سزاوار مرگ بود.