لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۰۶:۵۳

بازگشت معنوی میلان کوندرا به چک


تصویری از میلان کوندرا در ۸۱ سالگی
تصویری از میلان کوندرا در ۸۱ سالگی

کتابخانه موراویا در شهر برنو، دومین شهر بزرگ کشور چک و زادگاه میلان کوندرا، اعلام کرد که این نویسنده و همسرش، ورا، کتابخانه شخصی خود را به این کتابخانه اهدا کردند.

کتابخانه شخصی کوندرا، علاوه بر کتاب‌هایی که او طی دهه‌ها زندگی، کار، تحقیق و نوشتن خوانده، شامل ترجمه‌های متعددی از آثار خود او، مقالاتش و همچنین عکس‌ها و طرح‌هایی است که اثر خود کوندراست؛ مجموعه‌ای ارزشمند که در اختیار داشتن آن، آرزوی مسئولان هر کتابخانه‌ای در جهان است.

کوندرا، نویسنده چکی-فرانسوی که حالا ۹۱ ساله است، گرچه برای مُردن هم به وطنش باز نخواهد گشت، اما با این تصمیم به نظر می‌رسد خیال خود را در این باقی عمر آسوده‌تر کرده است.

کتابخانه موراویا، دومین کتابخانه چک

کتابخانه موراویا که پایه‌های آن را انجمن اقتصادی موراویا در نیمه دوم قرن هجدهم میلادی گذاشت، دومین کتابخانه بزرگ چک است. این کتابخانه هم یک مرکز تحقیقاتی دانشگاهی و هم کتابخانه مرجع در منطقه موراویا جنوبی است.

نمایی از شهر برنو، ۲۰۱۴
نمایی از شهر برنو، ۲۰۱۴

این کتابخانه در ابتدا یک کتابخانه تخصصی بود، اما در قرن نوزدهم درهای آن به روی عموم گشوده شد و از آن به بعد، با دریافت کتاب‌های اهدایی، به غنای مخزن خود افزود.

اکنون علاوه بر چهار میلیون عنوان کتابی که در این کتابخانه وجود دارد، اسناد و مدارک تاریخی و فرهنگی بسیاری به‌ویژه درباره سرزمین چک در این کتابخانه نگهداری می‌شود که بخش عمده آن به صورت دیجیتالی درآمده و دسترسی به آن‌ها را سریع و آسان‌تر کرده است.

همچنین مجموعه‌ای باارزش از نسخه‌های خطی و نقشه‌های قدیمی مربوط به قرون وسطی از جمله ثروت معنوی کتابخانه موراویا است.

ساختمان جدید این کتابخانه، با امکانات و فضای بیشتر، در سال ۲۰۰۱ افتتاح شد و از آن زمان تاکنون نیز این کتابخانه توسعه بیشتری یافته است. این ساختمان اکنون در چند صد متری خانه‌ای قرار دارد که کوندرا در اول آوریل سال ۱۹۲۹ در آن متولد شده است.

نمایی از کتابخانه موراویا در برنو
نمایی از کتابخانه موراویا در برنو

حالا مأموریت جدید مسئولان کتابخانه موراویا، انتقال کتاب‌ها و اسناد ارزشمند کوندرا و همسرش، از آپارتمانشان در پاریس به شهر برنو در چک، است که قرار است پاییز امسال انجام شود.

میلان کوندرا که مشهورترین و مهم‌ترین نویسنده زنده چکی است، آثارش دست‌کم به چهل زبان از جمله فارسی ترجمه شده و بسیاری از این ترجمه‌ها در این سال‌ها برای خود او نیز فرستاده شده است.

بر اساس آن‌چه رسانه‌های چکی گزارش کرده‌اند، مجموع کتاب‌های اهدایی کوندرا به حدود چهار هزار جلد می‌رسد. در مرحله اول، نسخه‌ای الکترونیکی از این آثار تهیه خواهد شد و در اختیار محققان و دانشگاهیان قرار خواهد گرفت و سپس عموم متقاضیان در اواخر سال آینده میلادی به آن دسترسی می‌یابند.

با این حال قرار است فهرست آثار کتابخانه کوندرا زودتر روی سایت اینترنتی کتابخانه موراویا قرار گیرد.

لوبومیر زائورالک، وزیر فرهنگ جمهوری چک، از این اقدام استقبال کرده و آن را یک «رویداد فرهنگی بسیار مهم و نمادین» توصیف کرده است.

توماش کوبیچک، رئیس کتابخانه موراویا، نیز درباره آثار اهداییِ کوندرا گفته است: «آن‌چه از همه کتاب‌ها اهمیت بیشتری دارد، به‌ویژه از نگاه محققان، آرشیو شخصی کوندراست که شامل نقدهای ادبی است. او این نقدها را طی سال‌ها نگهداری کرده است. این اسناد ارزشمند بسیاری چیزها درباره کوندرا به ما خواهد گفت.»

کتابخانه موراویا در نظر دارد یک سالن ویژه برای مطالعه آثار کوندرا ایجاد کند که در آن علاوه بر نگهداری آثار، به خواندن، بحث و بررسی و اجرای دیگر برنامه‌های مرتبط با کوندرا پرداخته شود.

کوندرا و چک؛ فراز و فرود یک رابطه

شهر برنو پیشتر نیز، در سال ۲۰۱۹، کنفرانسی را برای بررسی اهمیت ادبی آثار میلان کوندرا برگزار کرده بود. دقیقاً در همان سال، دولت چک پس از مذاکره با خود نویسنده و دلجویی از او، تابعیت چکی را که در دوران کمونیسم از کوندرا گرفته شده بود، به او بازگرداند.

میلان کوندرا در سال ۱۹۷۳
میلان کوندرا در سال ۱۹۷۳

میلان کوندرا سال ۱۹۷۵ کشورش را ترک کرد و شش سال بعد هم طی مراسمی رسمی از سوی دولت فرانسه، به او و همچنین خولیو کورتاسار، نویسنده آرژانتینی تبعیدی، تابعیت فرانسوی داده شد.

اما مسئله کوندرا با کشورش فقط مسئله تابعیت و حقوق شهروندی نبود، او از زبان مادری‌اش هم فاصله گرفته بود. به همین دلیل، از آن پس تلاش کرد به زبان فرانسه که آن را «دومین زبان مادری» خود می‌داند، بنویسد.

فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی، زخمی را که وطن در کوندرا ایجاد کرده بود، به‌سادگی و سرعت التیام نبخشید. کوندرا از فروپاشی کمونیسم بسیار خوشحال بود، اما رابطه این نویسنده با زادگاهش دیگر به‌کلی تغییر کرده بود و سال‌ها طول کشید تا چک را به عنوان «وطنِ بازیافته» بپذیرد.

در حالی که فرانسه، کشور موزه‌ها و مأمن اسناد و آثار فرهنگی و هنری و تاریخی است، اهدای کتابخانه شخصی به کتابخانه موراویا، نشانه علاقه همچنان زنده‌ماندهٔ کوندرا به چک و رابطه بازسازی‌شدهٔ او با زادگاهش است.

میلان کوندرا در‌ سال‌های اخیر در مورد ترجمه چکی کتاب‌هایی که به فرانسه نوشته نیز بسیار حساس بوده است. به همین دلیل، معمولاً ترجمه چکی آثار متأخر او نسبت به دیگر ترجمه‌ها با تأخیری چندین ساله منتشر شده است.

قرار است به‌زودی هم ترجمه چکی رمان «جهالت» و ترجمه چکی رمان «جشن بی‌معنایی» (آخرین رمان کوندرا که در سال ۲۰۱۴ در فرانسه منتشر شد) که هر دو به زبان فرانسه نوشته شده، در انتشارات برنو آتلانتیس در شهر برنو چک منتشر شود.

کلیدهایی که در دست صاحبان نیست

همچنین قرار است در ماه اکتبر آینده، نمایشنامه «صاحبان کلیدها» نوشته کوندرا در سالن تئاتر ملی برنو به روی صحنه برود.

کوندرا این نمایشنامه را در سال ۱۹۶۲، زمانی که ۳۳ ساله بود نوشت و هفت سال بعد نیز ترجمه فرانسوی آن در پاریس در انتشارات معتبر گالیمار به چاپ رسید. اما او بعداً این نمایشنامه را محصول دوران جوانی نویسندگی خود می‌دانست و هرگز به تجدید چاپ این نمایشنامه تن نداد.

با این حال، این اولین بار نیست که این نمایشنامه در چک اجرا می‌شود. در همان دهه ۱۹۶۰ نیز که اصل آن به زبان چکی در پراگ منتشر شد، اوتومار کریچا، کارگردان تئاتر و بازیگر معروف چکی، این اثر را در سالن تئاتر ملی پراگ به روی صحنه برد.

این نمایشنامه که به قول خود کوندرا متأثر از دنیای نمایشی اوژن یونسکو نوشته شده، درباره بحران در یک خانواده چهارنفره شامل پدر و مادر، دختر و داماد است که پس از گم شدن یک دسته کلید به وجود می‌آید. با گم شدن این دسته کلید، آنان دیگر دو کلید در ورودی خانه بیشتر ندارند.

کوندرا در این اثر بسیار سمبولیک، اشاراتی مستقیم به دوران اشغال از سوی آلمان‌ها دارد، اما هدف اصلی از نوشتن این نمایشنامه، توصیف وضعیت چکسلواکی در همان زمان نوشته شدن نمایشنامه است.

به غیر از مضمون سیاسی-تاریخی این نمایشنامه، این اثر از نظر فرم و ساختار نیز اهمیت دارد. کوندرا در این نمایشنامه از شیوه «گفت‌وگوهای متقاطع» بهره برده است، به این گونه که همزمان روی صحنه دو دیالوگ در دو دکور مجزا در جریان است و گاهی پرسش‌هایی که در یک گفت‌وگو مطرح می‌شود، در گفت‌وگویی دیگر به آنها پاسخ داده می‌شود. کوندرا از این شیوه برای نشان دادن درآمیختگی امور و چیزها بهره برده است.

این اثر پس از خروج کوندرا از چک و آغاز اقامت این نویسنده در فرانسه، در پاریس نیز به روی صحنه رفت؛ در دهه ۱۹۷۰ که جهان شکل دیگری داشت.

در آن زمان، کوندرا اصلاً خودش را در فرانسه یک تبعیدی حس نمی‌کرد. تبعید برای کوندرا فرار از قانون، رنج مضاعف یا خسران غیرقابل جبران نبود بلکه تبعید برای او، به تعبیر خود این نویسنده، «نوعی مخالفت قانونی و خلاق» به شمار می‌رفت.

برای چنین برداشتی از «تبعید»، نبوغ کفایت نمی‌کرد؛ شجاعت بسیار هم لازم بود.

XS
SM
MD
LG