فیلمها و تولیدات مستهجن یا هرزه. اینها معادلهایی فارسی است که اغلب برای نام بردن از تولیدات پورنوگرافی به کار میرود. یکی دو نسل پیش بعضیها هم میگفتند فیلم سوپر. فارغ از اینکه چه کلمهای برای این گروه از محصولات انتخاب کنیم، دغدغه و پرسش میتواند این باشد که آیا اساسا استفاده از این محصولات درست است یا نادرست؟ استفاده از این محصولات چه پیامدهایی دارد؟ و آیا راهی برای استفاده آگاهانه از محصولاتی از این دست هست؟ پرسشهایی که طرح آن به خودی خود همچنان نه تنها در ایران که در بسیاری از جوامع دیگر هم تابوزدایی نشدهاند.
این هفته ژیلا شریعتپناهی، قرآنپژوه و فعال حقوق زنان و حسین قاضیان، جامعهشناس مهمانان تابو هستند و درباره محصولات پورنوگرافی بحث میکنیم.
خب خیلیها استفاده آزادانه از محصولات پورن را یکی از نشانهها و لوازم آزادیهای جنسی دانستهاند. خانم شریعتپناهی شما به عنوان مخالف استفاده از محصولات پورن در برنامه ما شرکت کردهاید؛ چرا مخالف استفاده از محصولات پورن هستید و چه توضیح و استدلالی به شنوندگان ما ارائه خواهید داد؟
ژیلا موحد شریعتپناهی: ببینید این را اگر ما آزادی بدانیم، من میتوانم بگویم که آزادی هر کس محدود است به چند موضوع که یکی از مهمترین آن موضوعها حفظ سلامتی خودش و بهداشت جسمی و روانی خودش و اطرافیانش و جامعه پیرامونش است. اتفاقی که هنگام تماشای فیلم پورن در مغز میافتد مشابه اتفاقی است که در هنگام مصرف مواد مخدر میافتد یعنی ترشح بیشتر دوپامین که باعث ایجاد یک نوع شادی و لذت میشود ولی مشکل این است که مثل مواد مخدر، هر بار که این لذتجویی انجام میشود دفعه بعد باید تحریک بیشتری انجام شود.
بنابراین آستانه تحریک بالا میرود و بسیاری ممکن است بعد از مدتی معتاد بشوند. یک مشکل دیگر این که در پورنوگرافی از آنجایی که این روابط به صورت مصنوعی ساخته میشود و کسی که دارد آن فیلم را میبیند از پشت صحنه اطلاعی ندارد، بنابراین فکر میکند که شریک جنسی او هم باید همان قدر او را تحریک کند یا به او لذت بدهد.
در صورتی که واقعا این طور نیست و در اینها مقدار زیادی مونتاژ میشود و کارهای پشت صحنه صورت میگیرد. آقایان این فیلمها را میبینند و خانمها از خیلی کارهایی که در این فیلمها هست خوششان نمیآید یا آن را در شأن خودشان نمیدانند و بعد باز آمار طلاق و جدایی هم بالا میرود.
به نظر من میرسد که در این مورد هم فرهنگ مردسالاری و زورسالاری قصد دارد که عشق عاطفی و رمانتیک را که ما زنان مقدمه رابطه عاشقانه و مطلوب میدانیم از میدان به در کرده و روابط را صرفا به روابطی فیزیکی و تهی ازعشق و عاطفه کافی تقلیل بدهد.
شما به مسائل مختلفی اشاره کردید از سلامتی یا مقایسه محصولات پورن با مواد مخدر گرفته تا طلاق و جدایی به خاطر مصرف و تماشای این محصولات و البته نکتهای که در باره عشق رمانتیک و سکس گفتید. شاید آقای قاضیان برای همه اینها پاسخی داشته باشند و من برمیگردم و پرسش دیگری از آقای قاضیان دارم که مطرح خواهم کرد ولی فکر میکنم در اینجا شاید بخواهند به نکات شما پاسخ بدهند.
حسین قاضیان: بله دقیقا و ممنونم از این که چنین فرصتی به من بدهید. حقیقتاش هر چهار دلیلی که خانم شریعت پناهی آوردند به نظر من قابل خدشه است. به این معنی که اگر ما فرض کنیم رفتاری را که سلامت ما یا اطرافیانمان را در بر ندارد و به اطرافیان یا گاهی اوقات جامعه پیرامونمان صدمه میزند باید ترک کنیم، آن وقت بسیاری از کارهایی که ما انجام میدهیم از همین قبیلاند.
مثلا ما فرض کنید که در زمینه شغلی رویاپردازیهایی داریم که این رویاپردازیها گاهی اوقات به خودمان و گاهی اوقات به خانوادهمان صدمه میزند. حتی از لحاظ اجتماعی. کسی که میرود و برای یک امر اجتماعی مبارزه میکند، به زندان میافتد، خانوادهاش زجر میکشند... همه اینها هست ولی ما بسیاری از این مبارزان اجتماعی و سیاسی را تقدیس میکنیم. بنابراین به نظرم این موضوع که اگرچیزی سلامتی شخص، اطرافیان یا جامعه پیراموناش را به خطر بیاندازد رفتار نادرستی است و باید کنار گذاشته شود به نظر میآید که قابلیت تعمیم ندارد.
دوم مسأله اعتیاد است. تا آنجا که من اطلاع دارم تا به حال تحقیق قاطع و نظر مسلمی وجود نداشته که [بگوید] دیدن پورنوگرافی درست مثل مواد مخدر اعتیاد و زیانآور است. مسأله ترشح دوپامین درباره هر رفتار لذت بخش دیگری هم صادق است و به صرف این نمیشود آن را منع کرد. ما تیم مورد علاقهمان گل میزند در فوتبال و خب به هوا میپریم و شادی میکنیم و دوپامین ترشح میشود. این را نمیتوانیم به این دلیل ترک کنیم. چنین تحقیقات متقنی در این زمینه وجود ندارد.
در مورد این که پشت صحنه این محصولات پورنو چیز دیگری است، باید اشاره بکنیم که خب مصرفکننده باید عاقل باشد و بداند که آن پشت چه خبر است. ما بسیاری از محصولات را مصرف میکنیم که چون از پشتاش خبر نداریم و از استثماری که آن پشت صورت میگیرد اطلاع نداریم ممکن است مصرفاش شایسته نباشد. مثلا ما همه فرض کنید که موز میخوریم ولی میدانید که این موز گاهی اوقات در چه شرایط استثمارآوری درست میشود؟ بنابراین مصرفکننده است که با افزایش اطلاع خودش میتواند نحوه مصرف درستی داشته باشد.
و نکته آخر این که برای رابطه جنسی استانداردی بگذاریم و بگوییم که اگر این رابطه توام با عشق و علاقه نباشد رابطه جنسی مقبول و مورد پذیرشی نیست. گذاشتن چنین استانداردهایی با خطاهای بزرگی همراه است که هر وقت به من زمان بدهید من در موردش صحبت میکنم.
خانم شریعتپناهی شما اشاره کردید به این که خب ممکن است که مواردی در محصولات پورنوگرافی وجود داشته باشد که فانتزیها یا تقاضاهایی را ایجاد بکند که ناممکن است در جهان واقعی و این باعث اختلاف بشود در روابط. عدهای اما ممکن است بگویند که خب در سینما و حتی در ادبیات و هنرهای تصویری هم به هر حال یک فانتزیهایی به زندگی مخاطب اضافه شود و او آنها را مطالبه بکند؛ چرا در مورد مصرف آنها این حساسیت وجود ندارد؟ آیا این به یک نوع هاله تقدس اطراف بدن مربوط نمیشود وقتی که مثلا به پورنوگرافی میرسیم؟
شریعتپناهی: خب من درباره چند تا نکتهای که آقای قاضیان فرمودند نکاتی را بگویم. ببینید البته هنوز چیز قطعی ممکن است اثبات نشده باشد. ولی آثار و عوارض منفی این نوع فیلمها خب هر روز بیشتر دارد مشخص میشود و این اصلا قابل مقایسه نیست با کسانی که برای اجتماع فداکاری میکنند یا برای ارتقای زندگی خودشان ریسکهای مالی میکنند.
این صرفا یک لذتجویی است که ممکن است به جاهای بدی در زندگی آن شخص منجر شود. بخصوص جوانهایی که مراجعه میکنند به این فیلمها. چون که آن کارهایی که آن خانمها به هر حال با مونتاژ و ترفندهایی آنجا انجام میدهند روابط طبیعی را خدشهدار میکند و یک خانم بسیاری از این کارها را اصلا در شأن خودش نمیبیند و اکثریت قریب به اتفاق بینندگان اینها هم مردها هستند.
خب خیلی طبیعی است که این آقا بعد از دیدن این فیلم از همسر یا پارتنر خودش همانها را بخواهد و اگر که آن خانم تن در ندهد خب باعث اختلال میشود. ای بسا که من دیدهام که خانمها به صورت تحمیلی این را قبول میکنند و بعد دچار عوارضی مثل سردمزاجی میشوند و به جای این که این نوع فیلمها و روابط دو همسر را به هم نزدیک کند از هم دورتر میکند و من بشخصه دنبال دنیایی هستم که خانمها بیشتر با دنیای مردها آشنا شوند و مردها هم بیشتر با دنیای خانمها آشنا شوند و اینها بتوانند پیوندهای زیبایی را که ما در طبیعت هم مثالهایش را زیاد میبینیم بین خودشان برقرار کنند و پایداری خانوادهها بیشتر شود.
آقای قاضیان میبینیم که خانم شریعتپناهی یکی دو بار روی مسأله طبیعت و رابطه طبیعی تاکید میکنند. فکر میکنم که برمیگردد به همان نکتهای که شما گفتید درباره استانداردسازی رابطه جنسی و گفتید که این میتواند عوارضی داشته باشد. شاید بد نیست که اینجا و در این مورد توضیح بدهید که آیا ما میتوانیم از چیزی به نام رابطه طبیعی و غیرطبیعی صحبت کنیم؟
قاضیان: من احساس میکنم که یک برداشت قالبی از پورن وجود دارد که ناشی از این است که اولا [گمان میشود] پورن محدود شده به پورن حرفهای که در شکل بسیار شکیل و حرفهای و با بهترین بدنهای ممکن و بهترین شکل اجرای ارتباط تهیه میشود و دوم هم این که در اغلب اینها زنان مورد سواستفاده و خشونت قرار میگیرند.
من به همین دو کلیشه بسنده میکنم. در نظر نمیگیرند که مقدار زیادی از تولید پورن کنونی تولید پورن آماتوری یا خانگی است که در آن اصلا به هیچ وجه این چیزهایی که ما به عنوان کلیشه پورن در ذهن داریم در کار نیست در حالی که اینها به فراوانی تولید و مصرف میشود. یعنی چه؟ یعنی این که در اینها بدنها، بدنهای معمولی آدمهای معمولی است. نور و فضا و چیدمان به هیچ وجه چیدمان حرفهای نیست. رابطه یک رابطه شلخته و گاهی اوقات قطعشونده یا دلخوریایجادکننده است و چیزهایی نیست که در پورن حرفهای میبینیم و به هیچ وجه اینها را نمیشود یک کاسه کرد. در حالی که یک حجم عظیمی از تولید و تماشای پورن را تشکیل میدهد. ما داریم درباره چه پورنی صحبت میکنیم؟ اینجا معلوم است که آن کلیشه دارد کار میکند.
این نکته هم که در این پورنها معمولا زنها به معنی اجرایی مفعول هستند و کاری انجام نمیدهند و مورد بهرهبرداری مردان هستند، هم در صنعت پورن حرفهای ما با ضدجریان روبهرو هستند و تولید پورنهایی که زنان در آن سلطهدارند و مردان را از نظر اجرایی مفعول خودشان میکنند و در پورن خانگی هم که اصلا این ماجرا خیلی مختلط است و اصلا به این سبکی که میگویید نیست. حتی در پورن حرفهای هم گاهی اوقات گفته میشود یا پشت صحنه به خود صحنه اضافه میشود که ما داشتیم اینها را بازی میکردیم و حواستان باشد که اینها بازی است.
بنابراین من میخواهم در نهایت این نتیجه را بگیرم که این مصرفکننده است که باید عاقل باشد. اوست که مثل هر محصول دیگری که مصرف میکند باید فکر کند که چهطوری این را مصرف کند و به آن چهگونه فکر کند. اما درباره آن نکتهای که درباره طبیعی و الگویی بودن گفتید؛ خیلی واضح است که وقتی تمدن گسترش پیدا میکند اینها به یک قاعدههایی تبدیل میشوند که قرار است برای همه به صورت یکسان اجرا شوند.
بنابراین ما امروزه اصلا دیگر با رابطههای طبیعی روبهرو نیستیم. ما این رابطهها را به صورت الگومند یعنی الگوهای تمدنی که به ما یاد داده شده اجرا میکنیم. مثل مثلا فرض کنید غذا خوردن. امروز کمتر پیدا میشود که مثلا با دست غذا بخوریم. ضوابط و مقرراتی را برای آن تعیین میکنیم که اگر کسی این کار را نکند او را غیرمتمدن یا خیلی لاابالی میدانیم. بنابراین به هیچ وجه از یک رابطه طبیعی نمیشود صحبت کرد. یک رابطهای است که الگو دارد و این الگو جنبه فرهنگی دارد. به همین دلیل هم در فرهنگهای مختلف متفاوت است. اگر طبیعی بود باید انتظار میداشتیم که در همه طبیعت یکسان اجرا شود.
اتفاقا آقای قاضیان شاید این نکته که میفرمایید، حالا شما کلمه الگو را استفاده میکنید و خانم شریعتپناهی کلمه طبیعی را استفاده کردند. به نوعی شاید مرتبط و در دنباله حرف ایشان باشد. اگر الگوهایی هست که مثلا افراد بر اساس آن روابط جنسی را دنبال میکنند؛ ایشان میگویند که تماشای فیلمهای پورن حرفهای میتواند تمنای الگوهایی را ایجاد کند که مشکلساز باشد در رابطه دو نفر و یک مثلا خانم خانهدار زیاد تمایلی نداشته باشد که الگویی را که یک خانم پورناستار که در فیلم پورن ایفای نقش میکند اجرا کند و مشکل اینجا به وجود میآید.
قاضیان: بله خب ما این الگوها را میبینیم مثل الگوهای قبلی که دیده و یاد گرفتهایم. اینها را هم میتوانیم یاد بگیریم و اجرا کنیم و صدمه ببینیم. بحث این است که مصرفکننده باید عاقل باشد. مثل الگوهای غذایی. مگر شما اگر بروید یک رستوران و غذایی به رغم میلتان باشد به هر قیمیتی باید بخورید؟ خب نباید بخورید. چون دوست ندارید. اگر شما یک نوع از رابطه جنسی را نمیپذیرید خب نمیپذیرید. ممکن است سر غذا هم همین اختلاف پیش بیاید. یک کسی بیشتر در خانه یک غذا را دوست داشته باشد و چون طرف مقابلش آن را نمیپزد مایه درگیری شود.
این در مورد همه جنبههای مصرفی و الگویی زندگی درست است. ولی اگر خودش و شریکش از این مصرف لذت میبرند خب چه اشکالی دارد وقتی به خودشان صدمه نمیزنند یا اگر صدمه میزنند صدمهاش را میپذیرند. این به خود آنها مربوط است. به هر مصرفکننده واحدی مربوط است و به همین علت نمیشود یک الگوی عام و یک استاندارد گذاشت برای همه که مطابق یک الگو باید رفتار کنند و این الگوی درست است و بقیه نادرست.
شریعتپناهی: من میخواستم بگویم که پس این سازمان دفاع از مصرفکننده FDA در آمریکا که این قدر قوی است، برای چه ایجاد شده؟ برای همین که حداقل به آن تولیدکنندگانی که باعث آسیب به سلامتی میشوند مجوزهایی داده نشود.
دوم این که بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان و حتی بیولوژی بدن زن و مرد این را به ما میگوید که توقعات ما زنان از این رابطه چیزهای دیگری است که غالب است و آن مقدمات عاطفی و لطافت و ظرافت است. خب ما زنها نباید زیر بار این موضوع برویم و آن دنیای لطیف و زیبای خودمان را از عشقی که توأم با عواطف عمیق است و باعث میشود اکسیتوکسین بیشتر ترشح شود [چشم بپوشیم]. ما سعی بکنیم که در بدن مرد هم همین اتفاق بیافتد نه این که مردان را آزاد بگذاریم که خب هر طور دوست دارند بروند و سلیقههاشان را تحمیل کنند و اگر هم تحمیل نشد خب این همه روابط همجنسگرایی و همجنسخواهی زیاد شود و زنان به سوی خود و مردان هم به سوی خود.
یک نکته آخر را هم بگویم که به خاطر زیادهخواهیهایی که تا بینهایت ممکن است لذتجویی را دامن بزند، الان در فیلیپین روستایی هست که خانوادهها بچههاشان را برای این تربیت میکنند که بنشینند جلوی دوربین و از آنها فیلم پورن سافت و این چیزها را بگیرند و بفروشند. خب ما به عنوان مصلح جامعه، به عنوان یک جامعهشناس، آیا واقعا نباید وارد شویم و مشکلاتی را که در این راه به وجود میآید پیشبینی بکنیم و آن را به جامعه توصیه کنیم؟
آقای قاضیان میدانم که شما میخواهید پاسخ بدهید و من هم میخواهم از شما این را بپرسم که آیا پورن همان طور که خانم شریعتپناهی دارند توصیف میکنند صرفا تحمیل ارزشها و تمایلات مردانه است به جهان زنان؟
قاضیان: من حتما به این موضوع میپردازم. ولی مایلم پیش از آن یک نکته مهم را بگویم که محل زاویه گرفتن من است از خانم شریعتپناهی. به این مفهوم که ایشان از زاویه یک مصلح اجتماعی و از باید و نباید حرف میزنند. من در چنین موقعیتی نیستم. در مقام یک مصلح یا غیرمصلح اجتماعی حرف نمیزنم. من در مقام یک جامعهشناس حرف میزنم. دارم پدیدهها را توصیف میکنم و پیآمدهایش را میگویم. یعنی که اگر شما نمیخواهید صدمه بخورید خب با عقل و درایت زندگی کنید. همان طور که در مورد غذا این کار را میکنید. مگر ما میآییم جلوی فیلمهایی را که مثلا در آن خیانت یا قتل را نشان میدهند بگیریم؟
نکته دوم این که این منطق که همان طور که برای غذا و دارو استانداری گذاشته میشود و اگر آن استاندارد رعایت نشود باید جلوی آن گرفته شود، اگر [بخواهد منجر شود به این که] پس ما باید محصولات پورن را هم ممنوع کنیم، یک عاقبت بسیار خطرناکی دارد این منطق. شما میدانید بسیاری از دیکتاتورها مثلا در جامعه خود ما اتفاقا به همین منطق اشاره کردهاند و میگویند چهطور ما وزارت بهداشت داریم که جلوی غذا و داروی غیربهداشتی را میگیرد و نمیگذارد این مواد را مردم مصرف کنند، خب جلوی کتابهای ناپسند را هم باید بگیرد چون آن هم روان مردم را مخدوش و ذهنشان را نادرست میکند.
بنابراین این راهی است برای این که ما به عنوان یک گروه به بقیه بگوییم چه گونه زندگی کنند. خب ما این حق را از کجا به دست آوردهایم؟ حالا چه در مقام دولت و چه در مقام مصلحان اجتماعی. ما حقی نداریم که به دیگران زندگی کنند. ما در مقام جامعهشناس یا کسی که اهل علوم اجتماعی است میتوانیم بگوییم اگر این طوری زندگی کنید این پیآمدها را دارد. اگر شما از صبح تا شب بنشینی فیلم پورن ببینی در رابطهات با شریک جنسیات این پیآمدها به بار خواهد آمد.
حالا اگر اجازه دهید برگردید به آن نکتهای که شما گفتید در مورد موضوع زنان. درست است. صنعت پورن عمدتا صنعتی مردانه است به این مفهوم که دیدگاه و زاویه دیدی که در این محصولات وجود دارد مردانه است. حالا که در این دهههای اخیر تعداد تماشاگران و مصرفکنندگان محصولات پورن در میان زنان هم رو به تزاید گذاشته داریم میبینیم که تغییرات ضدجریانی هم رخ داده و زنان هم نقش مهم یا رو به اهمیتی در صنعت پورن پیدا کردهاند و آنها هم محصولات را از زاویه دید خودشان دارند تولید میکنند که دیگر آن رابطه کلیشهای که ما از پورن حرفهای و معمولا به عنوان پورن تلقی میکنیم وجود ندارد.
خانم شریعتپناهی! میخواهم حالا از شما یک سوال بپرسم. در این صورت که آقای قاضیان توصیف کردند و این ضدجریان در پورن یا اینکه پورن سلایق و تمایلاتِ حالا در گیومه- زنانه را هم وارد محصولاتش کرده، در این صورت آیا میتوانید موافق تماشای پورن باشید؟
شریعتپناهی: ببینید از پورن معمولی رسیدهاند به پورن هات. بعد حالا پورن کودکان فعلا ممنوع است. ولی سوال من از آقای قاضیان این است که اگر روزی اکثریت بینندگان این نوع فیلمها بگویند که ما میخواهیم پورن کودکان را ببینیم آیا این باید قانونی شود؟ آیا این باید و نباید که ایشان به من ایراد میگیرند؛ هر نوع باید و نباید دیکتاتوری است؟
الآن خب خیلی از فیلمهای معمولی هم برای زیر ۱۸ سال ممنوع است. چرا میگویند؟ آیا این باعث میشود که آن را نوعی دیکتاتوری تلقی کنیم؟ اصلا این طور نیست. خانمها اصلا اگر نخواهند با مردها رقابت کنند فیلم پورن درست نمیکنند که بخواهند حالا آن طوری درست کنند که خودشان میخواهند. من واقعا ترسم از این است که ما الان بر سر یک دوراهی هستیم که آیا راهِ عشقهای مکانیکی و عشقهایی را که در آن حتی خیلیها با ماشین ارضا میشوند بخواهیم پیش ببریم و خانواده را فروبپاشانیم؟ یا برویم سراغ عشقهای رمانتیک محترمانه دوطرفه که واقعا باعث لذت بیشتری از این فیلمهای پورن هم ای بسا بشوند.
بنابراین اصلا توصیهام این نیست که حالا خانمها هم بیایند و یک سری فیلمهای مخصوص خودشان را درست کنند و این که خانمها در فیلمهای پورن آسیبپذیرتر از مردها هستند به خاطر فیزیک بدنیشان است و چندین و چند نوع بیماریهای مقاربتی سراغ این کارگرهای جنسی میآید. به همین جهت است که من کلا فکر میکنم که ما خانمها باید جلوی این روند رو به رشد بایستیم.
بسیار خوب. آقای قاضیان من در جمعبندی بحث از شما خواهش میکنم که صحبت بکنید.
قاضیان: چیزی تا به حال نشان داده نشده، چه اتفاقا کسانی که در صنعت پورن هستند و چه کسانی که به اصطلاح کارگر جنسی محسوب میشوند - در کشورهای که قانونی است - که میزان بیماریهای جنسی در مورد اینها بیشتر از جامعه در کل است. بیایید فرض کنیم که این زنان یا مردان در این صنعت آسیب میبینند. آیا در سایر مشاغل این طور نیست؟ مثلا کسی که در معدن کار میکند آیا ممکن نیست که در فروریزی معدن بمیرد؟ آیا کسی که در بالای یک بلندی دارد پیچ و مهرههای یک ساختمان را میبندد پایین نمیافتد ؟ آیا کارگران در کارگاههای صنعتی اذیت نمیشوند؟ آسیب نمیبینند؟ استثمار نمیشوند؟
اما در مورد باید و نباید من حرفام این است که ما در چه مقامی میتوانیم باید و نباید بکنیم؟ جامعهها برای خودشان باید و نباید دارند، دولت دارند، قانون دارند و اگر این قانون به نحو دموکراتیکی وضع شده باشد یعنی خواست اکثریت مردم است. اگر اکثریت یک جامعه نمیخواهند چیزی را مصرف کنند خب نمیخواهند دیگر و عملا هم مصرف نمیکنند ولی وقتی شما میبینید که این هم آدم دارند مصرف میکنند یعنی میخواهند. خب شما بیایید از بالا قانونی وضع کنید که مصرف نکنند. مگر در ایران مثلا چنین قانونی نیست؟ مردم مصرف نمیکنند؟ ایرانیان یکی از بزرگترین مصرفکنندگان پورن هستند.
در مورد کودکان ماجرا اصلا متفاوت است. کودکان بالغ نیستند. قادر به تصمیمگیری برای مصلحت خودشان نیستند. این چیزی است که ما پذیرفتهایم. قبول کردهایم که تا یک سنی بچهها مسئولیت ندارند و نمیتوانند در مرود خودشان تصمیم بگیرند به همین دلیل کودکان بهکلی باید از این ماجرا بیرون گذاشته شوند.
من فکر میکنم رابطه جنسی بیرون از روابط عاطفی هم وجود دارد. کسی نمیتواند استانداردی برای دیگران وضع کند. هر دو نفر یا چند نفری که میخواهند با هم رابطه جنسی داشته باشند، بر اساس توافق و رضایت خودشان باید الگوی مناسب خودشان را انتخاب کنند که این الگو میتواند تغییر کند، با الگوی دیگران متفاوت باشد و کسی هم از بیرون نمیتواند برای آنها تصمیم بگیرد که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، مِنجمله تماشا و مصرف محصولات پورن.
خیلی سپاسگزارم. حسین قاضیان و ژیلا شریعتپناهی مهمانان این هفته برنامه تابو.