لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ تهران ۰۶:۰۸

اعراب مسلمانِ فاتح ایران، مخالف یا دوستدارِ نوروز؟


بسیاری از جشن‌های کهن ایرانیان در طول زمان اندک اندک کم‌رنگ شده یا حتی از بین رفته‌اند. نوروز در این میان همچنان مهم‌ترین جشنی است که در گذر سال‌ها تا امروز ادامه دارد. نوروز و پایداری‌اش اما همواره محل بحث بوده. نویسنده تاریخ طبری از مواردی در صدر اسلام خبر می‌دهد که ایرانیان از برگزاری جشن نوروز منع شده‌اند. رسول نفیسی، جامعه‌شناس می‌گوید اعراب فاتح با نوروز و آداب و جشن‌های ایرانیان سر ناسازگاری داشتند و می‌خواستند فرهنگ عرب را به ایرانیان تحمیل کنند. اما خداداد رضاخانی، استاد تاریخ ایران در دانشگاه پرینستون می‌گوید حاکمان عرب خودشان هم نوروز را جشن می‌گرفتند و مدرکی دال بر مخالفت اسلام با نوروز باستانی در دست نیست.

من فهیمه خضر حیدری هستم. سلام به تابو خوش آمدید.

اعراب مسلمانِ فاتح ایران، مخالف یا دوستدارِ نوروز؟
please wait

No media source currently available

0:00 0:25:21 0:00
لینک مستقیم


مستقیما بحث را از اینجا آقای نفیسی با شما آغاز می‌کنم. عده‌ای بر این باور هستند که جشن‌های ایرانیان، نوروز بوده، مهرگان بوده، جشن سده بوده، تیرگان بوده...جشن‌های در حقیقت گاه‌نامه‌ای ایرانیان پس از حمله اعراب به ایران و فروپاشی ساسانیان کم‌رنگ‌تر شده و خیلی از آنها حتی از بین رفته. آیا آن زمان این طور که عده‌ای معتقد هستند فاتحان عرب با نوروز و جشن‌های ایرانی عنادی داشتند؟ عده‌ای حتی می‌گویند مسلمانان از نوروز با عنوان «عید فُرسان مجوس» یاد می‌کردند. بد نیست که از این نقطه بحث را آغاز کنیم.

رسول نفیسی:‌ به نظر می‌رسد که نوروز چندان مورد معارضه اعراب و مسلمانان نبوده. به خاطر این که یک روایتی هست که حضرت محمد مراسم نوروز تشریف می‌بردند در حالی که عایشه را که همسر ایشان بود و هشت سال داشت بر شانه سوار می‌کردند و می‌بردند به این مراسم تا احساس شادمانی کند. بنابراین نوروز در متون اسلامی چندان مورد معارضه نیست. به نظر نمی‌رسد که هیچ جا مخالفت اساسی شده باشد با امر نوروز به عنوان یک عید ایرانیان. منتها باید یک چیزی را من عرض کنم. اعم از این که مخالفت شده یا نشده باشد در زمانی که اعراب ایران را گرفتند در واقع برخلاف حمله‌های دیگر، این یک حمله فرهنگی بود. زرتشتی‌ها که خب کسانی بودند که عید را می‌گرفتند در ترس و در خفا بودند و صواب در این بود که خودشان را نشان ندهند. بنابراین تصور این که اینها می‌توانستند یک جشن باز معمولی خودشان را بگیرند در زمانی که کشور توسط اعراب مسلمان اشغال شده بود یک مقداری بعید است. در میان این ماجرا که یک فرهنگی زیر چکش است و عوامل و بروزات آن باعث می‌شود که تصور بشود که دین قدیمی دارد مقاومت می‌کند؛ خیلی طبیعی است که ما فرض کنیم که نوروز هم جزو اعیادی بوده که کمتر مورد توجه قرار می‌گرفته.

آقای نفیسی قبل از این که به سراغ مهمان دیگر برنامه آقای رضاخانی برویم، در تاریخ طبری مواردی گزارش شده از صدر اسلام که ایرانیان از برگزاری جشن‌های خود منع شده‌اند یا به خاطر به جا آوردن آداب نوروز یا مثلا آتش‌بازی و آب‌پاشی و اینها آزار دیده‌اند. آیا اشاره شما به یک چنین چیزهایی است وقتی که می‌گویید که ممکن بوده این فرهنگ زیر چکش بوده باشد؟

نفیسی: طبیعتا. اصولا دقت بفرمایید آن جنبه از اسلام که با آن روبه‌رو شدیم به عنوان یک کشور اشغال‌شده جنبه جهادی اسلام بود. ما با یک جنبش فرهنگی روبه‌رو شدیم و این را بخصوص در جنگ‌های قادسیه هم می‌توانید ببینید و این جریان اصولا جنبش اخمویی بود. شادی و شادمانی نمی‌طلبید. مواردی داریم که مثلا سرداران بزرگ عرب در جنگ با ایران شکست ایرانیان را جشن گرفته بودند و شبهه این هم بود که شراب خورده بودند و خلیفه دوم این فرمانده را احضار کرد. بسیار بسیار قابل قبول است که در طول تاریخ با روحیه‌ای که در طول دوران ساسانیان حاکم بود، یعنی روحیه شادمانی و این که هر روز نامی و هر ماه جشنی داشته باشد، با این برخورد بشود و بنابراین بسیار محتمل است که ایرانی‌ها هم به جای این که به این امور بپردازند سعی می‌کردند که از زیر ضرب خارج شوند.

آقای رضاخانی صحبت‌های آقای نفیسی را شنیدید. می‌خواهم بدانم که دیدگاه شما چیست؟ خب آقای نفیسی می‌گویند که خیلی محتمل است با توجه به اتفاقی که در ایران افتاد و در زمان ساسانیان - که تا پیش از آن را آقای نفیسی دوران شادی و شادمانی و جشن در ایران توصیف می‌کنند- حمله اعراب به نوعی در تقابل با این جشن‌ها باشد و در طول تاریخ هم می‌بینیم که برخی از این جشن‌ها که جشن‌های مهمی هم بوده‌اند از بین رفته‌اند. حالا نوروز باقی مانده. دیدگاه شما به عنوان مورخ چیست؟

خدادداد رضاخانی: آقای نفیسی احتمالا چون بیشتر کارشان مدرن است، یکی از چیزهایی که توجه من را در صحبت‌هاشان جلب کرد این بود که ایران را یک کشور اشغال‌شده می‌بینند که عرب‌ها را اشغال‌گران این کشور می‌بینند. فکر کنم این چیزی است که به آن می‌گویند نازمان‌بینی تاریخی یا anachronism. از یک منظری حرفی که من می‌زنم به نظر می‌رسد که می‌‌خواهم عذرخواهِ فتوحات اسلامی و عربی بشوم. به عنوان کسی که کارم تاریخ ساسانی است امیدوارم که این قابل قبول باشد که من صددرصد چنین دیدگاهی ندارم و عذرخواهی هیچ کس را نمی‌کنم. ولی ساسانیان یک امپراتوری هستند یک کشور نیستند. در واقع نمی‌شود گفت که نیروی خارجی آمده و بخصوص خواسته جلوی کار کسی را بگیرد. یکی از اولین حاکمان منطقه فتح‌شده ایران که منطقه جنوب عراق امروزی و جنوب غرب ایران در خوزستان و فارس باشد کسی است به اسم زیاد ابن ابیه، برادر ناتنی معاویه در واقع. مادر زیاد ایرانی است و خود زیاد معروف است که عربی‌اش لهجه ایرانی دارد. زن زیاد هم فارسی‌زبان است. پسرش عبیدالله اسم خودش را روی سکه‌های اولیه‌ای که به صورت سکه‌های خسروپرویز می‌سازد می‌زند و اسمش را به فارسی ترجمه می‌‌کند. یعنی اسمش را نمی‌نویسد عبیدالله‌ابن‌زیاد بلکه می‌نویسد عبیدالله زیادان.

در مورد نوروز، راستش ما دقیقا از جشن گرفتن هیچ کدام از جشن‌ها خبر نداریم. این که هر روز ماه یک اسم دارد و هر روزی که اسم ماه و روز با هم یکی است یک جشن است، این جشن به معنی جشن مذهبی است، یَزِشن به معنای رفتن به آتشکده و دعا کردن. نه این که مردم توی خیابان می‌آمده‌اند و آتش‌بازی می‌کردند. ما حتی بیشتر از یک نوروز داریم. نوروزهایی داریم که لزوما اول بهار نیستند. نوروز جمشیدی اول بهار است. نوروزهایی هم وسط تابستان بوده‌اند. یعنی ما نمی‌دانیم که اصلا این نوروزها کی جشن گرفته می‌شدند که اصلا بخواهیم راجع به این که چه کسی آمده جلوی آن را گرفته بحث کنیم. حتی آدم‌هایی از دستگاه حکومتی اموی و عباسی - که حالا شما در پرانتز اسم‌شان را بگذارید عرب - داریم که جشن سده را جشن می‌گرفتند. به نظر می‌رسد که واقعا خلفا و امرایی که بودند در آن بستر فرهنگی داشتند زندگی می‌کردند و آن جشن‌ها را هم جشن می‌گرفتند و خب بله بعضی از اینها پایدارتر مانده. همین الان جلوی چشم بنده و شما جشن چهارشنبه‌سوری دارد کم کم از بین می‌رود، برای این که دیگر موقعیتش نیست، دلیل خاصی ندارد…

آقای رضاخانی عذرخواهی می‌کنم. خب ممکن است کسانی به شما بگویند دلیل خاصی دارد. مقابله حکومت با آن یکی از دلایل است.

رضاخانی: بله الان مقابله حکومت یکی از دلایل است ولی دلایل واقعی که مردم چهارشنبه‌سوری را جشن نمی‌گیرند تبلیغاتی است که می‌شود که چهارشنبه‌سوری خطرناک است و ممکن است بزند بچه‌هاتان را بکشد و صدها دلیل دیگر مقل این می‌توانسته باشد که بعضی جشن‌ها از بین رفته‌اند و بعضی نرفته‌اند و بعضی جشن‌ها هم به وجود آمده‌اند. مثلا سیزده‌به ‌در را ما خیلی آثار قدیمی از آن نداریم. جشن‌ها به وجود می‌آیند و از بین می‌روند.

آقای نفیسی بازمی‌گردیم به شما. خب آقای رضاخانی با شما مخالفت می‌کنند. این طور که ایشان مطرح می‌کنند ایرانیان پس از حمله اعراب هم می‌توانستند به‌راحتی جشن‌هایشان را برگزار کنند و پیش از آن هم ایشان معتقد هستند که بر خلاف آنچه که شما می‌فرمایید که جشن و شادمانی در زمان ساسانیان اتفاق روزمره‌ای بوده، این یک مسأله گاه‌نامه‌ای و از این دست بوده و به هر حال از این خبرها نبوده از نظر ایشان. پاسخ شما را می‌شنویم.

نفیسی: آقای رضاخانی در مورد دو چیز بنده را رد کردند. یکی در مورد سواد تاریخی بنده و یکی هم در مورد این که ایران کشور اشغال شده بوده. به این طریق راه مکالمه را بستند ولی بنده مأیوس نمی‌شوم. این که بگوییم که کشور ایران کشور نبوده بلکه امپراتوری بوده، خب اگر امپراتوری هم بوده ولی قلبش ایران‌زمین بوده. این اشغال شدن بسیار جدی بوده. به هیچ وجه اینها سر دوستی با هم نداشتند. بسیار بسیار اتفاقات خون‌بار اتفاق افتاده. اسلام جهادی هیچ سر خوشی با فرهنگ ملی نداشت. ببینید با مصر چه کار کرد؟ کشور عظیمی مثل مصر با آن همه تاریخ تبدیل شد به کشور عرب.

اگر از خانواده زرتشتی یک نفر مسلمان می‌شد بعد از فوت پدر تمام اموال به او می‌رسید. [اعراب]‌ از طریق سیاست‌های این گونه کشورهایی را که تحت سلطه‌شان بودند تدریجا به فرهنگ عربی، نه فقط به اسلام که به فرهنگ عربی خو دادند. کما این که ما تاریخ مشخص داریم که در قم و در فارس اعراب چادر می‌زدند در کنار خانه‌های ایرانی که مبادا اینها به زبان محلی خودشان صحبت کنند. تنبیه‌شان می‌کردند. من نمی‌فهمم اگر اینها ایران را اشغال نکردند پس کجا را اشغال کردند؟ کمااین که در اصفهان تا حدود ۴۰۰ سال مردم عربی حرف می‌زدند. بنابراین عربی و فرهنگ عربی را تحمیل کردن نیاز به این داشت که فرهنگ محلی سرکوب شود. عرب امروز چه‌قدر سعه صدر دارد که آن روز داشته باشد؟

این حالت نابودگر فرهنگ بدو را ابن‌خلدون کاملا توضیح داده که اصلا عرب با آبادانی سر سازگاری ندارد. این را ابن‌خلدون می‌گوید که خودش افتخار می‌کند که تا هفت هشت نسل عرب مشخص بوده از عربستان. بنابراین ما نباید فقط به‌سادگی از کنار این بگذریم و بگوییم که نه اینها کنار هم زندگی صلح‌آمیزی داشتند و اینها می‌توانستند اعیاد خودشان را بگیرند و آنها هم اعیاد خودشان را. به هیچ وجه این جور نیست.

اعراب هم اعیاد خودشان را داشتند، مثلا عید فطر، عید قربان، عید غدیر اینها بود. اینها که خب قبلا در ایران ریشه‌ای نداشت. شاید شنوندگان ما از شما بپرسند که اینها چگونه ناگهان از فرهنگ ایرانی سر بر آورد و می‌بینیم الان بخشی از تقویم ایرانی است.

رضاخانی: من جواب جناب نفیسی را خیلی کوتاه می‌دهم. من منظورم سواد شما را زیر سوال بردن نبود. منظورم این بود که شما نگاه‌تان مدرن است و من نگاه‌م باستانی. طبیعی هم هست. شما کارتان مدرن است و من کارم باستانی.

در مورد سوال شما خانم خضرحیدری، ببینید این عربی که صحبتش را می‌کنیم که می‌گوییم از خودش جشن داشته، ما یک تصوری از اعراب داریم که دقیقا بر مبنای همان ابن‌خلدون درست شده که این عرب‌ها یک ملت بوده‌اند که داشته‌اند در منطقه مکه و مدینه زندگی می‌کردند و اینها یک دفعه از وسط قرن هفتم بلند شده‌‌اند آمده‌اند ایران وسوریه و اینها را گرفته‌اند و فرهنگ خودشان را تحمیل کرده‌اند. موضوع این است که عربی نداشته‌ایم به این صورت قبل از اسلام. عرب‌ها همان طور که می‌دانیم قبایل مختلفی هستند. بعضی از عرب‌ها قبل از اسلام در محدوده امپراتوری ایران در همان منطقه جنوب عراق که امروز می‌بینیم بوده‌اند. پادشاهی حیره در همان جایی که امروزه شهر نجف هست و اینها عرب‌زبان و مسیحی نستوری بوده‌اند. شمال‌تر پادشاهی بوده که از دوران اشکانیان پادشاهان عرب‌زبان به آن حکومت می‌کرده‌اند. بعد در منطقه اردن و سوریه عرب‌های غسانی بودند. کمی پایین‌تر عرب‌های کندا بودند. عرب‌ها در تمام منطقه بوده‌اند و خب در مکه و مدینه هم وجود داشتند. اگر مثل حیره‌ای‌ها یا غسانی‌ها جشن‌های مسیحی می‌گرفتند. اگر زرتشتی بودند جشن‌های زرتشتی می‌گرفتند. جشن‌هایی که بخصوص نام بردند جشن‌هایی هستند که یا ریشه‌های یهودی و مسیحی دارند مثل عید قربان یا فطر یا جشن‌هایی‌ هستند که به خاطر اسلام به وجود آمدند و خب طبیعتا وقتی که دینی در منطقه گسترش پیدا می‌کند این جشن‌ها هم در منطقه ادامه پیدا می‌کنند. در مورد جشن نوروز بخصوص در منطقه ایران برمی‌گردد به حتی قبل از زرتشتیان و برمی‌گردد به مردم محلی آن منطقه که قبل از این که ما نشانه‌ای داشته باشیم که در زمان داریوش مثلا جشن گرفته می‌شده، جشن آنها و جشن منطقه بابل هم بوده. جشن پایان زمستان و آغاز بهار است. مثل این که جشن یلدا جشن پایان پاییز و شروع زمستان است. در نتیجه نه رنگ و برچسب ملتی داشته‌اند و نه این که لزوما ما نظری داریم که کسی از آنها جلوگیری کرده باشد.

اگر اجازه بدهید برگردیم به آقای نفیسی. آقای نفیسی معتقد هستند که به هر حال منع خاصی که وجود نداشته ولی یک سوال اینجا مطرح می‌شود که پس چرا اگر هیچ منعی وجود نداشته ما می‌بینیم که بین علمای مختلف شیعه و سنی اختلاف نظر هست و صحبت می‌کنند بر سر این که آیا نوروز حرام است یا نیست و آیا نوروز برگزار کنیم با نکنیم؟‌

نفیسی: این موضوع که چند رقم عرب بوده‌اند، عرب غسانی، عرب مسیحی و عرب فلان. همه اینها به جای خود. من منظورم این بود که عرب یک فرهنگ را با خودش آورد که بر اساس زبان و دین استوار بود. اتفاقا آقای رضاخانی فرافکنی می‌کند و تفکر لیبرالی را که امروزه هست به آن زمان منتقل می‌کند که اینها بودند و جشن‌های خودشان را داشتند و اینها. این طور نیست یعنی عرب حرکتی که به طرف ایران می‌کند فقط استیلای نظامی و سیاسی نیست بلکه یک جریان کاملا فرهنگی است. درست است که با نیروی نظامی ایران را شکست می‌دهند ولی در واقع عرب آمده برای گسترش دین خودش و دین خودش بر دو پایه استوار است. بر پایه عقاید در قرآن و حدیث و از آن طرف بر اساس زبان. به همین دلیل بسیار بسیار بعید است که در طول تاریخی که اینها بر ایران مسلط بودند و بعد هم که فرهنگ اینها مسلط بوده اجازه داده باشند که مردم به‌راحتی و خوشی و شادمانی جریاناتی را که دنبال می‌کردند و جشن‌ها را [برگزار کنند]. من تصورم این است که از آنجا که حمله عرب و گسترش سلطه عرب فقط نظامی سیاسی نبود و با فرهنگ کشورهای مفتوحه در تضاد بود ناگزیر بود که اینها را نابود کند یا خودش در آن فرهنگ‌ها هضم شود، مثل مغول‌ها. مصر و تمام کشورهایی که الان به آنها می‌گویند عربی. حتی اسپانیا، اسپانیا سال‌های سال عربی حرف می‌زد که اگر کشورهای اروپایی نیامده بودند آن هم الان کشور عربی بود. من تصور نمی‌کنم اینها هیچ روی خوشی به تظاهرات فرهنگ ایرانی داشتند. اعم از این که بگوییم آن فرهنگ شادمانه بوده یا نبوده. هنوز هم که هنوز است این مسأله حل نشده که آیا نوروز را قبول کنیم یا نکنیم. اتفاقا من تعجب می‌کنم که آقای رضاخانی فرمودند که چهارشنبه‌سوری دارد از بین می‌رود. درست برعکس، من که در دوره شاه در ایران زندگی می‌کردم چهارشنبه‌سوری خبری نبود. حالا تبدیل شده به یک جشن عظیم و این هم خب بیشتر به خاطر مخالفت کردن با سیستم است.

آقای رضاخانی آقای نفیسی در صحبت‌هایشان تأکیدی دارند بر این که به هر حال این مسأله ورود اعراب به ایران مسأله فرهنگی بوده و بعد مثال می‌زنند از مصر بخصوص. اگر این طور باشد باز هم فکر می‌کنید که آن تقابلی که ایشان می‌گویند با فرهنگ رایج امپراتوری که اعراب به بخشی از آن راه پیدا کردند در کار نبوده؟

رضاخانی: قضیه عربی صحبت کردن مصری‌ها و عربی صحبت نکردن ایرانی‌ها به این سادگی نیست. یکی از جواب‌های ساده‌اش این است که ما قبل از اسلام اصلا به این گستردگی فارسی صحبت نمی‌کرده‌ایم. در منطقه بخارا و سمرقند که امروزه فارسی صحبت می‌شود و مرکز شاعران بزرگی مثل رودکی است، قبل از اسلام سغدی صحبت می کرده‌اند. در بلخ که خانه و کاشانه ناصرخسرو است زبان بلخی صحبت می‌کرده. ما تا قرن نهم میلادی یعنی تا قرن سوم اسلامی مدارک به زبان بلخی و از سغدستان و از منطقه سمرقند و بخارا به زبان سغدی داریم. اصلا رفتن زبان فارسی به منطقه آسیای مرکزی به خاطر اسلام بوده. زبان فارسی زبان منطقه غرب ایران بوده که از طرف سپاهیان اسلام رفته به مرکز و آسیای مرکزی و بعد در آنجا محلی شده و تبدیل شده به زبان ادبی که ما می‌بینیم. مصر را هم قبل از این که عرب‌ها به آن برسند، رومی‌ها و یونانی‌ها فرهنگ باستانی‌ش را که می‌فرمایید از بین برده بودند. مصر را اسکندر فتح می‌کند و در دوران بطلمیوسی‌ها یونانی‌زبان است. بعد در دوران رومی‌ها یونانی و لاتین می‌شود و موقعی که مسلمانان دارند می‌آیند یونانی زبانی است که در آنجا بیشترین استفاده را دارد و حدود ۳۰۰ سال بعد از اسلام هم هنوز مدارک یونانی به فراوانی دیده می‌شود و گسترش عربی در آنجا کم‌کم اتفاق می‌افتد کمااین که امروزه هم در آنجا زبان قبطی وجود دارد.

من خود این پروژه فرهنگی بودن را یک anachronism می‌دانم. بله صد در صد اسلام و هر دینی یک پروژه فرهنگی است ولی گفتن این که آن کسی که در سال ۶۳۷ آمده در قادسیه با رستم فرخ‌زاد جنگیده، یک پروژه فرهنگی داشته، من فقط جوابم این است که مدرکش را نشان بدهید. معاویه در عید عیدی می‌دهد و کسی که رسم می‌کند در دوران مهرگان به هم هدیه بدهند حجاج بن یوسف ثقفی است. یزید سوم اموی به خودش می‌باید که از طرف پدری عرب است و از طرف پدربزرگ رومی و از طرف مادربزرگ ایرانی است و جشن می‌گیرد. متوکل عباسی که یکی از خشک‌مغزترین خلفای عباسی است و می‌شود گفت که به خاطر این خشک‌مغزی‌‌اش شکوه دوران عباسی را از بین می‌برد کسی است که عیدی می‌دهد. معروف است که متوکل پنج‌هزار سکه طلا زده و عیدی داده و این تغییرات فرهنگی که داریم از آن صحبت می‌کنیم خیلی بیشتر از آن طول کشیده که یک سری آدم سال ۶۳۷ از مکه سوار اسب و شتر شده باشند و آمده باشند قادسیه که اینجا را فتح کرده باشند و پروژه فرهنگی داشته باشند.

آقای نفیسی بازمی‌گردیم به شما. در دقایق پایانی برنامه هستیم. خواهش می‌کنم که اگر در پاسخ به آقای رضاخانی نکته‌ای دارید بفرمایید و البته ما جمع‌بندی شما را هم از موضوع برنامه و دیدگاه‌تان می‌شنویم.

نفیسی: ببینید پروژه فرهنگی یعنی دین. اگر شما قبول ندارید که گسترش دین در ضمیر افراد مسلمان آن زمان بوده، فقط همین جنگ قادسیه را نگاه کنید و ببینید اینها برای چه کشته می‌شدند؟ و چه بر زبان می‌آوردند موقع حمله کردن به فیلم‌ها؟ و همچنین وصیت بسیار معروف حضرت محمد که گفت هر که در زیر دیوار قسطنطنیه کشته شود از آنجا مستقیم به بهشت می‌رود، دعوت پیروان است به قسطنطنیه. و خود حضرت هم چنین قصدی داشت. در واقع تنها ایرانیان نبودند که نوروز را جشن می‌گرفتند. بسیاری کسان دیگر هم بودند که جشن می‌گرفتند. بنابراین تطابق نوروز با روزهای دیگر و این که جابه جا شده بوده و نوروز بزرگ بوده، نوروز کوچک بوده و حتی آقای تقی‌زاده می‌گوید که تا چهارصد سال روز نوروز جابه‌جا می‌شده. ولی تصور عید نوروز به عنوان یک روز خجسته و پرشگون در بسیاری از ملل مجاور هم بوده. این را در حال حاضر هم هنوز می‌توانیم ببینیم که باز برمی‌خورد به سنگ تحجر عربی که اینها نمی‌توانند این را برتابند.

سپاسگزارم آقای نفیسی. آقای رضاخانی در پایان برنامه اگر پاسخی دارید و البته جمع‌بندی می‌شنویم.

رضاخانی: من فقط جمع‌بندی‌ام می‌تواند این باشد که ما موافقیم که نوروز از دوران باستانی در ایران وجود داشته و جشن گرفته شده و یکی از علامت‌های فرهنگی بوده که در منطقه ایران گسترش داشته و خوشبختانه تا حالا هم ادامه پیدا کرده و من فکر می‌کنم که برای ادامه دادنش باید یک مقدار این حالت جنگیدن و مخالفت کردن و این را که غرض و مرض بوده و می‌خواستند از بین برود اگر کنار بگذاریم دوباره برسیم به آن جایی که از مرز چین تا به قول شما آلبانی و بوسنی وهرزگوین جشن گرفته می‌‌شده.

در آخر هم سال نو مبارک. سال ۱۳۸۸ یزدگردی و ۱۳۹۸ شمسی‌تان مبارک.

سپاسگزارم. خداداد رضاخانی و رسول نفیسی، مهمانان این هفته برنامه تابو. سال نو بر همه شما شنوندگان تابو هم مبارک.

تابو

تابو؛ مجموعه برنامه جدیدی است از رادیوفردا. در تابو هر هفته فهیمه خضر حیدری، با دو‌ مهمان برنامه درباره موضوعاتی که اغلب کمتر درباره‌شان بحث و گفت‌وگو کرده‌ایم، به مناظره می‌نشیند. موضوعاتی که گاه حتی ممکن است از طرح کردن‌شان هراس داشته باشیم.
تابو را هر هفته پنج‌شنبه‌ها ساعت هفت‌ونیم بعدازظهر به وقت ایران از رادیوفردا بشنوید.

XS
SM
MD
LG