بیست و ششمین کنفرانس تغییر اقلیم (با یک سال و نیم تاخیر) در شهر گلاسکو در حال برگزاری است. چهار هدف اصلی که برای این گردهمایی در نظر گرفته شده عبارتند از:
۱. قابل دستیابی نگه داشتن مهمترین هدف معاهده پاریس: صفر شدن تولید گازهای گلخانهای تا سال ۲۰۵۰، ۲. اقدام برای تطبیق دادن و محافظت کردن از محیط زیست و جوامع، ۳. سوق دادن منابع مالی به سمت اقدامات لازم، و ۴. افزایش همکاریها.
طبق معاهده پاریس ۲۰۱۵، ۱۹۶ کشور موظّف هستند به میزانی که خودشان تعیین میکنند از تولید گازهای گلخانهای بکاهند، و در نهایت، این میزان را تا سال ۲۰۵۰ به صفر برسانند. محقّق نشدنِ اهداف معاهده پاریس، تمدّن بشری را در آستانه سرنوشتی بسیار تلخ و بی بدیل قرار میدهد، هر چند که طبق پیشبینیهای فعلی انقراض نسل بشر در بین سناریوهای محتمل وجود ندارد.
گزارشهایی که تا کنون منتشر شدهاند در وصف آنچه پیشِ رو داریم از عباراتی نگرانکننده استفاده میکنند. در یک مورد اخیر، با اشاره به احتمالِ مهاجرت ۱۴۳ میلیون انسان به سبب غیر قابل سکونت بودن مکانِ اقامتِ فعلیِ آنها، گرم شدن زمین را بزرگترین خطر برای ثبات جوامع و سلامت بشر معرفی کردند.
نهادهای مربوط، خواستار اقدام فوری هستند؛ امّا فاصلهای فراخ و ژرف بین عملکرد نهادهای ملّی، عموم مردم، و سیاستمداران، و آنچه باید انجام شود وجود دارد.
در این یادداشت کوتاه به برخی از خطرات بالقّوه این بحران، که در واقع ادامه حیات بشر را در این کره خاکی با چالشهای جدّی روبرو میکنند، نگاهی سطحی خواهیم داشت.
گرم شدن چه ایرادی دارد؟
نوسانات دمایی، به طور طبیعی، هر روز و هر سال اتّفاق میافتند. این نوساناتِ دمایی در برخی مناطق بسیار محسوس هستند. به عنوان مثال، تفاوت دما طی یک چرخه ۲۴ ساعته در دشتهای کویری، و یا تفاوت دمای یک روز تابستانی با یک روز زمستانی در کشور کانادا (که میتواند بیش از ۵۰ درجه سانتی گراد، یا به عبارت دیگر، تفاوت بین مثبت ۳۰ درجه تا منفی ۲۰ درجه باشد)، تنها دو نمونه واضح هستند.
در چنین بستری، جلوگیری از گرم شدنِ فراتر از ۱.۵ درجه سانتیگراد (تعهد ۱۹۶ کشور بر اساس معاهده پاریس ۲۰۱۵) تلاشی مذبوحانه و سؤالبرانگیز به نظر میرسد. پس طرح این پرسش ضروری ست: دو درجه گرم شدن چه ایرادی دارد؟
مشکلی که تغییر اقلیم (یا بحران گرمایش جوِّ زمین) به وجود آورده، تغییر متوسّط دما در طول سال، و به تبع آن، تغییر نرخ تبخیر آب در سال و در نتیجه تغییر رطوبت، و به تبع آن ایجاد اختلال در چرخههای بارش، و افزایش احتمال خشکسالی، رگبارهای شدید و سیل و طوفانهای مخرّب است. این پدیدهها ارتباطی تنگاتنگ با متوسط دمای هوا دارند: حتی در مقیاس یک درجه سانتیگراد.
شرایط اضطراری یا بحران
در بسیاری از رسانههای فارسی، استفاده از عبارت تغییر اقلیم برای اشاره به این پدیده رایج است؛ که البته ترجمه لغت به لغت عبارت climate change است. امّا در برخی رسانههای غیر فارسی، استفاده از دو عبارت «بحران گرمایش زمین» و «شرایط اضطراری اقلیمی» نیز رواج دارد. امّا تفاوت در چیست؟
عبارت بحران -بر اساس تعریف آکادمیک آن- به شرایطی گفته میشود که یک مجموعه، یک فرد، یا یک نظام، به واسطه واقعهای نامترقّبه و خارج از کنترل، دچار اختلالاتی پیشبینی نشده شود و به دنبال آن، کارکرد نظام از روال عادی خارج شود. احیا یا بازگرداندن آن مجموعه به حالت عادی (در طول بحران) لزوماً نیازمند همکاری اعضاست. در این شرایط، ممکن است وجود و رواج اطّلاعات ناقص و بعضاً متناقض، از جمله موانعِ تحت کنترل گرفتن تبعات مخرّب باشند.
چرخه زیستی و هیدرولوژیکِ زمین اکنون با خطراتی مواجه شده که بررسی عواقب دراز مدّت آنها ناممکن بوده (کمبود اطّلاعات کافی)، و در بدترین شرایط، احتمال مختل شدن چرخههای غذایی و گرسنگی میلیونها انسان وجود دارد. عدم قطعیّت و ناتوانی بشر برای پیشبینی جزئیّات و تبعات این فاجعه، استفاده از عبارت «بحران» را توجیه میکند.
تنوع زیستی: یکی از قربانیان اصلی
تغییر متوسّط دما در این کره خاکی، پدیدهای بسیار پیچیده است؛ چرا که تغییر دما در تمام نقاط زمین به یک میزان صورت نمیگیرد. به عنوان مثال، قطب شمال سه برابر سریعتر از نقاط دیگر جهان گرم میشود. از جمله تبعات ناگوار این روال، تخریب و یا نابود شدنِ موقّت پوشش یخی این منطقه است که نقش بسیار مهمّی در متعادل نگه داشتن دمای جوّ زمین دارد.
روالی که تا کنون طی شده (افزایش غلظت دیاکسید کربن در جوّ زمین، که سبب گرم شدنِ ۱/۰۹ درجه سانتیگرادی شده است) برای بسیاری از جانداران، تفاوت بین مرگ و زندگی، و یا حتی انقراض یا بقا است. بررسی سه مثال، از سه نقطه کاملاً متفاوت این کره خاکی، شاید به روشن شدن عمق فاجعه کمک کند.
افزایش نرخ تبخیر آبهای سطحی، فیلهای قاره آفریقا را با چالشی جدّی روبهرو کردهاست. فیلها که هر ساله به صورت گروههای خانوادگی در جستجوی آب و غذا نقل مکان میکنند، با احتمالِ از دست دادن اعضای تازه متولّد شده، به علّت کم آبی روبهرو هستند.
علاوه بر مشکل کمآبی، از دست رفتن زیستبوم طبیعی به دست انسان، و شکارهای غیر قانونی برای قاچاق عاج، فیلهای آفریقایی با یک مشکل دیگر نیز روبهرو هستند؛ سمّی شدن آبهای سطحی به علّت رشد نوعی جلبک که البته گرم شدن جوّ زمین احتمال تکرار این پدیده را نیز افزایش میدهد. چندی پیش، این پدیده سبب مرگ دسته جمعی بیش ۳۰۰ فیل در کشور بوتسوانا شد.
در شمالیترین نقطه کره خاکیِ ما، جمعیّت خرسهای قطبی رو به کاهش است. یکی از علل این پدیده، گرم شدن هوا و به تبع آن گرم شدن آبها، و کم شدن تکّه یخهایی است که خرسهای قطبی برای شکار فوک دریایی و تغذیه فرزندانشان به آنها نیاز دارند.
در نیم کره جنوبی، در نزدیکی سواحل کشور استرالیا، یکی از حیرت آورترین، زیباترین، و پیچیدهترین اکوسیستمهای جهان، یعنی سخرههای مرجانی استرالیا که محل سکونت مجموعهای بسیار غنی از آبزیان منحصر به فرد و زیبا هستند، دچار خسارتهایی مقطعی شدهاند.
افزایش غلظت گاز دیاکسید کربن در جوّ زمین پیامدهای زیادی داشته که از آن جمله میتوان به گرم شدن اقیانوسها و دریاها، و اسیدی شدن آب آنها نام برد. اسیدی شدن آب و افزایش میانگین دما دست به دست هم دادهاند تا شرایط مطلوب برای رشد و ادامه حیات سخرههای مرجانی را مختل کرده، و خطر از بین رفتن این اکوسیستم غنی و زیبا را به یک احتمال قریب الوقوع تبدیل کنند.
سخرههای مرجانی استرالیا، با پهنایی نزدیک به ۲۳۰۰ کیلومتر میزبان بیش از ۱۵۰۰ گونه ماهی و بیش از ۴۱۱ گونه مرجان دریایی هستند. میلیونها گردشگری که سالانه برای دیدن این میراث طبیعی به این منطقه سفر میکنند، میلیاردها دلار درآمد برای کشور استرالیا تولید میکنند. در مقیاس جهانی، تخمین زده میشود که از ۳۳۰ میلیون انسانی که در نزدیکی سخرههای مرجانی زندگی میکنند، امرار معاش دست کم ۲۷۵ میلیون نفر از آنها به طور مستقیم وابسته به وجود این اکوسیستمهاست.
در صورتی که افزایش میانگین دمای زمین به یک درجه و نیم برسد، نزدیک به ۹۰ درصد سخرههای مرجانی از بین خواهند رفت و امیدی به نجات آنها نیست.
افزایش دما و اسیدی شدن اقیانوسها ممکن است سبب برهم خوردن تعادل تنوع زیستی در آبهای آزاد شده، و خطراتی جدّی را متوجّه تغذیه و معاش میلیونها انسانی کند که از این طریق زندگی میکنند.
مسئله وان حمام و شیر آب
درک و دریافت این پدیده نسبتاً نو ظهور کمی دشوار است. استفاده از یک مثال شاید قضیه را روشنتر کند (مثالی که پروفسور جان سترمن برای ۲۰۰ دانشجوی دانشگاه ام آی تی طرح کرد).
وان حمامی را در نظر بگیرید که در آن نرخ ورود و خروج آب (به ترتیب شیر حمام، و سوراخ کف وان) شریانی برابر دارند. در چنین شرایطی، میزان آبی که در وان موجود است، ثبات دارد.
جوّ زمین نیز مانند این وان حمام است. هر ساله تعدادی آتش سوزی طبیعی و آتشفشان، تنفّس میلیاردها موجود زنده، و دیگر وقایع، میزانی دیاکسیدکربن را وارد جوّ زمین میکنند. این میزان دیاکسید کربن توسط پوشش گیاهی و اقیانوسها جذب میشود، و این چرخه، طی میلیونها سال، به تعادلی رسیده است که امکان بقا و تکامل موجودات زنده را فراهم کرده است.
حالا تمدّن بشری با استفاده از سوختهای فسیلی روند تولید دیاکسیدکربن را افزایش داده (زیاد کردن شیر آب حمام) و با تخریب جنگلها، روند خارج شدن دیاکسیدکربن از جو (سوراخ کف وان) را کند کرده است. پرسش این است: برای بازگرداندن ثبات سیستم به حالت قبلی باید چه کرد؟
بیشتر دانشجویان پروفسور جان سترمن پاسخ دادند: باید شیر آب را بست. پاسخ آنها صحیح نبود.
بستن شیر آب، ورود آب بیشتر به وان (دیاکسیدکربن به جوّ زمین) را متوقّف میکند؛ امّا سیستم را به حالت قبلی بر نمیگرداند. به عبارت دیگر، حتّی اگر همین فردا تمام خودروها، هواپیماها، نیروگاهها و صنایع فلزی متوقّف شوند، پدیده (بحران) گرمایش جوّ زمین همچنان به قوّت خود باقی خواهد ماند؛ چرا که ما طی ۱۵۰ سالِ گذشته غلظت گاز دیاکسیدکربن در جو را تغییر دادهایم، و اینک باید به فکر خارج کردن میلیونها تُن دیاکسیدکربن از جو باشیم.
شترها در کانادا چه میکردند؟
نظر به اینکه تمدّن امروز در مسیری است که زمین را حدوداً سه درجه گرمتر خواهد کرد، باید بپذیریم که هزاران گونه از موجودات زنده منقرض خواهند شد و صدها میلیون انسان قربانی گرسنگی و تشنگی خواهند شد (احتمال مرگ شش میلیارد انسان تا سال ۲۱۰۰ مورد بحث قرار گرفته است). حال این پرسش مطرح میشود که آیا نگرانی برای محیط زیست و تنوع زیستی ضروریتر است، یا برای صدها میلیون قربانی این بحران؟
این پرسش ریشه در فلسفه اخلاق دارد و اگرچه نگارنده این یادداشت، خواننده را به تفکّر در این زمینه تشویق میکند، امّا هیچ تلاشی برای ارائه پاسخ به این پرسش، در این یادداشت، وجود ندارد. در ادامه، یادآوری یک نکته خالی از لطف نیست: بیش از سه میلیون سال پیش، شترها در کانادا زندگی میکردند و میانگین دمای زمین (به طور تقریبی) بین دو و نیم (۲/۵) تا چهار درجه سانتیگراد گرمتر از دمای کنونی، و ارتفاع دریاها بیش از ۱۶ متر فراتر از سطح امروزی آنها بود.
سه میلیون سال پیش، بشرِ امروزی اساساً وجود نداشت، امّا زندگی، حیات وحش، و تنوّع زیستی (هر چند به نوعی متفاوت با تنوّع امروز) همگی وجود داشتند. این طور که از ظواهر امر پیداست، طبیعت به انسان نیازی ندارد؛ این انسان است که به طبیعت نیاز دارد.
بررسی اوضاع فعلی
طی ۲۰ سال گذشته، تعداد آتشسوزیهای بزرگ، طوفانهای شدید، بارندگیهای کمسابقه و سیل بیشتر شده است. در سال ۲۰۱۲ پس از طوفان سندی، که خسارت تقریبی ۷۰ میلیارد دلار به نیویورک تحمیل کرد، شایعه بود که فرماندار نیویورک به رئیسجمهور اوباما گفته: ما اینک هر دو سال یکبار سیل و طوفانهایی را تجربه میکنیم که پیش از این هر صد سال یکبار در نیویورک اتّفاق میافتادند.
دمای کره زمین در مقایسه با صد سال پیش به طور متوسّط (تقریباً) یک درجه گرمتر شده است، و با ادامه روال کنونی، تا سال ۲۰۴۵ یا زودتر به ۲ درجه گرما خواهیم رسید. بحران کرونا (برای مدّتی کوتاه) انتشار گازهای گلخانهای را کاهش داد، امّا خیلی سریع فرآیندهای مخرّب به حالت قبل بازگشتند.
ایست ناگهانی اقتصاد جهانی در ابتدای بحران کرونا، دولتها را مجبور به ارائه بستههای مشوّق اقتصادی کرد؛ امّا نحوه پخش شدن این کمکهای مالی آنقدر که باید به گذار به انرژیهای تجدید پذیر کمک نکردند. زیر مجموعههای سازمان ملل تلاشهایی برای سمت و سو دادن به این بستههای مشوّق اقتصادی داشتند، امّا روشن نیست توصیههای بخش محیط زیست سازمان ملل به دولتها، چقدر تأثیرگذار بوده است.
روند انتشار گازهای گلخانهای همچنان حالت صعودی دارند. اگر تمدّن بشر، پایبندی به اهداف معاهده پاریس ۲۰۱۵ را جدّی گرفته باشد، این روندِ صعودی باید تا سال ۲۰۲۵ متوقّف شده، و تا سال ۲۰۵۰ به صفر برسد. در این راستا، تحوّلاتی مهم و بنیادی باید در بسیاری از صنایع، مانند صنعت فولاد، سیمان، تولید خودرو، گردشگری و حمل و نقل هوایی، کشتیرانی، و نیز کشاورزی و رژیم غذایی مردم شکل بگیرند.
ادامه روال فعلی، صدمات جدّی را به جوامع، محیط زیست، امنیّت غذایی و اقتصاد کشورها تحمیل خواهد کرد.
هیچ واژهای نمیتواند میزان وخامت اوضاع را توصیف کند. در شرایطی که در بریتانیا (مهد نظام سرمایهداری) صحبت از براندازی نظام سرمایهداری میشود، و یکی از عالی رتبهترین مشاوران سیاست اقتصادی در اروپا، دکتر ماریانا ماتزوکاتو، احتمال وضع قوانین منع رفت و آمد را مورد بررسی قرار میدهد، مشکل میتوان تصوّر کرد که انفعال در این زمینه توجیهی داشته باشد.
بشر هوشمندترین موجود است؛ در نتیجه از پس هر مشکلی بر میآید؟
نیمه اوّل گزاره فوق احتمالاً صحیح است، امّا گزاره دوم به وضوح گمراه کننده است. زیاده خواهی، تضاد منافع، بی اعتمادی، و کمبود منابع، همواره میتوانند بستر درگیریهای غیر ضروری را فراهم کنند (بهترین مثال شاید جنگ جهانی دوم باشد).
در مورد بحران گرمایش جوّ زمین هم، مشکل از همین جنس است: همه راه حلها روشن هستند، امّا در عمل نه مردم مسئولیّت میپذیرند، نه نهادهای ملّی، و نه سیاستمداران؛ و البّته مشکل به مرور زمان وخیمتر میشود تا جایی که تضاد منافع و کمبود منابع، تنش بین ملل را به جایی بکشانند که فرصت برای مذاکره و توافق از دست رفته باشد.
بحران گرمایش زمین، به طرز عجیبی منحصر به فرد است؛ چرا که فاصله زمانیِ زیادی بین کسانی که شرایط نامطلوب را به وجود آوردهاند و قربانیان واقعی آن وجود دارد. بدین سبب، دموکراسیهایی که هر چهار سال یکبار شاهد جابهجایی مسئولان هستند، تا به حال جواب مناسبی برای این مشکل ارائه ندادهاند.
از سوی دیگر، امید، توهّم، و انتظار برای تکنولوژیهایی که هنوز در مرحله آزمایشی هستند (استفاده از عبارت «توهّم» به دلیل خوش باوریِ بیش از حد نسبت به توانایی فنّی انسان است) باعث میشود بعضی از افرادِ بانفوذ راه حلهای پیشِرو را کنار گذاشته، و به آیندهای گنگ، مبهم، و مجهّز به تکنولوژیهای غیر قابل اتّکا دل ببندند.
تواناییهای فنّی بشر حقیقتاً فاخر هستند. از این رو میتوان اطمینان داشت که این بحرانِ منحصر به فرد - هر چند که بسیاری از گونههای طبیعی را منقرض خواهد کرد - بشر را از روی این کره خاکی حذف نخواهد کرد. امّا جای این پرسش باقی ست: آیا بشر واقعاً گونهای هوشمند است؟
ما اکنون توانایی انجام اقدامات لازم برای مهار این بحران را داریم. هزینه عمل، چیزی نزدیک به یک و نیم درصد تولید ناخالص جهانی است: هزینهای ناچیز. امّا خبری از اقدام جدّی نیست. فقدان کنشگریِ لازم برای جلوگیری از درد و رنجِ غیر ضروری در آینده را آیا میتوان نشانه هوشمندی دانست؟
از این رو، نسل فعلی به صورت اجتناب ناپذیر با پرسشهایی از سوی نسل آینده روبهرو خواهد شد: طبیعتی که بستر زندگی، رشد، و تعالی را برای شما فراهم کرده بود، چرا تخریب کردید؟
نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.