«این لغتنامه مسوّده و پیشنویس لغتنامهٔ فارسی است و از اینرو محتاج بسیاری اصلاح و تصحیحهاست و اگر این پیشنویس نباشد اصلاحات و تصحیحات صورت نمیگیرد».
علیاکبر دهخدا، از بزرگترین ادبای معاصر ایران، این جملات درباره لغتنامه خود را در یادداشتی برای آیندگان نوشت تا آنان راه او را بهتر از او ادامه دهند، اما اکنون شرایطی در ایران به وجود آمده که ادامه کار برای اخلافش دشوار و حتی غیرممکن است.
چراغی که دهخدا برافروخت
طرح اولیه تألیف لغتنامه دهخدا که اکنون بزرگترین و معروفترین « لغتنامه - دانشنامۀ» زبان فارسی به شمار میرود، بیش از صد سال پیش در اواخر دهه ۱۲۹۰ در ذهن علیاکبر دهخدا شکل گرفت.
پس از همکاری تعدادی از استادان زبان فارسی آن روزگار با دهخدا، سرانجام در سال ۱۳۱۸ اولین جلد از این لغتنامه منتشر شد.
پس از تصویب طرح نگارش لغتنامه دهخدا در دیماه ۱۳۲۴ در مجلس شورای ملی، روند نگارش و انتشار آن به صورت منظمتری ادامه یافت و در نهایت در سالهای آغازین پس از انقلاب، کار چاپ آن به پایان رسید.
در این مدت، خود دهخدا توانست فقط بر یک دهم لغتنامه نظارت کند و وقتی او در سال ۱۳۳۴ درگذشت، چهار نفر از نزدیکترین یارانش: محمد معین، محمد دبیرسیاقی، محمد پروین گنابادی و جعفر شهیدی سرپرستی ادامۀ کار دهخدا را بر عهده گرفتند.
وقتی لغتنامه دهخدا به پایان رسید، به پیشنهاد دبیر سیاقی و مصوبه دانشگاه تهران، نوشتن لغتنامه دیگر و امروزیتری با عنوان «لغتنامه بزرگ فارسی» در دستور کار مؤسسه دهخدا قرار گرفت.
از این لغتنامه جدید، تاکنون حروف «آ» و «الف» و بخشهایی از حرف «ب» منتشر شده و بیش از دو سال است سه جزوه این به چاپخانه فرستاده شده ولی به علت مشکلات مالی مؤسسه دهخدا هنوز چاپ نشده است.
مشکلات مالی مؤسسه دهخدا با اسم کنونی «مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی» در حالی است که برای این مؤسسه، مأموریتهایی فراتر از تدوین و انتشار لغتنامه دهخدا در نظر گرفته شده است.
برای طرح لغتنامه دهخدا در همان سال ۱۳۲۴ که در مجلس به تصویب رسید، یک سازمان در نظر گرفته شد که محل این سازمان بخشی از خانه خود دهخدا در خیابان ایرانشهر تهران بود.
در آذرماه ۱۳۳۴، محل سازمان لغتنامه دهخدا به مجلس شورای ملی و در سال ۱۳۳۶ به گوشهای از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد که در آن زمان در باغ نگارستان، واقع در میدان بهارستان بود.
دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۳، ساختمانی از موقوفات دکتر محمود افشار یزدی را به سازمان لغتنامهٔ دهخدا اختصاص داد و از اوایل سال ۱۳۵۴ نیز این سازمان به شمیران، در نزدیکی باغ فردوس، واقع در باغ موقوفات دکتر افشار منتقل شد. همچنین در همان سال عنوان «سازمان» به «مؤسسه» تغییر یافت و از آن پس این نهاد، «مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا» نام گرفت.
جعفر شهیدی، در سال ۱۳۶۸ پیشنهاد کرد که مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی برای آموزش فارسی به غیرفارسیزبانان در مؤسسه تأسیس شود و از سال ۱۳۸۳ هم این مؤسسه در ساختمان بزرگتری که دانشگاه تهران در محل موقوفات دکتر محمود افشار بنا کرد، مستقر شد. سه سال بعد نیز، از نظر سازمانی هم از دانشکده ادبیات خارج شد و مستقیم زیر نظر رئیس دانشگاه تهران اداره شد.
از زمان درگذشت جعفر شهیدی در دیماه ۱۳۸۶، مؤسسه دهخدا سه رئیس را به خود دیده که به نظر میرسد سومین رئیس، یعنی رئیس کنونی و برآمده از دولت ابراهیم رئیسی، اقداماتی را انجام میدهد که از اساس با تاریخ و پیشینه این مؤسسه در تقابل است.
وخامت پیامدهای انتصاب رئیس جدید مؤسسه دهخدا به حدی است که تعدادی از استادان مطرح زبان فارسی که دههها با این مؤسسه همکاری میکردند، یکی پی از دیگری، از قطع همکاری خود با این نهاد خبر دادهاند.
استعفای دستهجمعی مؤلفان لغتنامه دهخدا
در تازهترین تحول در این زمینه، میرجلالالدین کزازی، استاد زبان و ادبیات فارسی انصراف خود از همکاری با این مؤسسه را اعلام کرده است.
او روز چهارشنبه ۱۶ شهریور، با انتشار صوتی در صفحه اینستاگرام خود گفت: «من با پوزش بسیار ناچارم که بگویم از همکاری با لغتنامه دهخدا معذورم. نیازی نمیبینم انگیزه این واگشت را بازنمایم. اما به هر روی در این زمان شایسته نمیبینم که این همکاری انجام بشود. امیدوارم که این رفتار را به پیمانشکنی باز مخوانید.»
کزازی که دوره «شاهنامه و اسطورهشناسی» را در مؤسسه دهخدا تدریس میکرد، از این مؤسسه خواسته که آگهی مربوط به خود را از وبسایت مؤسسه حذف کند.
چند ساعت قبل از انتشار این پیام صوتی کزازی، یک صفحه اینستاگرام به نام «رسانه فرهنگی شفیعیکدکنی» متعلق به هواداران محمدرضا شفیعی کدکنی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران، با انتشار نامهای از «کنارهگیری هشت تن از مؤلفان مؤسسه لغتنامه دهخدا» خبر داد.
در این نامه که خطاب به محمدعلی زلفی گل وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نوشته شده، به برکناری «پیش از موعد» محمود بیجنخان، رئیس پیشین مؤسسه دهخدا اعتراض شده و همچنین از «تصمیمات کارشناسینشده و شتابزده رئیس جدید» نیز انتقاد شده است.
کمتر از دو ماه پس از استقرار دولت ابراهیم رئیسی، وزیر علوم این دولت، محمد مقیمی را به سرپرستی دانشگاه تهران، «دانشگاه مادر» در ایران، منصوب کرد و در اوایل آذر ۱۴۰۰ شورای انقلاب فرهنگی ریاست او بر این دانشگاه را تأیید کرد.
محمدعلی زلفیگل وزیر علوم دولت رئیسی خودش از دولتمردان جمهوری اسلامی در دوران محمود احمدینژاد است. او در دولت احمدینژاد، قائممقام معاون اول رئیسجمهور در بنیاد ملی نخبگان بود.
زلفیگل قبل از آن نیز، در دهه شصت، در لشگر علی ابن ابیطالب سپاه پاسداران و گردان خط شکن سیدالشهدا والفجر مقدماتی حضور داشته است.
وزیر علوم دولت ابراهیم رئیسی زمانی که میخواست از مجلس رأی اعتماد بگیرد قول «تغییرات ملموس در همه سطوح» وزارت علوم به ویژه چرخش در «سکان مدیریتی» این وزارتخانه را داد و گفت تلاش خواهد کرد «در اکثر پستهای مدیریتی در بدنه وزارت علوم جهت کادرسازی برای انقلاب»، از «جوانان حزباللهی» استفاده کند.
اما یکی از اقدامات رئیس جدید دانشگاه تهران، تغییر ریاست مؤسسه دهخدا بود. مقیمی در ۱۶ تير ۱۴۰۱، طی حکمی محمود بیجنخان را از ریاست این مؤسسه برکنار و حمیرا زمردی، استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه را جایگزین او کرد.
مؤلفان مستعفی لغتنامه دهخدا در نامه خود به وزیر علوم تاکید کردهاند که در دوره ریاست جدید مؤسسه، «نیروهای کاردان، وظیفهشناس و مسئولیتپذیر از مؤسسه عزل یا رانده شدند» و «مؤلفان طی نامهای از رئیس جدید مؤسسه تقاضا کردند که در تصمیمهای خود بازنگری کند»، اما «جوابی داده نشد».
امضاکنندگان این نامه که نام خود را فاش نکردهاند، ضمن اعلام تعطیلی موقت تألیف لغتنامهٔ بزرگ فارسی و قطع همکاری خود با مؤسسه هشدار دادند که «لغتنامهٔ بزرگ فارسی سند ملّی زبان فارسی و همانند لغتنامهٔ دهخدا طرحی ملّی است و تعطیل آن ضربهای محکم به جسم و جان زبان فارسی است».
آنان از وزیر علوم دولت ابراهیم رئیسی خواستند اجازه ندهد «چراغی را که علامه دهخدا صد سال پیش برافروخت و شاگردان و رهروان او آن را تا امروز روشن نگاه داشتهاند، خاموش شود».
اعتراضات زنجیرهای و واکنش تند رئیس دانشگاه تهران
اما این اولین بار نیست که استادان زبان فارسی و مؤلفان لغتنامه دهخدا به دلیل اقدامات رئیس جدید مؤسسه دهخدا از ادامه همکاری با این مؤسسه کنارهگیری میکنند.
سابقه این کنارهگیریها به همان روزهای آغازین کار رئیس جدید مؤسسه باز میگردد؛ به طوری که در فاصله نیمه تیر که رئیس جدید منصوب شد تا اواخر مرداد که جلسه معارفه او برگزار شد، سه نفر از استادان و فرهنگنویسان زبان فارسی مؤسسه دهخدا را ترک گفتند: حسن انوری، رسول شایسته (سرپرست علمی لغتنامه) و سعید نجفی اسداللهی.
ناآرامیها و اعتراضها به اقدامات فوری رئیس جدید مؤسسه در حدی بود که بیجنخان رئیس پیشین و این سه استاد زبان فارسی از حضور در جلسه معارفه رئیس جدید خودداری کردند.
خودداری رئیس پیشین و سه استاد زبان فارسی از حضور در این جلسه به حدی برای رئیس جدید دانشگاه تهران سنگین بود که در سخنان تندی گفت: «طبیعی است که در هر مجموعهای اختیارات در حوزه مدیریت ارشد است. متأسفانه تعدادی انگشتشمار از افرادی که خود را متعلق به مؤسسه دهخدا میدانند، با اقدامات خود نشان دادند که اولویت و منافع شخصی برایشان ارجح است».
رئیس دانشگاه تهران کنارهگیری استادان مطرح زبان فارسی از ادامه فعالیت در مؤسسه دهخدا را موضوعی بیاهمیت شمرد و اضافه کرد: «برخی میگویند مؤسسه دهخدا خالی شده است. اگر این مؤسسه فقط به چند نفر متکی بود، همان بهتر که خالی شود».
اما اعتراضها و کنارهگیریها در مؤسسه دهخدا، از برکناری اکرم سلطانی از مقام سرپرستی تألیف لغتنامه دهخدا شروع شد.
زمردی به محض آغاز ریاستش در مؤسسه دهخدا، طی حکمی سلطانی را از این مقام برکنار و او را به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران منتقل کرد.
اکرم سلطانی به مدت بیش از ۲۰ سال در مؤسسه لغتنامه دهخدا کار کرده و سلسله مراتب را در بخش تالیف لغتنامه، از ویراستاری و سرپرست ویراستاران تا سرپرستی بخش تالیف با حکم جعفر شهیدی، به مرور و طی سالیان سال، طی کرده بود.
او درباره تأثیر برکناریاش بر تصمیم انصراف تعدادی از مؤلفان لغتنامه دهخدا به خبرگزاری ایسنا گفت: «تغییر حکم من، تعدادی از مؤلفان را ناراحت کرد».
به گفته سرپرست پیشین تالیف لغتنامه دهخدا، مؤلفان این لغتنامه نامهای به حمیرا زمردی نوشتند و از او خواستند تصمیمش مبنی بر برکناری سلطانی پس گرفته شود، اما «چون اینکار نشد و بعد هم رییس مؤسسه حاضر به پاسخگویی نبود، مؤلفان این را بیاحترامی تلقی کردند و از ادامه کار با مؤسسه دهخدا خودداری کردند».
اختلافها بر سر سرعت نگارش و بودجه لغتنامه دهخدا
به نظر میرسد اختلاف بر سر میزان سرعت نگارش لغتنامه دهخدا، اصلیترین مورد اختلاف میان روسای جدید دانشگاه تهران و مؤسسه دهخدا با مؤلفان قدیمی این لغتنامه است.
وزیر علوم در همان جلسه معارفه رئیس جدید مؤسسه که با بایکوت رئیس پیشین مؤسسه و برخی مؤلفان لغتنامه دهخدا مواجه شد، از سرعت آهسته نگارش لغتنامه دهخدا انتقاد کرد و آن را «بسیار پایین» خواند.
او گفت: «اگر قرار باشد اساتید بیایند و در اتاقی بنشینند و روی واژهها کار کنند، تا مدتی جواب میدهد اما در بلند مدت کارآمد نیست».
مقیمی لغتنامه دهخدا را با دیگر دایرة المعارفها مقایسه کرد و افزود: «دایرة المعارفهای سه چهار جلدی در رشتههای مختلف در عرض شش ماه نوشته میشود و خیلی سریع مدخلها را مشخص میکنند؛ تازه در آنجا مدخل نوشته میشود و اینجا قرار نیست چنین کاری کنند».
رئیس دانشگاه تهران که به نظر میرسد آشنایی چندانی با لغتنامهنویسی ندارد، همچنین گفت: «اگر میخواهیم کاری انجام دهیم خیلی سریع کار را انجام دهیم و تمامش کنیم. اینکه در پنجاه سال، پنج جلد کتاب تولید کنیم، خوب نیست».
اما در مقابل، مؤلفان لغتنامه دهخدا «زمانبر بودن» تألیف چنین فرهنگهای عمومی بزرگ و جامعی را «ویژگی ذاتی و ماهوی» آنها دانستهاند.
مؤلفان مستعفی لغتنامه دهخدا در همان نامه خود به وزیر علوم نوشتند: «تألیف و چاپ لغت نامه دهخدا ۶۳ سال (۱۲۹۷- ۱۳۵۹) به طول انجامید. در تألیف لغتنامه به جز علامه دهخدا، ۱۱۷ مولف و دستیار همکاری کردند و بودجهای مصوّب در مجلس داشت.»
همچنین آنان تاکید کردند که زمانبر بودن مختص لغتنامهنویسی در زبان فارسی نیست، و مثلاً تألیف فرهنگ جدید انگلیسی آکسفورد «با بیش از صد نفر مؤلف و ویراستار و متخصص و آن همه امکانات حدود ۵۰ سال طول کشید».
امضاکنندگان نامه به وزیر علوم همچنین به «کمبود نیروی متخصص» در زمینه نگارش لغتنامه اشاره کردند و آن را «یکی از دلایل اصلی کُندی این کار و کارهای مشابه» دانستند.
ضمن آن که اگر هم نیروی مناسبی پیدا شود، به دلیل «دریافت نکردن دستمزد مناسب از یک سو و نداشتن امید به استخدام و عقد قرارداد از مؤسسه» از سوی دیگر، از دست میرود.
همچنین یکی دیگر از موارد اختلاف میان رئیس کنونی دانشگاه تهران با مؤلفان باسابقه لغتنامه دهخدا، موضوع بودجه است.
در حالی که مؤلفان بر ضرورت اختصاص بودجه دولتی برای انجام چنین پروژههای گسترده تاکید دارند، رئیس دانشگاه تهران گفته است: «در مؤسسه دهخدا اکنون درآمدزایی نداریم، در حالی که میتوانیم درآمدزایی مرتبط با ماموریتهایمان داشته باشیم.»
موازیکاری و پاکسازی
ایجاد نهادهای موازی در جمهوری اسلامی، از ابتدا یکی از شیوههای اصلی حکومتداری بوده که موجب از بین رفتن سرمایهها شده است.
در زمینه زبان و ادبیات فارسی نیز ایران پس از انقلاب، با موازیکاریهای بسیاری مواجه بوده است؛ از تأسیس مراکز مختلف تا انتشار مجموعههای شبیه به هم از جمله در حوزه دائره المعارف و فرهنگنویسی.
پیشتر علی درزی، رئیس اسبق مؤسسه دهخدا از این موازیکاری انتقاد کرده و با اشاره به بنیاد سعدی که ریاست آن را غلامعلی حداد عادل برعهده دارد، گفته بود: «بودجه ۱۵۰ میلیون تومانی ما را با بودجه چهار میلیاردی بنیاد سعدی در بدو تاسیس مقایسه کنید».
بودجه بنیاد سعدی در سالهای اخیر افزایش یافته است؛ در سال ۱۳۹۹ به هشت و نیم میلیارد تومان و در سال جاری به بیش از ۵۰ میلیارد تومان رسید.
اکنون نیز به نظر میرسد مشکل اصلی، نه بودجه و نه سرعت نگارش لغتنامه است؛ بلکه دغدغه اصلی مسئولان، نوعی پاکسازی مؤسسه دهخدا از نیروهایی است که آنان را خودی نمیدانند.