تغيير سياست و راهبرد اعلامشده از سوی دونالد ترامپ در قبال ايران، برای منطقه چه پيامدهايی خواهد داشت؟
تائيد نشدن پایبندی ايران به تعهداتش در قبال برجام از سوی دونالد ترامپ موجی از نگرانی را در اروپا و خاورميانه برانگيخته و سوالاتی در مورد وفاداری آمريکا به تعهدات بينالمللی آن کشور و احتمال واکنش حکومت ايران، با توسل به اقدامات پنهانی بيشتر در سطح منطقه، را به ميان آورده است.
در مورد پيامدهای احتمالی تغيير سياست دونالد ترامپ، راديو اروپای آزاد/راديو آزادی با مارا کارلين، از مقامهای باسابقه پنتاگون و از سياستگذاران مسايل خاورميانه در وزارت دفاع آمريکا، پنتاگون، مصاحبه کردهاست.
آيا در اين تغيير سياست دولت دونالد ترامپ نکته تعجبآوری وجود دارد؟
مارا کالين: يک آشفتگی و هياهوی بزرگ به نظر میرسد. رئيسجمهور در راستای شعارهای انتخاباتی و مواضعش پس از انتخابات تهديد میکرد که توافق هستهای با ايران را فسخ خواهد کرد. ولی به جای آن در واقع اختيارات خود در اين مورد را به کنگره تفويض کرده است.
در نتيجه در واشنگتن موضوع تقليل اختيارات رياست جمهوری است. در اروپا موضوع اين است که متحدان اروپايی برای تغيير نه چندانی، به شدت تحت فشار قرار گرفتهاند و در ايران نيز موضوع اينطور تلقی خواهد شد که برای تغيير اندکی، هياهوی فراوانی به پا شده است.
آيا موضوع نگرانکنندهای وجود دارد، در مورد اين تغيير سياست چه میدانيم؟
نکات ناروشن فراوانی وجود دارد. به عنوان يک آمريکايی برای من ضعف قوه مجريه (رياست جمهوری) کمی نگرانکننده است. نکته نگرانکننده ديگر اين است که دقيقا نمیدانيم اقدامات مبهمی که قرار است عليه سپاه پاسداران ايران صورت بگيرد چه هستند، چقدر موثر خواهند بود و واکنش ايران چه خواهد بود. احتمال دارد که آنها نيز نيروهای مسلح آمريکا را نهادی تروريستی اعلام کرده و عليه آن دست به اقدام بزنند. نکته تاسفبار اين است که طی ماههای اخير به جای بررسی و سياستگذاری مشخص اين موضوع به شدت سياسی شده است.
ايران برخی از واکنشهای خود به اين تغيير سياست را اعلام کرده، انتظار میرود که ايران چه اقدامات ديگری انجام دهد؟
يکی از واکنشهای ايران، و صادقانه بگويم بسياری ديگر از کشورهای جهان، اين خواهد بود که پايبندی دولت آمريکا به تعهدات بينالمللیاش را زير سئوال ببرند. به احتمال زياد رفتار بد حکومت ايران و دخالتهای آن در سطح منطقه که در سالهای اخير افزايش يافته، ادامه خواهد يافت.
نگرانیهای اروپايیها چه خواهد بود؟
اروپايیها در تلاش برای امضا توافق هستهای نقش فعالی داشتند و به نظرم در اين زمينه خود را با آمريکا برابر میدانند. واقعا عجيب است که دولت آمريکا میگويد بخش زيادی از اين تصميم در رايزنی فعال با اروپايیها اتخاذ شده ولی اروپايیها اصلا با آن موافق نيستند. مباحث اخير مربوط به فسخ توافق هستهای به بسياری لحاظ باعث شد که اروپايیها برخلاف روش معمول خود خيلی قاطعانه و علنی از حفظ توافق هستهای دفاع کنند و در اين هفتهها به احتمال زياد آنها احساس میکردند که با آمريکا برابر تلقی نمیشوند.
يکی از استدلالهای برجام اين است که به يک معاهده تبديل خواهد شد. ولی کنگره آمريکا در تصويب توافق اصلی نقشی نداشت. به اين خاطر آيا میتوان گفت که دونالد ترامپ با ارجاع آن به کنگره قانون اساسی آمريکا را بهتر از باراک اوباما رعايت میکند؟
به اعتقاد من در مسايل مهم امنيت ملی کنگره بايد نقش موثری داشته باشد ولی راه درست آن گفتوگو و همکاری بين رياستجمهوری و کنگره است. اما آنچه که اکنون اتفاق افتاده يک تفويض قدرت است. به اين ترتيب رئيسجمهوری میگويد در مورد مسايلی مثل اعمال تحريم کنگره بايد تصميم بگيرد درحالی که رئيسجمهوری اين اختيارات را دارد. اگر در ماههای اخير تماس و گفتوگوی فعالی با کنگره وجود داشت، میشد به اين انتقاد پاسخ داد که چرا از اساس کنگره در اين توافق دخالت نداشته و شايد دولت و کنگره میتوانستند در بسياری از زمينهها از جمله نحوه مقابله با رفتار بد ايران در سطح منطقه به توافق برسند.
يکی ديگر از انتقادها از برجام اين بوده که فقط با فعاليتهای هستهای ايران برخورد کرده و جنبههای ديگر در آنچه «رفتارهای بد ايران» توصیف شده، مثل حمايت از گروههای تندرو و يا توسعه موشکهای باليستيک را شامل نمی شود. اين انتقاد تا چه حد درست است؟
اين درست است، برجام با اين موارد برخورد نمیکند. جامعه بينالمللی در سالهای اخير در رابطه با ايران با دو دسته چالش روبهرو بوده است. يکی برنامههای هستهای و ديگری رفتار بد آن در سطح منطقه بوده است. در مورد رفتار بد ايران رسيدن به يک توافق بينالمللی عملی نبوده است. به نظرم اين عدم توافق را به خوبی میتوان در روش برخورد متفاوت آمريکا و اروپايیها با گروه حزبالله لبنان ديد. بنابراين يک توافق بينالمللی که به هر دو دسته از چالشها برخورد کند هيچگاه عملی نبود.