دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ پر تلاطم بوده است. او با مشکلات جدی، از مخالفت شدید دمکراتها و پرونده تحقیقات در مورد دخالتهای روسیه در انتخابات گرفته تا سخنان تند خود او که به بهترین نحو در پیامهای مکررش در شبکه توئیتر منعکس میشود، روبهرو بوده است.
اما مشکلات دونالد ترامپ به اینجا ختم نمیشود. او نتوانسته برخی از وعدههای انتخاباتی مهم خود از جمله ساختن دیواری در مرز مکزیک (که او ادعا میکرد مکزیک هزینه آن را پرداخت خواهد کرد) و لغو و جایگزینی طرح باراک اوباما برای بیمههای عمومی را عملی کند.
ولی او توانسته است یکی از وعدههای خود را عملی کند که پاره کردن توافق هستهای با ایران است. بسیاری از منتقدان معتقدند دلیل سیاستهای تند علیه ایران تصمیم دونالد ترامپ به خروج یکجانبه از برجام است. و برخی دیگر استدلال میکنند که مقامهای اصلی سیاست خارجی دونالد ترامپ، مایک پومپئو وزیر خارجه، جیم متیس وزیر دفاع و جان بولتون مشاور امنیت ملی به وضوح حامی سیاستهای سختگیرانهای در قبال ایران هستند.
با وجودی که منتقدان به درستی میگویند که وزن سیاستمداران تندرو علیه ایران در دولت آقای ترامپ بسیار بالاست ولی توجه نمیکنند که مشکلات ایران با ایالات متحده و اگر بهتر بگوییم مشکلات ایران در ایالات متحده بسیار نهادینه، دیدگاه هر دو حزب و بسیار فراتر از سیاستهای دولت دونالد ترامپ است.
اکثریت قریب به اتفاق حزب جمهوریخواه با تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از توافق هستهای با ایران موافق بود.
حمایت همهجانبه از سیاست تند در قبال ایران
به استثنای چند عضو جمهوریخواه کنگره مثل رند پل و جاستین آماش که طرفدار عدم مداخله آمریکا در صحنه جهانی هستند، حزب جمهوریخواه از سالها پیش طرفدار تحریمهای شدیدتر و حتی اقدام نظامی علیه ایران بوده است. حتی سناتور رند پل نیز در مواردی به اتخاذ سیاستهای تند علیه ایران تمایل نشان داده است.
حتی مایک پنس معاون رئیسجمهور که معمولاً لحن نرمی دارد، طرفدار سیاستی تهاجمیتر در قبال ایران است، سیاستی که با اعمال تحریمهای شدید منابع آن کشور را نابود کند و بهطور فعال از نیروهای داخل و خارج از ایران با هدف تغییر رژیم حمایت کند.
شمار دمکراتها در کنگره آمریکا که طرفدار سیاست میانهروتری در قبال ایران هستند، رو به افزایش است ولی موضع عمومی حزب دمکرات و تصمیمگیران اصلی آن این بوده و هست که جمهوری اسلامی ایران دشمن آمریکاست و نمیتوان به آن اعتماد کرد.
به همین دلیل بود که باراک اوباما برای تصویب قانونی برای تثبیت توافق هستهای با ایران در مجلس سنا نتوانست حمایت برخی از سناتورهای دمکرات را جلب کند. چاک شومر، رهبر فراکسیون دمکراتها در مجلس سنا یکی از سرسختترین منتقدان حکومت ایران و سیاستهای آن در منطقه است. بن کاردین از اعضای ارشد دمکرات در کمیته سیاست خارجی مجلس سنا همواره در مورد سیاستهای حکومت ایران اظهار نگرانی کرده و به تحریمها علیه این کشور رأی داده است.
این فهرست بسیار طولانی است. ولی در حزب دمکرات افرادی هم هستند که طرفدار عدم مداخله خارجی آمریکا و سیاست نرمتری در قبال است. از جمله آنها میتوان به برنی سندرز سناتور مستقل که معمولاً همراه با دمکراتها رأی میدهد و یا تولسی گابارد اشاره کرد که از دولت آمریکا به دلیل کمک به نیروهای مخالف دولت سوریه انتقاد کرده است.
مخالفت و بیاعتمادی هر دو حزب سیاسی آمریکا در قبال حکومت ایران نکته جدیدی نیست و تاکنون هیچ عضو کنگره آمریکا به دلیل داشتن مواضع تند در برخورد با ایران کرسی خود را از دست نداده است.
ایران در زمینه وجهه مشکل جدی دارد
با وقوع انقلاب اسلامی که حکومت محمدرضا شاه پهلوی یکی از متحدان اصلی و قابل اتکای آمریکا را سرنگون کرد مناسبات دو کشور تیره شد.
ضد آمریکایی بودن یکی از محورهای اصلی انقلاب ایران بود و در بحران گروگانگیری دیپلماتها در سفارت آمریکا که ۴۴۴ روز طول کشید، این احساسات ضدآمریکایی از سوی مارکسيستهای چپگرا و اسلامگرايان دست راستی تثبیت شد.
بحران گروگانگیری در آمریکا پوشش رسانهای گستردهای داشت. یکی از مهمترین موارد گزارش هر شب برنامه تد کوپل از حوادث روزانه مربوط به این حادثه و یادآوری تعداد روزهایی بود که آمریکاییها در یک کشور دیگر اسیر هستند. گروگانگیری به وجهه ایران در آمریکا ضربه شدیدی زد. نام ایران تداعیکننده اسلام افراطی، گروگانگیری، گروههای تروریستی خاورمیانه و یک جنگ خونین شد.
ایران جنگ روابط عمومی را باخته و دشمنان آن به خصوص اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی آمریکا هزینه هنگفتی صرف میکنند، اقدامات زیانبار ایران در منطقه را برجسته کرده و اقدام آمریکا علیه جمهوری اسلامی را تبليغ میکنند.
نهادهایی نظیر کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آی پک) انرژی و وقت زیادی برای لابیگری در کنگره آمریکا صرف میکنند تا تهدیدهای ناشی از حکومت روحانیون ایران را به اعضای کنگره یادآوری کند. جمهوری اسلامی ایران نيز بهانههای تبلیغاتی فراوانی در اختیار دشمنانش قرار میدهد: درست پس از امضای توافق هستهای موشکهای بالستیک را آزمایش کرده و روی موشکها به زبان عبری شعار نابودی اسرائیل را مینویسد. بلندپروازیهای منطقهای ایران نیز با منافع آمریکا در تضاد است. حضور نیروهای سپاه پاسداران در عراق، یمن، سوریه و لبنان افزایش یافته و در بسیاری موارد نقش تعیینکنندهای در سیاست این کشورها پیدا کرده است. به این خاطر آمریکا در مورد نقش ایران در خاورمیانه و خلیج فارس به شدت نگران است.
موضع آمریکا با ایران تغییر چشمگیری نخواهد کرد
فارغ از اینکه در انتخابات میاندورهای آمریکا چه اتفاقی بیفتد (حتی اگر تصور کنیم که دمکراتها در هر دو مجلس به پیروزی بزرگی برسند) و یا نتایج تحقیقات رابرت مالر، بازرس ویژه وزارت دادگستری، روی ریاست جمهوری دونالد ترامپ چه تأثیری بگذارد، موضع آمریکا در قبال ایران به سرعت و به شکل چشمگیری تغییر نخواهد کرد. و تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران برای منافع و امنیت ملی آمریکا یک تهدید جدی باشد این وضعیت ادامه خواهد یافت.