در پایان نوزدهمین سال ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین، روسیه درگیر جنگ خونبار با اوکراین است، سرکوب داخلی به اوج رسیده، بیشترین شمار تحریمها علیه روسیه وضع شده و در پی تنشهای بیسابقه با غرب، کرملین در شرق به دنبال شرکای جدید است، هرچند تاکنون این همکاریها چندان به نفع مسکو نبوده است.
نوزدهمین سال ریاستجمهوری پوتین: نگاه به شرق
ولادیمیر پوتین هفتم می ۲۰۰۰ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۹) رئيسجمهور روسیه شد و پس از وقفهای چهارساله، در روز هفتم می ۲۰۱۲ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱) سومین دورهٔ ریاستجمهوری خود را آغاز کرد.
روزنامهٔ کامرسانت با تحلیل اعداد و ارقام مرتبط با فعالیت ولادیمیر پوتین به این نتیجه رسیده است که او طی یک سال اخیر ریاستجمهوری خود بیشتر دیدار و کمتر تلفنی گفتوگو کرده و بهطور اساسی دایرهٔ ارتباطات خود را تغییر داده است.
مطابق جدول کرملین، پوتین طی سال گذشته ۲۹۰ روز کاری و ۷۵ روز تعطیل داشت و برای نخستین بار او به مرخصی سالانه نرفت. او مجموعاً در ۶۷۳ رویداد کاری بهطور متوسط در ۲.۳ رویداد در روز شرکت داشت و بیش از همه در ماه سپتامبر فعال بود. ۸۲ درصد این برنامهها دیدارهای شخصی بود.
ولادیمیر پوتین طی سال گذشته در ۲۲۲ دیدار، ۱۱۵ گفتگوی تلفنی، ۱۱۳ جلسه، ۷۲ مراسم، ۱۴ نشست مطبوعاتی، ۱۳ کنسرت، ۱۰ اجلاس و کنفرانس و ۴ رژه و رزمایش شرکت کرد؛ بقیهٔ برنامههایش شامل پیامهای تبریک، صدور دستور، شرکت در مراسم عزاداری و نوشتن مقاله بود.
طی سال گذشته شمار تماسهای تلفنی ولادیمیر پوتین با رهبران کشورهای اروپا بیش از ۳۰ درصد نسبت به سال پیشین کاهش یافت و ارتباطات با رهبران «کشورهای دوست» جایگزین آن شد. ۱۳ تماس تلفنی با رئيسجمهور ترکیه و نخستوزیر ارمنستان در صدر این فهرست است. او همچنین پنج بار با رئيسجمهور ایران تلفنی گفتگو کرد.
طی همین مدت، رئیسجمهور روسیه حتی یک بار با رهبران کشورهای اروپایی دیدار نداشت اما هشت بار با رئيسجمهور بلاروس، شش بار با نخستوزیر ارمنستان، چهار بار با رؤسای جمهور چین، آذربایجان، قزاقستان و ترکیه و سه بار با رؤسای جمهور ترکمنستان و ایران دیدار کرد.
ایران تنها کشوری خارج از محدودهٔ کشورهای مشترکالمنافع (جماهیر پیشین اتحاد شوروی) است که ولادیمیر پوتین سال گذشته به آنجا سفر کرد. ایران همچنین در فهرست کشورهایی دیده میشود که رئيسجمهور روسیه در سخنرانیهای خود طی سال گذشته بیش از همه به آن اشاره کرد.
جنجالیترین رویداد هفتهٔ گذشته حملهٔ پهپادی به کرملین بود که روسیه آن را «سوءقصد به جان ولادیمیر پوتین» خواند.
چگونه پروپاگاندای کرملین برای ضدحملهٔ ارتش اوکراین آماده میشود
فضای رسانهای در روسیه از چند جهت تحت کنترل است: نهاد ویژهٔ نظارتی مطالب منتشرشده را بررسی میکند و با توجه به محتوای آن میتواند هر رسانه را مسدود یا «مأمور بیگانه» اعلام کند؛ تحت فشار دولت، صاحبان رسانههای خصوصی قادرند در فعالیت سردبیری دخالت و خبرنگاران نامطلوب را اخراج کنند؛ و سرانجام، دفتر ریاستجمهوری روسیه دستورالعمل خود در را اختیار رسانهها قرار میدهد تا در چارچوب آن رویدادهای مهم را پوشش دهند.
تازهترین دستورالعمل کرملین برای تبلیغاتچیهای روس مرتبط با پوشش ضدحملهٔ احتمالی آتی اوکراین است و از آن برمیآید حمایت غرب از کییف باید مورد توجه ویژه قرار گیرد:
«اگر ارتش روسیه بتواند مانع ضدحمله شود، یعنی بر غرب غلبه کرده و این امر ابرقدرتبودن روسیه را ثابت میکند و اگر اوکراین برخی مناطق را بازپسگیرد، ازدستدادن آن قابلتوجیه میشود و تأکید خواهد شد ارتش روسیه بهقدری توانمند است که تنها در مناطق اندکی آن هم برای بهبود موقعیت خود ناچار به عقبنشینی شده که این هم یک پیروزی است.»
گفته میشود کرملین از رسانههای تحت کنترل خود خواسته به بودجهای که برای تأمین نیازهای مرتبط با جنگ و بازسازی مناطق اشغالشده اختصاص مییابد کمتر بپردازند تا «این فکر که دولت به جای ارتقای سطح زندگی شهروندان روس هزینههای هنگفتی بابت ماجراجویی اخیر هدر میدهد، کمتر در ذهن شهروندان روس تداعی شود».
دولت روسیه این هزینهها را افشا نمیکند اما وزارت دارایی روسیه اعلام کرد در سه ماه نخست سال جاری میلادی کسری بودجه ۲.۴ تریلیون روبل معادل بیش از ۲۵ میلیارد دلار بود.
در روزهای اخیر انتقادهای علنی یوگنی پریگوژین، مؤسس ارتش خصوصی واگنر، از رویکرد مقامات ارشد نظامی روسیه و برنامهریزی آنها برای جنگ اوکراین بهطور بیسابقه تشدید شده است. او تاکنون صراحتاً به ولادیمیر پوتین اشارهای نکرده اما بسیاری تحلیلگران در این جنگ لفظی نشانههایی از تشدید جنگ قدرت در روسیه میبینند و احتمال میدهند پریگوژین بخواهد دست به کودتا بزند.
ادامهٔ سرکوب داخلی
از مدتها پیش و بهویژه در پی آنکه بسیاری از هنرمندان روس صدای خود را علیه جنگ بلند کردند، عرصهٔ فعالیتهای هنری از سرکوب گسترده معاف نبوده است، اما دادگاهی که هفتهٔ گذشته علیه دو زن هنرمند روس برپا شد «حماقت و بیعدالتی را به اوج رساند».
دادگاهی در مسکو برای ژنیا برکویچ و سوتلانا پتریچوک، کارگردان و نمایشنامهنویس تئاتر «فینیست، باز شجاع»، بیتوجه به اینکه برکویچ دو فرزند دارد که یکی از آنها معلول است و پتریچوک بهتنهایی از والدین مسن خود پرستاری میکند، حکم دو ماه بازداشت را تأیید کرد. آنها متهماند که در نمایش خود از تروریسم حمایت کردهاند و با تهدید هفت سال زندان روبهرو هستند.
این نمایش براساس اسناد واقعی به ماجرای زنان روسی میپردازد که از راه دور با تروریستهای داعش آشنا و عاشق آنها شدند و با گرویدن به اسلام کوشیدند به سوریه سفر و در آنجا ازدواج کنند. این نمایش دو سال پیش با بورسیهٔ وزارت فرهنگ روسیه روی صحنه رفت و تاکنون برندهٔ دو جایزه هنری شده است.
«کسانی که اتهام تروریسم در ارتباط با این نمایش را مطرح کردند، احتمالاً هنوز غم آن را دارند که داستایوسکی بهدلیل روانکاوی جنایاتکاران در "جنایت و مکافات" و "جنزدگان" متهم به تروریسم نشده بود.»
بسیاری معتقدند اتهام حمایت از تروریسم بهدلیل موضع ضدجنگ این دو زن هنرمند است و «از تلاش دولت برای ایجاد این شبهه در اذهان عمومی که گویا مخالفان جنگ با تروریسم در ارتباطاند نشئت میگیرد».
رومان سیلانتیف که شکایت او کافی بود تا پیگرد قانونی برکویچ و پتریچوک کلید بخورد، خود را مؤسس «تخریبشناسی» میخواند؛ «علم نوظهوری که تهدیدهای تخریبگر در عرصهٔ روانی-معنوی را تحلیل میکند» و تاکنون بیشتر به این مشهور بوده که در پروندههای متهمان به تروریسم بهعنوان کارشناس سازمان امنیت روسیه حاضر میشود.
تئاتری که پس از دو سال اجرا باعث شده کارگردان و نمایشنامهنویس آن بهعنوان «حامی تروریسم» در روسیه محاکمه شوند.