محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی که عملاً زمام امور این کشور را در دست دارد، در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ در مصاحبه با شبکه الاخباریه کشورش، زمانی که هنوز ولیعهد نبود، هرگونه گفتوگو با رژیم جمهوری اسلامی را بیهوده توصیف کرد.
او همچنین گفت که کشورش منتظر نخواهد شد که «نبرد» در خاک سعودی صورت بگیرد و تلاش خواهد کرد که «نبرد» را به داخل ایران بکشاند.
چهار سال بعد اما، محمد بن سلمان در گفتوگویی که بامداد چهارشنبه هشتم اردیبهشت امسال از شبکههای مختلف پخش شد، گفت که «در نهایت، ایران یک کشور همسایه است، همه ما امیدواریم که رابطه خوب و متمایزی با ایران برقرار کنیم.»
ولیعهد عربستان اضافه کرد: «ما خواهان آن نیستیم وضعیت در ایران سخت باشد، ما خواهان کامیابی ایران هستیم.»
اما در این چهار سال چه مسائلی رخ داده است که چنین تغییر موضع بزرگی را برای ولیعهد سعودی رقم زده است؟ علت اینکه گزارش میشود دو کشور از اوایل ماه آوریل در بغداد مذاکرات «مستقیم» انجام دادند و دور بعدی گفتوگوهای ایران و عربستان هم قرار است احتمالاً در سطح سفرا برگزار شود چیست؟
دلایل منتهی به این دگرگونی موضع را میتوان به سه بخش تحولات داخلی عربستان، تحولات داخلی ایران و تحولات بینالمللی تقسیم کرد:
تحولات داخلی عربستان
ولیعهد جوان حاکم بر عربستان از مدتی پیش کوشش داشته است کشور خود را از وابستگی به پول نفت رها کند و در این راه از برنامهریزی برای پروژههای عظیمی نیز رونمایی کرده است.
بن سلمان امید داشت پس از چند اقدام منطقهای علیه نفوذ ایران، موفق به تثبیت اوضاع شده و سپس سرمایه عظیم خارجی برای این پروژهها را به کشورش سرازیر کند.
کوششهای او برای برچیدن سریع نفوذ حوثیهای مورد حمایت ایران در یمن و حصارکشی به دور نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای دیگری چون لبنان و سوریه اما به نتیجه مطلوب خود نرسیده است. ادامه این وضعیت تنشآلود، به اضافه کارنامه حقوق بشری بن سلمان، مانع رغبت سرمایهگذاران بینالمللی برای ورود به طرحهای بزرگ سعودی شده است.
پذیرفتن محدود بودن توانایی عربستان برای مقابله با نفوذ دو بازیگر دیگر اصلی در منطقه، یعنی ایران و ترکیه، میتواند سرمایه بسیاری را از نبردهای بیپایان در یمن و دیگر نقاط آزاد کرده و وارد اقتصاد داخلی عربستان کند.
عربستان برای روی آوردن به این مسیر نیاز به کنار آمدن با قدرتهای منطقهای دارد و آغاز گفتوگوها با هیئتهای ایرانی، که از چند هفته پیش در بغداد شروع شده، نشانهای از این تصمیم است.
از سویی دیگر، محمد بن سلمان خواستار فاصله گرفتن تدریجی جامعه سعودی از سنتهای قدیمی و وارد شدن این کشور به دنیای امروزی از طریق طرحهایی چون عادیسازی رانندگی زنان و اعطای برخی حق و حقوقها به شهروندان بوده است.
او در این مسیر نیز با مخالفت شدید روحانیون سلفی روبهرو است که نفوذ قابل توجهی در جامعه سعودی و نظام سیاسی این کشور دارند.
تنش شدید این کشور با حکومت شیعه ایران، دست این روحانیون تندروی سنی را برای ادامه نفوذ سیاسی در عربستان باز گذاشته است.
تنشزدایی با ایران میتواند ترس مردم عربستان از ایران را کاهش داده و از پناه گرفتن آنان در زیر چتر جناحهای تندروتر سلفی بکاهد؛ امری که شخص بن سلمان آن را به سود خود میبیند.
از جنبهای دیگر، برخلاف حکومتداران جمهوری اسلامی که حاضر شدهاند رفاه و آسایش مردم ایران را در راه جنگهای نیابتی منطقهای خود صرف کنند و هر اعتراضی از سوی شهروندان به این شیوه را، در خیابانها با گلوله پاسخ میدهند، ولیعهد سعودی چنین دستِ بازی ندارد.
برخلاف حکومتداران جمهوری اسلامی که حاضر شدهاند رفاه و آسایش مردم ایران را در راه جنگهای نیابتی منطقهای خود صرف کنند و هر اعتراضی از سوی شهروندان به این شیوه را، در خیابانها با گلوله پاسخ میدهند، ولیعهد سعودی چنین دستِ بازی ندارد.
حکومت جمهوری اسلامی، ازجمله با فدا کردن حال و آینده مردم ایران در راه برنامههای منطقهای خود، توانسته در برخی مناطق دست برتر را در این کشاکش فرسایشی و مذهبی با عربستان داشته باشد.
اما از سوی حکومت عربستان، نشانهای از قصد این حکومت برای اختصاص دادن همه منابع کشور به این بازی قدرت دیده نمیشود.
چنین روندی، نارضایتی شدید داخلی را همراه خود میآورد و به نظر نمیآید حکومت عربستان تمایلی به این کار و و متعاقب آن،کشتار جمعی معترضان به منظور ادامه دادن برنامه منطقهای خود داشته باشد.
تحولات داخلی ایران
قطع کامل روابط ریاض با تهران به دیماه ۹۴ بازمیگردد که در ایران، تندروهای طرفدار علی خامنهای به اماکن دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد حمله کردند.
هرچند در سیاست خارجی ایران نیز، رهبر جمهوری اسلامی حرف اول را میزند، اما با سر کار آمدن احتمالی رئیس جمهوری اصولگرا در انتخابات پیش روی ریاستجمهوری در ایران، نگرانی عربستان از بابت انجام حرکات تند و آسیبزننده به مناسبات از سوی ایران بیش از زمان حاضر خواهد بود.
احتمال میرود کوشش عربستان برای فیصله بخشیدن به جنگ یمن و رسیدن به توافقاتی نانوشته با هیئتهای ایرانی مذاکرهکننده، با این چشمانداز پیش رو نیز مرتبط باشد.
تحولات بینالمللی
پس از آنکه حمله پهپادی گروههای نیابتی ایران در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۹۸ به تأسیسات تولید نفت آرامکو سعودی در شرق عربستان، ۲ میلیارد دلار برای آن کشور خسارت بهبار آورد، حکومت سعودی خواستار واکنش تند جهانی به این حمله شد. اما از سوی دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، واکنشی عملی و دلگرمکننده برای سعودیها نسبت به این قضیه دیده نشد.
نگرانی سعودیها اکنون تنها جو بایدن نیست. اعضای حزب او همچنان به دنبال اقدامات تنبیهآمیز حقوق بشری علیه بن سلمان، فراتر از اقدامات بایدن هستند.
این امر، معادلات را برای سعودیها مقداری تغییر داد و این تغییر، اکنون با روی کار آمدن دولت جو بایدن در ایالات متحده تشدید شده است. جو بایدن از آغاز کار خود، قطع کمک به جنگ عربستان در یمن و رسیدگی به پروندههای حقوق بشری محمد بن سلمان را اعلام کرده است.
اما نگرانی سعودیها اکنون تنها جو بایدن نیست. رئیسجمهور آمریکا با کنترل هر دو مجلس کنگره، کلیت حزب دموکرات را پشت سر خود دارد؛ حزبی که اعضای آن همچنان به دنبال اقدامات تنبیهآمیز حقوق بشری علیه بن سلمان، فراتر از اقدامات بایدن هستند.
به هر روی، جمع این عوامل میتواند همان عواملی باشد که اکنون عربستان را پای میز گفتوگو و مذاکره با هیئتهای ایرانی آورده است. اما باتوجه به کینه دیرینه بسیاری از روحانیون پرنفوذ حکومتی ایران از خاندان آل سعود و جهتگیریهای تند بسیاری از مقامهای ایران علیه این کشور، مشخص نیست آینده این گفتوگوها به چه سمتی سوق بیابد.