۹ نفر از اعضای یک خانواده در رشت که «۲۹ ماه» به صورت «گروگان» در خانهشان، اسیر بودند، شش ماه بعد از آزادی ماجرای خود را علنی کردند. دادستان رشت ضمن تأیید این خبر اعلام کرد که گروگانگیران پیش از این نیز سابقه گروگانگیری داشتهاند.
به گفته دادستان رشت، گروگانگیری دی ماه ۱۴۰۰ رخ داد و ۲۹ ماه طول کشید. او مدعی شده که پلیس پس از اطلاع، در کمتر از یک ساعت، گروگانها را آزاد و گروگانگیران را دستگیر کرده است. دادستان رشت اطلاعاتی در مورد زمان آزادی نداده است. اما رسانهها آن را تیرماه امسال اعلام کردهاند.
به گفته دادستان رشت، گروگانگیران دو برادر و یک زن بودهاند که دو تن از آنها سابقه گروگانگیری داشته و به هشت سال زندان نیز محکوم شده، اما متواری شده بودند.
طبق ماه ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی، مجازات گروگانگیری یا آدمربایی میتواند از پنج تا ۱۵ سال حبس باشد.
بهمن، ماه سیاه خانوادهٔ آقای وکیل
پرونده آدمربایی یک خانواده ۹ نفره که ۲۹ ماه طول کشیده و در نهایت هشت نفر آزاد شدهاند، احتمالاً میتواند یکی از عجیبترین پروندههای جزایی ایران باشد. پروندهای که حتی بعد از حل، قرار بود پنهان بماند که یک رسانه محلی خبر آن را منتشر کرد. «نورنیوز» ۱۱ دیماه به نقل از «مرور» که از رسانههای رشت است، از ۲۹ ماه اسارت یک خانواده خبر داد و بعد از آن دیگر رسانهها در مورد آن نوشتند تا آنکه روز ۱۶ دیماه دادستان رشت خبر را تایید کرد و روایت خود را از این ماجرا گفت.
مهدی فلاح میری اعلام کرد که شروع این گروگانگیری دیماه ۱۴۰۰ بوده و مدعی شد که پلیس بعد از دریافت گزارشهای مردمی در کمتر از یک ساعت اعضای این خانواده را آزاد کرده است.
رسانهها به نقل از مرتضی علمخواه که وکیل دادگستری است و گروگانگیری در خانه او رخ داده نوشتهاند که ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ گروگانگیری صورت گرفته بود.
مرتضی علمخواه، همسرش، سه فرزند هفتونیم ساله، ۱۴.۵ و ۱۹ساله، برادر همسر، خواهرهمسر و پدر و مادر همسر آقای علمخواه گروگانهای ۲۹ ماهه هستند.
تیم گروگانگیران که نام و نشانی آنها منتشر نشده است، به گفته فلاحمیری، متشکل از دو برادر و یک زن بودند. به گفته دادستان رشت، یکی از مردان همراه با این زن، پیشتر نیز در هشتگرد سابقه گروگانگیری داشته و به هشت سال حبس محکوم شده بودند، اما متواری شده و در رشت مخفیانه زندگی میکردند. روزنامه «جامجم» نوشته که این افراد کارخانهداری را در هشتگرد به مدت ۱۰-۱۲ روز گروگان گرفته بودند. این افراد پس از دستگیری، با قید وثیقه آزاد شده بودند.
به گفته دادستان رشت، این زن در رشت با خانواده علمخواه که وکیل دادگستری بوده و وضعیت مالی قابل توجهی داشته، ظرف ۱۲ سال گذشته رفتوآمد داشته و همراه مادرش در مراسمهای مذهبی خانواده شرکت میکرده و به این شکل همه اعضای خانواده را شناسایی کرده بود.
اسارت ۲۹ ماهه؛ از محلهٔ یخسازی تا منظریه
به گفته فلاحمیری، داستان گروگانگیری با دعوت همسر آقای وکیل و مادر او به خانه گروگانگیر زن آغاز میشود. او در آنجا با آبمیوه آنها را مسموم و بیهوش میکند. سپس در تماس با آقای علمخواه، و اعلام اینکه حال مادر همسرش بد است، او را به خانه میکشند و او نیز به دام میافتد. این بازی در مورد خواهر و برادر همسر آقای وکیل نیز تکرار میشود.
دادستان رشت گفته که پس از بیهوشی تعدادی از اعضای این خانواده، گروگانگیر زن به خانه آقای علمخواه رفته و به بهانه جلوگیری از کرونا، با دادن قرصی، فرزندان و پدربزرگ را نیز بیهوش کرده و بعد همه اعضای خانواده را به این خانه منتقل کرده و گروگانگیری در خانه گروگانگیران رسما آغاز میشود.
خانه دوطبقه آقای علمخواه در منطقه منظریه رشت است که از مناطق مرفه محسوب میشود.
آقای علمخواه، داستان را این گونه تعریف کرده: «آن روز همسرم با من تماس گرفت و گفت که به خانه فلانی در محله یخسازی رشت آمده، اما مادرش به خواب رفته و بیدار نمیشود و او نیز حال مساعدی ندارد. خود را به آنجا رساندم، با اورژانس هم تماس گرفتیم، اما گروگانگیران آنها را از همان خیابان دست به سر کردند».
ماجرا به سادگی که دادستان میگوید، رخ نداده است. به گفته آقای علمخواه، پس از رفتن اورژانس، گروگانگیران با تهدید قمه و چاقو کارتهای بانکی و تلفنهای همراه آنها را گرفته و را تهدید به مرگ کردند. بعد، آنها را در اتاقی حبس و داروی بیهوشی به صورت خوراکی یا تزریقی به آنها میدهند. این حبس، یک هفته طول میکشد. آنها مدام تهدید میشدند که در صورت کوچکترین خطایی، فرزندانتان را میکشیم.
در اینجا گروه به دو بخش تقسیم میشود. گروگانگیر زن به خانهٔ منظریه رفته و به بچهها و پدربزرگ اعلام میکند که مادر و مادر بزرگ مبتلا به کرونا شدهاند و حالا آنها هم باید قرص تقویتی بخورند که همان داروی بیهوشی بوده است. این بازی یک هفته طول میکشد.
گروگانگیران با تهدید قتل فرزندان، موفق میشوند آنها را وادار به سکوت کرده و شروع به برداشت از حسابشان میکنند. برداشت ۱۵۰ میلیون تومان با این بهانه که «این مبلغ را به عدهای دادهایم تا اگر شما را رها کردیم و اقدامی علیه ما انجام دادید، شما را بکشند».
آن طور که آقای علمخواه به رسانههای فارسی اعلام کرده، گروگانگیر زن در طول این یک هفته به خواهر همسرش پیامک میداده که به دلیل ابتلای بچهها به کرونا، در حال مراقبت از آنهاست و او نیز با توجه به آشنایی پیشین، حرف او را باور کرده بود. او با این نقشه، خاله بچهها را نیز به خانه کشانده و به بند میکشد و بعد نوبت به برادرش میشود. او از طریق گوشی خواهر همسر علمخواه به برادرش پیغام میدهد که بدنبالش برود و به این ترتیب، نهمین گروگان نیز پای به اسارتگاهش میگذارد.
این زمانی است که قرار میشود همه گروگانها از خانه یخسازی به خانه منظریه منتقل شوند. به گفته آقای علمخواه، دست و پای هر یک از افراد به طور جداگانه با تسمه و زنجیر بسته شده بود و به طور مداوم به آنها قرصهای قوی خوابآور و روانگردان میدادند، به گونهای که حداقل روزی ۱۷ ساعت بخوابند.
غذای آنها در خانه خودشان فقط نان لواش بود که در صورت مقاومت با تهدید چاقو و قمه به آنها داده میشد. استفاده از سرویس بهداشتی و حمام هم تحت نظارت آنها انجام میشد.
این در حالی بود که گروگانگیران غذایشان را از رستوران تهیه میکردند.
گروگانگیران، تمام منافذی که امکان داشت راهی به بیرون داشته باشد و یا از بیرون داخل خانه مشخص باشد را پوشانده بودند.
در ویدئویی که از خانه آقای علمخواه منتشر شده، او نشان میدهد که آنها در نقاط مختلف خانه میکروفن نصب کرده بودند و تعدادی از گروگانگیران در جای دیگری متمرکز بودند.
«خونبازی» پایان این بازی است
آقای علمخواه گفته است بارها درخواست کرده بودیم که از مال و اموال هر آنچه میخواهید ببرید و ما را آزاد کنید، اما زبان آنها فقط تهدید به مرگ بود.
البته آنها اموال را که شامل پول، طلا، خانه، ماشین، دفترکار، تلفن همراه، و هر آنچه که ارزش مالی داشت را به نام خود منتقل کرده بودند.
به گفته آقای علمخواه، آنها دست وپای همه را بستند و بچهام را آویزان کردند، سپس همسرم رابه دفترخانه بردند و با تهدید این که کوچکترین حرکت اشتباه او منجر به مرگ فرزندمان میشود، اموال را به نام خود کردند.
چرا هیچکس سراغی از گروگانها نگرفت؟
یکی از موضوعات عجیب این پرونده، عدم پیگیری همسایهها، دوستان و فامیل و حتی مدارس بچهها نسبت به این غیبت ناگهانی است.
به گفته دادستان رشت، این خانواده از قبل تصمیم به مهاجرت داشتند و در طول این مدت اگر اقوام و نزدیکان با آنها تماس میگرفتند، گروگانگیرها با تهدید جانی آنها را مجبور میکردند که اعلام کنند در ایران نیستند.
حتی مهاجرت نیز نمیتواند این قدر ناگهانی و بیاطلاع از همه انجام شود.
اما آقای علمخواه گفته است که گروگانگیران در را برای کسانی که به خانه مراجعه میکردند، باز نمیکردند و در عین حال گروگانگیر زن، اکثر اقوام و آشنایان را میشناخت و از طریق دوربین، آنها را شناسایی میکرد و اگر فرد پیگیری مجدد میکرد، از طریق تلفن همراه گروگانها پیام میداد که «به تهران رفتهایم و از طریق دوربین آنلاین شما را میبینیم. یا با ارسال پیامهای ناخوشایند اعلام میکردند که تمایلی به ادامه ارتباط با شما نداریم». اما چرا مدرسه پیگیر غیبت دو دانشآموز خود نشده است؟
آقای علمخواه گفته آنها حق تماشای تلویزیون را نداشتند و تنها فیلمهایی ازطریق فلش برای آنها نمایش داده میشد که حاوی اعمال خشونتآمیز داعش بود.
«وکالت گروگانگیران، کلید آزادی شد»
در حالی که ظرف ۲۹ ماه، هیچ کس وضعیت اعضای خانواده ۹ نفره را پیگیری نکرده، یا اطلاعاتی هنوز از این پیگیریها اعلام نشده، مادر همسر آقای علمخواه، تحت شکنجههای فیزیکی و روحی، جان خود را از دست میدهد. او نیز تحت تدابیر شدید امنیتی گروگانگیران و تنها با حضور همسر آقای علمخواه دفن شد.
فلاح میری، دادستان رشت، گفته است که در جریان ملاقات مردمی دستگاه قضایی استان، فردی اعلام کرد که اعضای یک خانواده در همسایگی آنها مدتی است به گروگان گرفته شدهاند. به نظر میرسد او بر روی رفتوآمدها به آن خانه مشکوک شده بود. البته او نگفته چرا اولین فرضیهاش گروگانگیری بوده و چرا بعد از ۲۹ ماه به این نتیجه رسیده؟
دادستان رشت مدعی شده بعد از گزارش این فرد، با دستور قضایی در کمتر از یک ساعت تحقیقات میدانی آغاز شد و با مشخص شدن صحت گزارش، گروگانگیرها دستگیر شدند.
داستان از زبان آقای علمخواه، به گونه دیگری است. او میگوید که گروگانگیران قرار بود بعد از فروش و تقسیم پول، ما را با قرص برنج یا گاز بکشند تا یک نوع خودکشی دستهجمعی را صحنهسازی کنند.
گروگانگیران در طول این مدت شروع به فروش اموال کرده بودند تا اینکه در مورد فروش سه خودرو دچار اختلاف شدند که کار به زد و خورد هم منتهی شد. سایت «رکنا» نوشته که یکی از این گروگانگیرها از یکی دیگر از همدستانش شکایت میکند و در این میان از آقای علمخواه درخواست میکند که به عنوان وکیل، وکالت او را برای این پرونده بپذیرد. آقای علمخواه در روزی که برای پیگیری شکایت همراه با گروگانگیرانش در دادسرا حاضر بوده، از غفلت آنها استفاده میکند و اطلاعاتی از وضعیت خود میدهد. او نگفته چه اطلاعاتی داده و چقدر زمان برده تا آزاد شوند، اما این شروع آزادی آنها بوده است.
این خانواده ۱۹ تیرماه ۱۴۰۳ آزاد شدند. این احتمالا طولانیترین گروگانگیری تاریخ است که در سکوت رخ داده و به پایان رسیده و چند ماه بعد در مورد آن اطلاعرسانی شده است.
آقای علمخواه گویا برای اعلام خبر نیز از طرف قوه قضاییه منع شده بوده تا اعضای دیگر هم دستگیر شوند. اما چند روز قبل که خبرها منتشر شد، دادستان رشت نیز آن را تأیید کرد و امتیاز آزادی گروگانگیران را به نام پلیس و قوهقضاییه ثبت کرد.
با وجود اطلاعات منتشر شده، ابهامات زیادی وجود دارد. چرا ترک مدرسه فرزندان در میانهٔ سال، سوالبرانگیز نبوده و مسئولان مدرسه آن را پیگیری نکردند. آقای علمخواه نیز گفته «اگر مدرسه به آموزش و پرورش اطلاعرسانی میکرد و سپس این ماجرا از طریق مراجع قضایی پیگیری میشد، ما همان ماه اول نجات پیدا میکردیم. باید الزام اطلاعرسانی ناپدید شدن ناگهانی بچهها از طریق مدارس به آموزش وپرورش و سپس مراجع قضایی اجباری شود».
او پس از آزادی به مدرسه یکی از فرزندانش رفته و جریان گروگانگیری را توضیح داده، اما آنها اعلام کردهاند که اسم دانشآموز از سامانهٔ آموزشی خارج شده و اگر پرونده تحصیلیاش را میخواهید، باید هفت میلیون تومان بابت تسویه حساب پرداخت کنید و بابت این دوسال و نیم هم باید جریمه بدهید.
طبق گفته آقای علمخواه، تا کنون ۶-۷ نفر بازداشت شده و همگی به اتهام خود اعتراف کرده و درخواست بخشش کردهاند. دادستان رشت، حتی تعداد بازداشتیها را نیز اعلام نکرده است.