لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۵۰

معنای حضور حشد الشعبی در ایران چیست؟


همکاری حکومت «جمهوری اسلامی» با نیروهای غیرایرانی نظیر جنبش امل لبنان، حزب‌الله لبنان، جهاد اسلامی و در سال‌های اخیر حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثی‌های یمنی چیز تازه‌ای نیست.

«بسط شیعه» در جهان و «صدور انقلاب» حتی پیش از سقوط سلسله پهلوی از اهداف کسانی بود که بعداً «جمهوری اسلامی» را تشکیل دادند. چنین آمالی در قانون اساسی می‌توان دید. بنا به بند ۱۶، اصل سوم قانون اساسی حمایت از مستضعفان از اهداف «جمهوری اسلامی» به شمار می‌آید.

همچنین بر پایه اصل یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی: «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌‌شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌‌کند».

نخستین رهبر جمهوری اسلامی هم آشکارا گفته بود: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می‌کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لااله‌الا‌الله و محمد رسول‌الله (ص) بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم».

در راستای همین شعارها بود که جمهوری اسلامی به دنبال دخالت در عراق و حمایت از شیعیان آن، به درگیری با رژیم بعث عراق کشیده شد. البته این تنها درگیری جمهوری اسلامی با حکومت‌های منطقه نبود. حمایت جمهوری اسلامی از شیعیان بحرین، سعودی و کویت از دیگر نمونه‌های چنین دخالت‌هایی است.

اما جمهوری اسلامی در کنار منافع فرقه‌ای خود، الزامات قدرت در مناسبات بین‌المللی را هم درک می‌کند. به همین دلیل این حاکمیت آنجا که سنبه پر زور است پشت مسلمانان را خالی می‌کند، و الا میان مسلمانان چین و روسیه و مسلمانان و یا سوریه و لبنان چه فرقی است.

توسعه‌طلبی و خودحق‌پنداری؛ دو مؤلفه اساسی جمهوری اسلامی

میان سران حاکمیت در خصوص مفهوم «صدور انقلاب» توافق وجود نداشته و ندارد. برخی از گرایش‌های درون حاکمیت منظور از مفهوم «صدور انقلاب» را ترویج و تبلیغ مذهبی نظیر تأسیس مسجد و تکیه، و مراسم عزاداری و مناسک مذهبی قلمداد می‌کنند. اما برخی دیگر راهکارهای خشونت‌بار را نیز به عنوان مکمل راهکار نخست می‌دانند. در محافل رسمی و مناسبات دیپلماتیک اما نمایندگان جمهوری اسلامی من باب «تقیه» بر تفسیر نرم از «صدور انقلاب» تأکید می‌کنند. اینکه کدام تأویل از «صدور انقلاب» به راهبرد اجرایی آن بدل می‌شود، بسته به این است که کدام گرایش «قدرت» را در اختیار دارد. هسته سخت قدرت سخت البته با تفسیر خشن همراهی دارد و همان قدرت فائقه رژیم که تفسیر نهایی از مفاهیم را رقم می‌زند و بدین ترتیب مؤلفه نخست جمهوری اسلامی یعنی توسعه‌طلبی شکل می‌گیرد.

میان محافظه‌کاران و تندروان «جمهوری اسلامی» تفاوت چندانی در مورد توسعه شیعی‌گرایی وجود ندارد. نخستین گروه بر شیوه‌های نرم اصرار دارند، حال آنکه دومین گروه ترکیبی از راهکار نرم و خشن را مناسب‌تر می‌داند. سخنگویان جمهوری اسلامی این حکومت را حق و سایر حکومت‌ها را باطل می‌دانند. این دومین مؤلفه این گفتمان است و به طور کلی اغلب گرایش‌های حامی حاکمیت «جمهوری اسلامی» در این مورد اختلافی ندارند.

نمونه چنین تفكر خودحق‌پنداری را می‌توان در معتقدان به مذاهب قشری و ظاهراندیش‌ و متعصبی همچون پیروان اشعری، حنابله و گرایش‌های ارتودوكس مسیحی یا کلیمی یافت. ترکیب ایندو مؤلفه یعنی توسعه‌طلبی و خودحق‌پنداری دخالت حکومت «جمهوری اسلامی» در کشورهایی نظیر لبنان، بحرین، افغانسان، سعودی، سوریه و یمن را توضیح می‌دهد. در همین راستاست که «جمهوری اسلامی» انحصار هدایت جهان را حق خود می‌داند.

حضور حشد الشعبی در ایران توضیح معقولی ندارد

حضور حشد الشعبی در ایران توضیح و توجیه معقولی از نظر مدیریتی، دسترسی به منابع مالی، کارآمدی سازمان و مدیریت و بلاخره ارتباط با شهروندان ایران ندارد. کشور عراق خود با چالش‌های بسیار بزرگی دست و پنجه نرم می‌کند و برای حل مشکلات خود نیازمند و وابسته به حمایت اقتصادی، مالی و مدیریتی و نظامی ایران است.

از نظر نیروی انسانی و بخصوص نیروی انسانی فعال هم ایران نیازمند نیروهای خارجی مانند حشد الشعبی نیست. از نظر مالی و اقتصادی هم عراق هم‌وزن و هم‌سنگ ایران نیست. کما اینکه حشد الشعبی و نظایرش فاقد تجربه و توان کارشناسی در خصوص مدیریت بحران‌های زیست محیطی و یا سیل هستند.

معلوم نیست از این میهمانان ناخوانده چه چیزی بر می‌آید، که ایرانیان خود از انجام آن ناتوان هستند. بنابراین توجیه معقول‌تر همان سازمان‌دهی نیروهایی است که پیش از این در سوریه، عراق و سایر کشورها با نیروی قدس سپاه همکاری داشتند تحت لوای کمک به سیل‌زدگان است. چنین امری البته قابل فهم است.

حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانستانی، زینبیون پاکستانی و حوثی‌های زیر پوشش کمک به سیل‌زدگان به ایران آمدند. اما مسئله گسترده‌تر از این است. چه به نظر می‌رسد که فعال شدن این شبه‌نظامیان در ایران نوعی تجدید سازمان این نیروها و همچنین به آزمون گذاشتن نیروهای منطقه‌ای رژیم برای چالش‌های داخلی یا خارجی آینده حاکمیت ایران است.

غضنفرآبادی، رئیس دادگاه‌های انقلاب اسلامی تهران می‌گوید: «اگر انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثی‌های یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد». به نظر می‌رسد، بهتر از این نمی‌توان، حضور حشدالشعبی عراقی در ایران را توضیح داد.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG