در روزی که رهبر جمهوری اسلامی با احساس فتح بشار اسد را درآغوش میکشید، وزیر خارجه ایران استغفا کرد. درحالی که در دیدارهای رئیس جمهور سوریه با آیت الله خامنهای و حسن روحانی، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، حضور داشت و محمد جواد ظریف غایب بود. از همین رو این استعفا به اختلافها درباره سفر بشار اسد نیز تعبیر شده است.
هر چند درباره موضوعات منطقهای اختلاف نظر ظریف و نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی کمتر از موضوعاتی چون برجام بود که همچنان نیز ادامه دارد.
رئیس دفتر رئیس جمهور ایران پذیرش استعفای محمد جواد ظریف را تکذیب کرده است، اما برخی از پایان کار ظریف سخن گفتهاند.
جواد ظریف یک روز پیش از برنامه سخنرانی در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در حالی استعفا کرد که سخنرانی او دراین نشست یکی از فرازهای خاص در دوره فعالیتش بوده است.
او در دوره جنگ ایران و عراق، پس از مشورت با سعید امامی و سیروس ناصری، در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل، قصه بزبز قندی یا به عبارت دیگر قصه شنگول و منگول و حبه انگور را تعریف کرد و آمریکا را جای «گرگ» قصه گذاشت، نماینده آمریکا نیز گفت که نماینده ایران آن قدر برای این کمیته ارزش قائل است که افسانه تعریف میکند.
این فرازی از اعترافات محمد جواد ظریف درباره بیتجربگیاش در سالهای اول فعالیت در سازمان ملل است، در دورهای که با ۲۳ سال سن عملاً به عنوان نفر دوم نمایندگی ایران در سازمان ملل فعالیت میکرد.
او اعتراف میکند، هزینههای مادی و سیاسی زیادی پرداخت شده تا آن جوان انقلابی و ژولیده به جایگاهی برسد که هنری کسینجر، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، از او به عنوان «دشمن قابل احترام» نام ببرد و یا جان بولتون نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل، بگوید باور نمیکرده جمهوری اسلامی چنین دیپلماتی داشته باشد.
حضور در آمریکا و تسلط به زبان انگلیسی یکی از شانسهای محمدجواد ظریف برای حضور در کنسولگری ایران در سانفرانسیکو و سپس نمایندگی ایران در سازمان ملل بود.
در ۱۷ سالگی به آمریکا رفت و در مصاحبه با محمد مهدی راجی، در کتاب «آقای سفیر» دلیل سفر را هشدار معلمانش ذکر کرده و احتمال اینکه فعالیتهایش برای خود و مدرسه «دردسر» شود.
او بدون اشاره به جزئیات میگوید که چند نفر از شرکتکنندگان در کلاسهایی که «کتابهای ممنوعه» در آن تدریس میشده و او هم در آنها حضور داشته دستگیر شدهاند و پس از آن این هشدار را دریافت کرده است. ظریف البته میگوید که هم در جلسات انقلابیون شرکت میکرده و در جلسات انجمن حجتیه در خانه آیتالله محمود حلبی.
پدرش اما در عین مذهبی بودن مخالف انقلابیون بوده و در اصفهان با روحانیون مخالف انقلاب از جمله آیتالله شمس آبادی رابطه داشته است. حتی دوست پدرش که زمینه خروجش از کشور را فراهم کرده با ساواک «همکاری» داشته است.
پدر محمدجواد ظریف و خانواده مادری او هر دو از تجار بودند و او در دبیرستان مشهور علوی تحصیل کرد. سال ۵۲ و در حالی که ۱۴ سال داشته در مراسم درگذشت رضا روزبه، رئیس دبیرستان علوی سخنرانی میکند و در برخی اعیاد مذهبی مدرسه هم او سخنران بوده است.
ظریف در دبیرستان رشته ریاضی خوانده بود و درآمریکا ابتدا کامپیوتر خواند اما حسین شیخالاسلام، از اعضای انجمنهای اسلامی آمریکا که پس از انقلاب سفیر ایران در سوریه و نماینده مجلس هفتم شد، به او میگوید «همه میتوانند یک متخصص کامپیوتر شوند اما هر کسی نمیتواند برای جمهوری اسلامی یک سیاستمدار خوب باشد». با این توصیه ظریف تحصیل در روابط بینالملل را شروع میکند.
حضور در انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در برکلی در کنار چهرههایی چون محمد هاشمی برادر اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد لاریجانی و محسن نوربخش نیز قاعدتاً در رویکرد ظریف بیتأثیر نبوده است.
پس از انقلاب ۵۷ و در دورهای که مقامات جمهوری اسلامی به دیپلماتهای باقیمانده از حکومت شاهنشاهی اعتمادی نداشتند، ظریف درحالی که ۲۰ سال داشت در کنسولگری جمهوری اسلامی در سانفرانسیسکو مشغول به کار شد.
او مدتی بعد و همزمان با تحصیل در دانشگاه، کارمند محلی نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل شد و تا سال ۶۷ و با وجود اینکه هنوز کارمند وزارت خارجه نبود، سمتهایی چون مشاور و کاردار نمایندگی را عهدهدار بود.
حضور در سازمان ملل با کاپشن
در سالهایی که دیپلماتهای جمهوری اسلامی از ساز و کار سازمانهای بینالمللی اطلاع نداشتند و حتی سعی میکردند رفتارهای غیر متعارفی داشته باشند از جمله با کاپشن و یا اورکتهای مشهور سربازی در سازمان ملل حاضر شوند. ظریف هم اعتراف میکند که روز اول با کاپشن به نمایندگی ایران در سازمان ملل رفته و کت نداشته است.
در این سالها و همزمان با درگیریهای جمهوری اسلامی با کشورهای غربی، جنگ ایران و عراق نیز در جریان بود.
ظریف میگوید نامه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران را به سازمان ملل نوشته و در این نامه عبارت «تانتامونت» را به کار برده تا معنی پذیرش این قطعنامه را داشته باشد و در عین حال معنای حقوقی پذیرش قطعنامه را هم نداشته باشد. نامهای که به گفته او، در بخش بینالملل وزارت خارجه ایران به نام «تانتامونت لتر» شناخته میشود.
ظریف پس از آن به همراه سیروس ناصری مشاور علیاکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت، در هیئت مذاکره با عراق پس از جنگ میشود. هیئتی که حسن روحانی رئیس کمیته دفاعی مجلس نیز یکی از اعضای آن بود.
او تا سال ۶۷ در نمایندگی ایران در سازمان ملل سمتهایی چون کاردار و مشاور را داشت و حتی پس از پایان دکترا دوره سربازی خود را نیز در این نمایندگی سپری کرد.
سال ۶۸ و پس از انتصاب کمال خرازی به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل، ظریف معاون او شد تا اینکه در سال ۷۱ علیاکبر ولایتی او را به عنوان معاون بینالملل وزارت خارجه منصوب کرد و ۱۰ سال در این سمت ماندگار شد. در سه سال آخر دولت خاتمی، ظریف این بار به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل به آمریکا بازگشت.
سابقه حضور طولانی ظریف در نیویورک، در حالی که کمال خرازی، دیگر نماینده ایران در سازمان ملل، وزیر امور خارجه شده بود، باعث شد عبارت «باند نیویورک» بر زبان اصولگرایان منتقد وزارت خارجه بیفتد و حتی برخی رسانههای اصلاحطلب نیز از این عبارت استفاده کنند.
پس از اوج گرفتن موضوع پرونده اتمی ایران در دولت دوم محمد خاتمی و سپرده شدن مذاکرات اتمی به شورای عالی امنیت ملی، علیاکبر ولایتی پیشنهاد میکند که محمدجواد ظریف، سیروس ناصری و محمدرضا البرزی مسئولیت مذاکرات را بر عهده بگیرند.
حسن روحانی به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی مسئولیت عالی تیم مذاکره اتمی را بر عهده داشت و مسئول انجام مذاکرات جواد ظریف بود.
ظریف در دولت محمود احمدینژاد نیز دو سال نماینده ایران در سازمان ملل باقی ماند. به گفته ظریف، احمدینژاد قصد داشته قبل از سفر به نیویورک او را برکنار کند اما رهبر جمهوری اسلامی با این خواسته موافقت نکرده است.
ظریف بارها گفته که درآن دو سال هیچ کاری به او محول نمیشد و از نظر روحی «بسیار تحت فشار» بود، به گونهای که پس از برکناری و صدور ویزای جانشینش خوشحال شده و با وجود اینکه پیش از آن «به شدت سیگار» میکشیده دیگر سیگار نکشیده است.
ظریف اگر چه در سال ۸۹ بازنشسته شده بود، با پیروزی حسن روحانی به مجلس معرفی و با ۲۳۲ رأی موافق، ۳۶ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع، از ۲۸۱ نماینده حاضر از مجلس رأی اعتماد گرفت.
او در زمان تصدی وزارت خارجه به نسبت وزرای پیشین بیشترین سابقه را دراین وزارتخانه داشت.
اولینهای یک وزیر خارجه
در جلسه رأی اعتماد، درحالی که مخالفان به نقل از رسانههای غربی ظریف را «شاخه زیتون ایران برای دنیا» میدانستند، او مدعی شد که پس از تصویب اولین قطعنامه شورای امنیت علیه برنامه اتمی ایران به گونهای در سازمان ملل سخنرانی کرده که سفیر انگلیس در سازمان ملل «در جلسه فردای سفارتش به همکارانش گفت که این سخنرانی را باید در کلاسهای دیپلماسی برای دیپلماتهای انگلیسی تدریس کنیم تا بفهمند که چطور باید از منافع ملیشان دفاع کنند».
ظریف از همان روزهای ابتدایی متفاوت از وزرای خارجه سابق ظاهر شد و از جمله مهمترین تفاوتها حضور در شبکههای مجازی و رسانهها بود. وزارت او و دولت حسن روحانی همچنین دوره اولینهای بسیاری در وزارت خارجه ایران بود. از جمله دست دادن وزیر خارجه ایران با رئیسجمهور آمریکا، دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا، تماس تلفنی رؤسای جمهور ایران و آمریکا و انتصاب سخنگوی زن و سپس سفیر زن.
حاشیه مذاکرات اتمی ایران هم بارها ظریف را خبرساز کرد و از جمله عبارت «هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن» او توسط رسانههای وابسته به حکومت بارها تکرار شد.
از محتشمیپور تا دلواپسان؛ مخالفانی از هر دو جناح
ظریف در دورههای مختلف مخالفانی از هر دو جناح سیاسی داشته است، پیش از آنکه دلواپسان او را «آمریکایی» بخوانند، علیاکبر محتشمیپور، از روحانیون شاخص جریان چپ و وزیر کشور در دولت میرحسین موسوی در جلسه هیئت دولت او را «آمریکایی» خوانده بود و به دلیل همین مخالفتها انتصابش به عنوان سرپرست نمایندگی ایران در سازمان ملل در سال ۶۷ منتفی شد.
در مهر ماه ۹۲ تیتر روزنامه کیهان با عنوان «ظریف: مکالمه روحانی با اوباما و دیدار من با جان کری نابجا بود» برای وزیر خارجه ایران سنگین تمام شد تا آنجا که کارش به بیمارستان کشید و در مذاکرات اتمی دران روزها نشسته بر ویلچر حضور پیدا کرد.
در مقابل دفاع ظریف از برخی از موارد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی انتقاد مخالفان جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است. از جمله کتمان وجود زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران در مصاحبه با چارلی رز بازتاب گستردهای پیدا کرد و او سپس گفت که سخنانش تنها در پاسخ به سؤالی درباره جسیون رضائیان بوده است.
او پیش از آن و در سال ۹۲ در فیسبوک خود در واکنشی تلویحی، کتک خوردن دختران میرحسین موسوی توسط یکی از نگهبانان پدر و مادرشان را اتفاقی «تلخ» خوانده بود.
به جز موضوعات سیاسی، زندگی شخصی وزیر خارجه حسن روحانی نیز تا حدودی متفاوت از وزرای خارجه گذشته است. همسر جواد ظریف بر خلاف همسران وزرای خارجه قبلی در مراسمهای عمومی با مانتو ظاهر میشود. ظریف میگوید در ۱۹ سالگی ازدواج کرده و همسرش ۱۷ سال داشته. پسر و دختر ظریف هم در این مورد جا پای پدر و مادر گذاشتهاند و در دوره ای که ازدواج در سن پایین چندان مرسوم نیست، پسرش در ۱۹ سالگی و دخترش در ۱۷ سالگی ازدواج کردهاند.
ظریف گفته تا ۱۵ سالگی موسیقی نشنیده بود و در هنرهایی مانند نقاشی نیز استعداد نداشته اما پسرش سنتور مینوازد و دخترش پیانو.
برخی نیز به شوخی وضعیت ریش ظریف را نمادی از مواضع سیاسی او میخوانند؛ با «ریش پروفسوری» در نقش یک دیپلمات و با «ریش کامل» نزدیکتر به رهبر جمهوری اسلامی.
در گمانهزنیها از ظریف به عنوان یکی از گزینههای ریاست جمهوری آینده نام برده میشد اما او تا کنون تأکید کرده که در حوزه سیاست داخلی تخصصی ندارد و نامزد نخواهد شد. شاید با تصور محبوبیت ظریف بود که حسن روحانی در رقابتهای انتخابات ۹۶ او را همراه خود به تجمع هوادارانش در میدان نقش جهان اصفهان برد. اقدامی که البته تا حدودی غیرمتعارف بود از جمله به این دلیل که ظریف در دوره معاونت حقوقی خود به مدیران وزارت خارجه که با امضای بیانیهای از علیاکبر ناطق نوری حمایت کرده بودند، تذکر داده بود که این اقدام برخلاف اساسنامه وزارت خارجه است.
همچنین حضور او در چهارمین کنگره حزب ندای ایرانیان در آذرماه امسال، به گمانهزنیهایی در مورد نامزدی احتمالی او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دامن زد، گرچه ارتباط این دو موضوع هم بعدتر تکذیب شد.
محمدمهدی راجی در پایان مصاحبه با ظریف از او درباره شباهتها و تفاوتهایش با حسینقلیخان صدرالسلطنه معروف به حاجی واشینگتن نخستین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا میپرسد و غلامعلی حداد عادل «یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی» را به ظریف هدیه داده است.
او دو شخصیت میتوانند تمثیلی از زندگی سیاسی آینده محمدجواد ظریف باشند. شاید هم ظریف راه هیچ یک را نرود. دقایقی پس از استعفای ظریف، گمانهزنی در شبکههای اجتماعی درباره نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد. او اما گفته که هیچگاه نامزد نخواهد شد.