«قربانی را کاملا می سوزانم»
فهرست به جا مانده از اردوگاهها که بر رویش نام قربانیان دیده می شود
دانیل برترام: «همان موقع که همه را در میدانی جمع کردند که امروز به آن می گویند میدان قهرمانان گتو. بعد بچه ها را از بزگتر ها جدا کردند و آنها را به دیوار می کوبیدند و می کشتند.»
برترام دانیل: «عمویم برایم تعریف کرد که واگن ها پر از مواد شیمیایی بود، تاریک و خیلی گرم. بدون توالت. بعد همه را با دود کشتند. »
دانیل برترام: «پدرم به اداره کار رفت تا اجازه کار بگیرد. آن زمان اگر کسی این اجازه را داشت به اردوگاه فرستاده نمی شد. ولی وقت نشد تا اجازه بگیرد و همان روز آنها را فرستادند. »
دانیل برترام: «بعد هم در گور های دسته جمعی دفنشان می کردند، ولی معمولا جسد ها را می سوزاندند. معمولا خاکستر ها را هم به رودخانه می ریختند.»
دانیل برترام: «بین آن ها دختر خاله من هم بود، بچه کوچکی بود، هنوز راه نمی رفت. او راهم کشتند. همان موقع که همه را در میدانی جمع کردند که امروز به آن می گویند میدان قهرمانان گتو. »