متفاوت بودن (۳)؛ قدرت فکریام را مدیون تفاوتم هستم
سه سالگی؛ وحید با تالاسمی ماژور متولد شد در یکی از روزهای اردیبهشت ۱۳۵۳.
«تالاسمی برای من از زمان کودکی جدای از یک واژه یا یک بیماری، یک بخش مهم از زندگی بوده است.»
بریدهای از گفتههای وحید
۱۷ سالگی با همکلاسیها در هنرستان، دورهای که وحید ترجیح میداد دوستان خود را تنها از میان افراد نرمال انتخاب کند.
نوروز ۱۳۷۵ در اصفهان؛ حالا مدتیست که دوره دیگری در زندگی اجتماعی وحید آغاز شده است. میگوید که در همان دوره با دوستی آشنا شد که «از نظر فکری تاثیر بسیاری در او گذاشت و باعث شد به جای عوض کردن خودش و فرار از واقعیت به سمت تغییر نگرش جامعه نسبت به افرادی مثل خود برود».
تهران، درمانگاه تالاسمی ظفر.
افتتاحیه اولین درمانگاه بزرگسالان تالاسمی در کشور، اردیبهشت ۱۳۷۴. وحید عضو هیات موسس این درمانگاه است. در تصویر فاطمه هاشمی هم حضور دارد، دختر رئیس جمهور سابق ایران که آن زمان رئیس افتخاری انجمن تالاسمی ایران بود.
سمینار بینالمللی تالاسمی در تهران، سال ۱۳۷۵. وحید میگوید: «این عکس یکی از عکسهای خوب و خاطرهانگیزه...من در کنار مرحوم پرفسور وثوق ایستادهام که به نوعی زندگیام را مدیونش هستم. پرفسور وثوق یکی از سرشناسترین متخصصان خون بود که در دنیا اسم و رسمی داشت و سال گذشته فوت کرد. در این عکس یه پزشک قبرسی حضور دارد و همچنین دکتر آلبویه از دیگر متخصصین خون کشور.»
دربند تهران با دوستان. وحید در جایی از این مصاحبه میگوید: «هیچ کدام ما دوست نداریم به خاطر شرایطی که داریم به ما انگ زده شود. باید جامعه قبول کند که کسانی مانند من حق داشتن یک زندگی عادی و نرمال را در کنار افراد این جامعه دارند.»
«آن چیزی که تالاسمی به من داده قدرت مبارزه کردن با مشکلات است.» وحید شیرانیراد، گفتوگو با وبسایت رادیو فردا