در نخستین روزهای هفته گذشته، کمیسیون مشترک حقوقی و فرهنگی مجلس که بررسی طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب را بر عهده دارد دو ماده از مجموع ۱۳ ماده این طرح را به تصویب رساند. این مصوبه در صورتی که به تصویب نهایی برسد برای زنان شاغل در ادارات دولتی که حجاب را رعایت نکنند، برخی مجازاتها از جمله کسر حقوق را در نظر گرفته شده است. موضوعی که روزهاست به دغدغهای برای زنان بدل شده است. سوالها در اینباره بسیارند . اول اینکه با وجود قانون مجازات اسلامی که به مسئله حجاب هم پرداخته، چه نیازی به این قانون جدید وجود دارد؟ دیگر اینکه آیا کسرِحقوق بر اساس ِ میزان و اندازه آنچه بدحجابی میخوانند تعیین می شود؟ آن را چگونه اندازه میگیرند؟
رادیو فردا در این باره دیدگاه مهرانگیز کار، حقوقدان ساکن آمریکا را جویا شده است:
Your browser doesn’t support HTML5
مهرانگیز کار: این طرح یک پیشینه تاریخی دارد. سالهاست که مجلس سعی میکند که به این طرح بپردازد. به نوعی آقای خاتمی متوقفش کرد. ولی هیچوقت نتوانست که خارج کند از دستور کار مجلسیان با اکثریت اصولگرا. حتی در زمان آقای احمدینژاد متوقف شد. علت ورود به این طرح در حال حاضر به نظر من یک جور موضعگیری سیاسی در برابر است سیاستهای اعلام شده و نه عمل شده آقای روحانی و تشکیلات زیر مجموعه ایشان.
خانم کار، گفته شده که کسر از حقوق، تذکر شفاهی و درج در پرونده برای زنان شاغل در ادارات و نهادهای دولتی که در محل کارشان رعایت حجاب اسلامی را نمیکنند، پیشبینی شده. شما تصور میکنید که چگونه میزان کسر حقوق را محاسبه خواهند کرد؟
بگذارید ابتدا من بگویم که این قانون اساساً قابلیت اجرا نخواهد داشت. دلایلش هم بسیار است. یکی اینکه ما یک قانون مجازات اسلامی در آن کشور داریم که میشود گفت آن قانون مادر است. در آن قانون مشخص شده که زنان بیحجاب، کاملاً گفته که کسی که حجاب اسلامی نداشته باشد. ولی در آنجا هم حجاب اسلامی را تعریف نکرده. اما مجازات خاصی برایش تعیین کرده که متاسفانه طی این سالها بازهم از آن قانون سوء استفاده شده؛ برای اینکه دادند به دست کسانی که اصلاً نمیدانند حجاب اسلامی چیست و به رنگ میپردازند و به مدل میپردازند و اینهمه زن را در این سی و شش هفت ساله مورد اهانت قرار دادهاند و کرامت انسانیشان را زیر پا گذاشتهاند. خب ما آن قانون را داریم. اصلاً ضرورتی نداشت که حالا طرحی را آقایان خیلی رادیکال مجلس بدهند. من اینجا باید اضافه کنم که متاسفانه فقط هم آقایان زیر این طرح را امضا نکردهاند، سه تا خانم نماینده مجلس هم زیر این طرح کاملاً ضد زن را امضا کردهاند و ما اساساً نمیدانیم که حضور زنان در این مجالس به چه درد زنان ایرانی میخورد. به هر حال قانونی را دارند مواردی را از تصویب میگذرانند که خودشان هم تعریفی ندارند از آن جرمی که دارند اعلامش میکنند. جرم باید مشخص باشد. جرم باید تعریفی جامع و مانع داشته باشد. یعنی در حقیقت سپردهاند به ذهن آن کسی که این اقتدار را دارد در یک اداره دولتی که بدحجابی را تعریف کند. خب طبیعی است با هر زنی که مشکل داشته باشد میتواند گرفتارش کند تا جایی که آن زن از اشتغال اصلاً پشیمان شود، استعفا بدهد برود خانهاش بنشیند. بنابراین میشود گفت نوعی از سیاست ضد اشتغال زنان یعنی سیاستی که با فرمایشات رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره اینکه لازم است زنان بیشتر وقت خانه باشند و تولید مثل کنند، همخوانی دارد. بنابراین هم سیاسی است و بر ضد گفتمان آقای روحانی و خانم مولاوردی است و هم سیاست بازگرداندن زنان به خانهها را دنبال میکند و به نظر من در هر دو مورد شکست میخورد. به علاوه که از نظر اصول حقوقی هم صحیح نیست. چون قانون دیگری وجود دارد. و معلوم نیست که چرا زلف زنان را در بازیهای سیاسیشان کنار نمیگذارند.
خانم کار، شهیندخت مولاوردی معاون اول رئیس جمهوری ایران آخرین روز تیرماه گذشته گفت در اجرای قانون گسترش عفاف و حجاب موفق نبودیم و حتی از اهداف آن هم روزبهروز بیشتر فاصله میگیریم. از دیدگاه شما چرا اینگونه است؟
خب ببینید، ایران یک پیشینه دارد. ایران عربستان سعودی نیست یا بعضی دیگر از کشورهای عربی. ایران یک پیشینهای دارد. یک پیشینهاش مربوط میشود به کشف حجاب اجباری. یک پیشینهاش مربوط میشود به ۳۷ سال سلطنت محمدرضا شاه پهلوی که دیگر حجاب شد انتخاب. مادر من با حجاب بود. من بیحجاب بودم. مادر من به من فشار نمیآورد. من به او نمیگفتم چرا تو چادری هستی؟ همه زنهای ایرانی از آن پیشینه میآیند. حتی نسلهایی هم که در دوران جمهوری اسلامی به دنیا آمدند و بزرگ شدند بالاخره اینها تحت تاثیر آن پیشینه قرار دارند. یا از طریق خانوادههایشان یا از طریق رسانهها. اینها مقاوم هستند. وقتی میبینند که سرزمینشان در گذشته هیچ شباهتی به عربستان سعودی نداشته، طبیعتاً کمتر تسلیم میشوند و این مقاومت را با حجاب اجباری در زنان ایرانی بالا آوردند. به همین دلیل هم میبینید که این همه هزینه هنگفتی که اینها متحمل میشوند برای کنترل حجاب زنها، نه تنها تا حالا به نتایجی نرسیده بلکه حتی نتایج معکوس داده. روابط خارج از ازدواج به قول خود مسئولان کشور در بین دانشآموزان بیش از ۸۰ درصد است. حتی دگرباشی جنسی بیش از ۲۰ درصد است. اینها آمارهایی است که خود دولت به دست آورده و انتشار داده. اعتیاد را ببینید. کارتن خوابی را ببینید. فحشا را ببینید. اینها همه نتایج زیانباری است که از سختگیریهایشان به دست آمده و متاسفانه نمینشینند یک بررسی جامعهشناسانه بکنند و این خط مشی قانونگذاری فاقد ظرفیت اجرایی را تغییر دهند .