نگهداری از حیوانات خانگی در ایران، به خصوص وقتی پای نگهداری از حیوانی مثل سگ به میان میاید، مسالهای پیچیده است. قصه وقتی پیچیدهتر میشود که مثلا در سال ۹۳ طرحی توسط ۳۲ نفر از نمایندگان مجلس وقت به هیات رییسه مجلس ارایه میشود که بر اساس آن « نهتنها سگگردانی در شهر، که معامله و نگهداری این حیوانها در خانه نیز مجازاتی چون ۷۴ ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا ده میلیون تومان خواهد داشت.»
در بین امضا کنندگان این طرح که تحت عنوان طرح «الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی» توسط هیات رییسه آن دوره از مجلس اعلام وصول شد، نام نمایندگان آشنایی چون الیاس نادران، اسماعیل کوثری، علیرضا مرندی، احمد سالک، علیرضا محجوب، فاطمه آلیا، نادر قاضیپور، حسن کامران و نیره اخوان به چشم میخورد.
به نظر نمیآید این طرح در در صحن علنی مطرح و یا تصویب شده باشد. به گفته نماینده بویر احمد و دنا این طرح در کمیسیون فرهنگی مجلس به علت اینکه میتوانست «مورد سوء استفاده رسانههاي خارجی قرار گیرد و آنان به استناد این طرح علیه ایران تبلیغ کنند» در کمیسیونهای مربوطه کنار گذاشته شد. اما به نظر میرسد بی ضابطهگی در عرصه بهداشت و دامپزشکی حیوانات خانگی کماکان در کشور ادامه دارد.
مشکل بزرگ، مثل خیلی از عرصههای دیگر، در شکافی است که بین حاکمیت و بدنه جامعه وجود دارد. بین مردم تعداد افرادی که به نگهداری حیوانات خانگی مثل سگ و گربه علاقه خاصی دارند رو به افزایش است اما در تشکیلات حاکمیتی بخش دامپزشکی، این مساله به رسمیت شناخته نمیشود.
هزینهها سرسامآور در بازاری بی سر و سامان
مشاهدات نشان میدهد بیماری هاری کماکان در بین حیواناتی که در کنار انسانها یا در خانه آنها زندگی میکنند وجود دارد و به نظر میرسد بی سر و سامانی و سیستماتیک نبودن مبارزه با بیماریهای خطرناک مشترک بین انسان و دام، ریسک وقوع چنین بیماریهای خطرناکی را هم در بین ساکنان مناطق مختلف کشور کماکان به شکل قابل تاملی بالا نگهداشته است.
در صحبت با محمد، دامپزشکی که در شمال تهران کلینیک دامپزشکی دارد، در میابم که هیچ آمار رسمی و حتی نیمه رسمیای از تعداد حیوانات خانگی در کشور وجود ندارد. او میگوید در تشکیلات عریض و طویل دامپزشکی ایران هیچ بخش یا ارگانی که در زمینه حیوانات خانگی، راسا تصمیمگیر باشد وجود ندارد و رسما همه چیز به امان خدا رها شده است.
از او درباره تخمینش از تعداد حیوانات خانگی در شهر محل کارش، تهران میپرسم. او بر اساس تجربه و مشاهداتش تعداد حیوانات خانگی موجود در تهران را، از ماهی گلی گرفته تا ببر(!)، حدود ۷۰۰ هزار تخمین میزند.
نتیجهگیری بعدی او، مربوط میشود به میزان سرمایهای که برای این ۷۰۰ هزار حیوان خانگی در طول سال برای خدمات دامپزشکی و سایر خدمات حاشیهای این صنعت صرف میشود. محمد این رقم را حدود ۲۰۰ میلیاد تومان در سال تخمین میزند.
برای تجارتی با این میزان سرمایهگزاری، او معتقد است که هیچ گونه نظارت و اعمال نظری از سوی بخش دولتی وجود ندارد و عملا برخوردها، تجویزها، تشخیصها و قیمتگذاریها سلیقهای و توسط خود دامپزشکان صورت میگیرد. این بی سر و سامانی وقتی خطرناک میشود که بدانیم حیوانات خانگی، به عنوان موجودات زندهای که همنشین انسانها هستند، میتوانند منشاء بیماریهای متعدد برای انسانها باشند و بهداشت عمومی را مورد تهدید قرار دهند. طبیعی است در تجارتی چنین پر سود، در کنار تعداد زیادی از دامپزشکان و کلینیسینهای مجرب و باسواد، احتمال وجود افراد سودجو هم هست که سوء استفاده آنها میتواند به راحتی بهداشت عمومی جامعه را با خطر مواجه نماید.
بیماریهای مشترک؛ خطری غیرقابل کتمان
اتفاقا بر خلاف محمد، رضا ، دامپزشک دیگری که در شمال ایران به فعالیت مشغول است، معتقد است در حرفه دامپزشکی هر جا که تشکیلات دولتی وارد عمل شده، فاجعه آفریده است. او معتقد است تشکیلات بی در و پیکر و فرسوده دامپزشکی ایران باعث شده دامداریهای صنعتی در اثر نوسانات شیر نابود شوند، صنعت طیور توسط ویروسهایی مثل آنفولانزا زمینگیر شود و بخشهایی مثل گوسفندداری هم به واسطه سیاستهای ستاد تنظیم بازار به زانو در بیایند. اما بی مسوولیتی بخش حاکمیتی دامپزشکی در بخش حیوانات کوچک، منجر به این شده که خود فعالان این بخش افتان و خیزان مسیر خودشان را طی کنند و هم به صاحبان حیوانات خدمات نسبتا مناسبی را ارایه کنند و هم اقتصاد این بخش برای مشتری و دامپزشک، توجیه داشته باشد. اما هنوز تهدید اصلی از این نبودن سیاست درست و یکپارچه، پابرجاست.
احمد، دامپزشک دیگری که در یکی از استانهای غربی کشور فعالیت میکند، خبر ترسناکی را به من میدهد. او میگوید چندی پیش تلف شدن یک الاغ را در منطقه فعالیت خودش به علت هاری دیده است. انستیتو پاستور ایران بعد از تلف شدن این حیوان وجود ویروس هاری را در بافتهای عصبی لاشه او تایید کرده است.
هاری بیماری بسیار خطرناکی است که میتواند به انسان هم منتقل شود و بر اساس یک تحقیق که توسط استادان دانشکده دامپزشکی دانشگاههای شیراز و تهران، در نشریه آسیبشناسی درمانگاهی دامپزشکی منتشر شده است، بین سالهای ۱۳۷۴تا ۱۳۸۲، فقط در استان کرمان ۱۰ انسان به علت ابتلا به این بیماری مهلک فوت کردهاند. همه این مرگها در اثر گاز گرفتگی توسط حیوانات واکسینه نشده اتفاق افتاده است. مشاهده احمد نشان میدهد این بیماری کماکان در بین حیواناتی که در کنار انسانها یا در خانه آنها زندگی میکنند وجود دارد و به نظر میرسد بی سر و سامانی و سیستماتیک نبودن مبارزه با بیماریهای خطرناک مشترک بین انسان و دام، ریسک وقوع چنین بیماریهای خطرناکی را هم در بین ساکنان مناطق مختلف کشور کماکان به شکل قابل تاملی بالا نگهداشته است.
حیوانات ولگرد، چیزی شبیه فاجعه
محمد، دامپزشک شاغل در تهران، معتقد است دستگاههای متولی مدیریت شهری حتی برای کسانی که به کشتار حیوانات ولگرد در مناطق مختلف میپردازند، مشوقهایی هم در نظر گرفتهاند. مشاهدات او نشان میدهد حتی از این حیوانات برای تمرین دانشجویان دامپزشکی استفاده میشود و تازه خوش شانسهایشان، سر از پناهگاههای حیوانات خانگی در میاورند.
یکی از مسایل بسیار خطرناک و دلخراش دیگر در بحث حیوانات همزیست با انسان، معضل حیوانات ولگرد و بیسرپناه در شهرها و روستاهای مختلف است. در سالهای اخیر بسیار شنیدهایم که شهرداریها ساماندهی این معضل را از طریق راحتترین، کم دردسرترین و البته غیر انسانیترین روش پیگیری کردهاند: کشتار.
محمد، دامپزشک شاغل در تهران، معتقد است دستگاههای متولی مدیریت شهری حتی برای کسانی که به کشتار حیوانات ولگرد در مناطق مختلف میپردازند، مشوقهایی هم در نظر گرفتهاند. مشاهدات او نشان میدهد حتی از این حیوانات برای تمرین دانشجویان دامپزشکی استفاده میشود و تازه خوش شانسهایشان، سر از پناهگاههای حیوانات خانگی در میاورند.
در این قسمت هم، با توجه به خلاء قانونی و سکوت مراجع حاکمیتی، بلبشوی عجیبی حاکم است. سمیه، یکی از فعالان حقوق حیوانات در مشهد به من گفت زوجی را میشناسد که برای جلب ترحم دیگران و ترغیب آنها به پرداخت پول، تعداد زیادی سگ را در سنین مختلف و در شرایطی کاملا غیر بهداشتی، در خانهای نگهداری میکردند و افراد را در این شرایط برای ملاقات این سگها به خانه خودشان دعوت میکردند. سمیه میگوید این زوج از این راه پول زیادی را به جیب زدند و بعد ناپدید شدند.
محمد هم معتقد است کم نیستند تعداد پناهگاههای حیوانات ولگردی که برای کسب سود بیشتر از طریق جلب کمکهای مردمی، حاضرند سگی را مدتها در حالتی بیمار و بسیار دلخراش و غیر انسانی نگهداری کنند تا بتوانند ملاقاتکنندگان حیوان دوست را به پرداخت کمکهای نقدی ترغیب کنند.
پیامدهای تمام نشدنی یک شکاف بزرگ
نشریه آنلاین حکیم مهر، که یک مرکز مجازی پژوهشهای راهبردی دامپزشکی در ایران است، از دفتر آیت الله مکارم شیرازی از مراجع ساکن قم، در مورد نگهداری از سگ استفتا کرده است. جواب این است: «اگر پاکی و نجاست رعایت شود و بودن آن حیوان در خانه فایدهای داشته باشد مانعی ندارد ولی برای سرگرمی و همزیستی اشکال دارد و روشی که غربیها در مورد سگ دارند اسلام هرگز نمیپسندد.»
دفتر آیت الله خامنهای رهبر ایران هم به چنین استفتایی جواب تقریبا مشابه را داده است. این در حالی است که در کتاب مقدس مسلمانان، قرآن، هیچ اشارهای به نجاست سگ نشده و حتی بعضی از فقها با استناد به قصه اصحاب کهف و سگ معروف آنها، داشتن سگ نگهبان را به کلی بدون اشکال دانستهاند. با این وجود، بنابر احکام دینیای که هم اکنون توسط حکومت جمهوری اسلامی به جامعه تزریق میشوند، سگ «نجس العین» تلقی میشود.
همانطور که در ابتدای مطلب هم اشاره کردم، جامعه ایران، مانند خیلی از پدیدههای اجتماعی مشابه، مسیر دلخواه خود را میرود. اگر آمار حضور ۷۰۰ هزار حیوان خانگی در تهران را که تعداد زیادی از آنها سگ میباشند ملاک قرار بدهیم، میبینیم که فاصله بین تلاشهای حکومت برای سوق دادن مردم به سمتی ناخواسته در این زمینه هم به شدت ناموفق بوده است. منتها این دیدگاه سلبی حکومتی، و شکاف موجود بین دیدگاه حاکمیت و بدنه جامعه، همانطور که در خلال این مطلب نشان داده شد، میتواند مشکلات عدیدهای را از نظر بهداشت عمومی به وجود آورد و دست سودجویان را نیز برای کسب درآمدهای نامشروع باز بگذارد. همچنین، پایمال شدن حقوق حیوانات نیز حتما از طبیعیترین و دردناکترین عواقب این شکاف عمیق خودخواسته است.