خانم شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، در مصاحبه با رادیوفردا می گوید تصور می کرد رفسنجانی و معین به دور دوم خواهند رفت و نتیجه ای که اعلام شد برای او قابل پیش بینی نبود. وی می گوید تعدادی از داوطلبان، از جمله تمام زنان از حق کاندیدا شدن محروم ماندند و افکار مختلف اجازه شرکت در انتخابات بدست نیاوردند. وی می افزاید تا زمانی که مشکلات ساختاری و موانع قانونی که به شکست محمد خاتمی در اجرای برنامه اصلاحات منجر شد ادامه یابد، هیچکس نمی تواند اصلاحات را گام به گام جلو ببرد. وی می افزاید دستاورد 22 میلیون رای خاتمی برای اصلاحات باید بیشتر از این می بود و یک دلیل شکست معین نیز همین بود. نتایج انتخابات ریاست جمهوری اسلامی نه تنها بسیاری از مردم ایران بلکه بعضی از ناظران و تحلیلگران را نیز غافلگیر کرد. اکنون نتیجه انتخابات به گونه ای نوعی شکست جبهه اصلاح طلبان تعبیر می شود. خانم شیرین عبادی، وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر، و برنده جایزه نوبل صلح 2003 که قبلا اعلام کرده بود در انتخابات شرکت نمی کند در باره علل و عوامل نتایج انتخابات در مصاحبه با رادیوفردا می گوید
خانم شیرین عبادی: برای من قابل پیش بینی نبود. من تصور می کردم که آقای معین و رفسنجانی به دور دوم کشیده خواهند شد.
نازی عظیما (رادیوفردا): در مقاله ای که در وال استریت جورنال چاپ کردید از کشورهای غربی خواستید که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران هرگونه توسعه روابط تجاری و دیپلماتیک را با دولت ایران به اجرای اصلاحات واقعی یعنی آزادی زندانیان سیاسی، آزادی بیان و فعالیت رسانه های مستقل مشروط کنند.
خانم شرین عبادی سالهاست که غرب اعم از اروپا و آمریکا مدعی است که تمایل دارند دمکراسی در ایران نهادینه شود ولی در ایران مبادرت به تنظیم قراردادهای بسیار هنگفتی می کنند و در این قراردادها منافع ملت ایران ملحوظ نمی شود. صحبت من با غرب این است که اگر شما ادعای دمکراسی خواهی دارید، راهش حمله نظامی به یک کشور نیست و راهش این نیست که وقتی قرارداد تجاری را می بندید به نفع خودتان آن قرارداد را آنچنان سنگین کنید که منافع ملی مارا غارت کنید. غرب اگر خیلی دلش برای دمکراسی می سوزد، باید روابط تجاری اش را با کشورها از جمله ایران موکول کند به پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر در آن کشور.
ن. ع.: شما فکر می کنید اگر کشور های غربی چنین هدفی را دنبال کنند آیا فکر می کنید با توجه به این دو کاندیدائی که به دور دوم رسیدند حتی اگر کشورهای غربی این دوشرط را هم بگذارند، آیا این دو شخص کسانی هستند که چنین هدفهائی، یعنی آزادی زندانیان سیاسی و آزادی بیان و چیزهای دیگری که خواستید به اجرا در بیاورند؟
شیرین عبادی: الان زمانی نیست که کشوری تنها زندگی کند و دیواری به دور خودش بکوشد و چون من می خواهم مستقل باقی بمانم و با هیچکس از کشورهای جهان ارتباط نمی گیرم، گذشته است. ما باید در ارتباط و تعامل در جهان باشیم و هستیم و ناگزیریم که باشیم. بنابراین مهم نیست که رئیس جمهوری چه فردی باشد و چه افکاری داشته باشد. مهم این است که دنیا اگر به دمکراسی خواهی اهمیت می دهد، تکرار می کنم، راه حلش حمله نظامی نیست. راه حلش چاپیدن وغارت ایران به وسیله قراردهای هنگفت تجاری نیست. دمکراسی خواهی راه حلش این است که به یک کشور بگویند ما با شما معامله می کنیم مگر اینکه دمکراسی را در کشورتان پیشرفت بدهید.
ن. ع.: شما خودتان از کسانی بودید که در انتخابات شرکت نکردید. عده زیادی از طرفداران اصلاحات هم همانطور که خودشان می گفتند، از انتخابات قهر کردند یعنی تحریم نکردند ولی قهر کردند. با توجه به نتیجه انتخابات که به هرحال پیش بینی پذیر نبود، شما معتقد هستید که این کار درستی بود که انجام شد؟ یعنی این قهر از انتخابات را شما همچنان بهش مهر اثبات می زنید یا فکر نمی کنید که می شد یک گام تازه ای در راه اصلاحات به پیش برداشت؟
خانم شیرین عبادی: من بارها اعلام کردم نه رهبر اوپوزیسیون هستم نه لیدر حزب نه اینکه متعلق به گروه یا دسته ای. من به عنوان یک شهروند ساده، یک شهروند حقوقدان، یک شهروندی که معتقد به مبانی حقوق بشر، انتخاباتی را حاضرم توش شرکت بکنم که این انتخابات سالم، آزاد و مطابق با معیارهای ارزشی حقوق بشر باشد. و این معیارها بدینگونه است که هر کسی بخواهد، بایستی کاندیدا بشود. حال آنکه تعدادی از کاندیداهای ایران از جمله تمام زنان این کشور از حق کاندیدا شدن محروم ماندند. دوم اینکه افکار مختلف، عقاید گوناگون باید بتوانند در انتخابات کاندیدا و نمایندگی داشته باشند. حال آنکه چنین امری امکان پذیر نیست در ایران. یک نفر نمی تواند بیاید بگوید من می خواهم افکار سوسیالیسیتی را پیاده کنم، اجازه بدهید من هم کاندیدا بشوم. سومین موضوع این است که کلیه امکانات به نحو یکسان باید در اختیار تمامی کاندیداها باشد حال آنکه ما می بینیم در ایران هیچوقت اینگونه نبوده. بنابراین، این انتخابات ویژگی یک انتخابات مورد تائید حقوق بشر و مبانی که من به آن معتقدم، ندارد. و من به همین دلیل بدون اینکه بخواهم به کسی توصیه ای کنم که شرکت بکند یا نکند خودم اعلام کردم شرکت نخواهم کرد. من معتقد هستم که مردم ایران به آن درجه از آگاهی رسیده اند که صلاح کار خودشان را تشخیص بدهند و احتیاج به نسخه پیچی افرادی مثل من نداشته باشند.
ن. ع. عده زیادی که اصلاح طلب هستند و اصلاحگرا هستند ولی شرکت نکردند در اننتخابات. با توجه به اینکه اصلاح اصولا یک امر گام به گام است مطلق گرائی با اصلاح گرائی یک مقدار در تضاد است. شما فکر نمی کنید این افرادی که قهر کردند به قول خودشان از انتخابات، اگر می آمدند جلو ممکن بود یک رئیس جمهوری اصلاح طلبی را انتخاب کنند و از طریق او بتوانند به این چیزهائی که شما می گوئید برسند.
شیرین عبادی: توجه داشته باشید که آقای خاتمی که با 22 میلیون رای انتخاب شدند، یک رئیس جمهوری اصلاح طلب بودند و به عقیده من آقای خاتمی فردی است دمکرات که عمیقا به آزادی هم اعتقاد دارند. اما آیا آقای خاتمی توانستند برنامه هاشان را پیاده کنند؟ جواب بلاتردید منفی است. گفتگوی تمدن ها که مهم ترین ایده ایشان بود، در ایران شکست خورد. یعنی ما حتی در ایران در داخل یک تمدن نتوانستیم با همدیگر گفتگو کنیم. چرا آقای خاتمی شکست خورد؟ آن مشکلات و دلایلی که باعث شکست آقای خاتمی شد، آن مشکلات باید برطرف بشود و الا تازمانی که آن موانع سر راه باقی مانده نه خاتمی و نه هیچکس دیگر موفق نخواهد شد که اصلاحات را گام به گام جلو ببرد. و ضمنا هم من به شما بگویم شرکت آزاد در انتخابات کف مطالبات حقوق بشری است. یعنی این حداقل چیزی است که در عرصه حقوق بشر همه معتقدند باید داشته باشند و انتخابات باید یک مرحله ای باشد نه دو مرحله ای و این را قانون اساسی ما هم میگوید. چهار پنج سال گذشته را نگاه می کنید می بینید به جای اینکه گام به گام بروید جلو، ولی گام به گام آمدید عقب. آن وقت دیگر نمی شود اسم این را اصلاحات گذاشت.
ش. ع.: با توجه به این مسائلی که گذشت، شما فکر می کنید که در آینده اگر احمدی نژاد به ریاست جمهوری برسد، شرایط ایران، یعنی این خواست های شما و طرفداران اصلاحات به چه صورت در خواهد آمد و آینده چه جوری خواهد شد؟
شیرین عبادی: اجازه بدهید آینده را آینده به ما نشان دهد. من راجع به گذشته ها صحبت می کنم. یعنی آن چیزی که اتفاق افتاد و همه ما شاهدش بودیم. تا زمانی که آن موانع ساختاری و آن موانع حقوقی سد راه باشد، هیچ کس دیگر نمی تواند اصلاحات را پیش ببرد. اگر وضعیتی که امروز هست با وضعیتی که روز اول انتخابات آقای خاتمی را در نظر بگیرید، من تفاوت بنیادین چندانی نمی بینم. اعتبار 22 میلیون رای که خاتمی آورد، می بایست دستاوردی خیلی بیش از این برای اصلاحات می آورد که نیاورد. و یک دلیل که آقای معین شکست خورد همین بود.