روزنامه «نیویورک سان» با اشاره به تحلیل اخیر اطلاعاتی آمریکا در باره ایران، که تغییر رژیم را غیرمحتمل تشخیص داده بود، می نویسد دستگاه های اطلاعاتی و تحلیلگران دولتی در کشورهای غربی نمی توانند پیش بینی درستی در باره تاثیر جنبش های مقاومت مدنی از جمله مقاومت اکبر گنجی و پیامدهای آن داشته باشند، چنانکه در باره تاثیر قیام آیت الله خمینی بر حکومت شاه، تاثیر مقاومت مدنی در صربستان، اوکراین و لبنان، پیش بینی ها نادرست از آب در آمد. از دید این نویسنده، آیت الله سیدعلی خامنه ای ، رهبر جمهوری اسلامی که اکبر گنجی خواستار کناره گیری او از حکومت ایران شده است، در باره گنجی به همان اشتباهی دچار خواهد شد که شاه با ممانعت از برگزاری مراسم تشییع جنازه علی شریعتی مرتکب شد. نیویورک سان می نویسد مقاومت مدنی گنجی می تواند به انسجام نیروهای دمکراسی طلب ایران کمک کند. بهنام ناطقي (راديو فردا، نيويورک): در سال 1979 يا 1357 شمسي، که انقلاب به سقوط نظام سلطنتي انجاميد، تجزيه وتحليل دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا از اوضاع ايران اين بود که رژيم شاه در خطر سقوط قرار ندارد.
اخيرا نيز، بنا به گزارش مجله نيوزويک، تخمين اطلاعاتي رسمي و محرمانه آمريکا National Intelligence Estimate از اوضاع ايران اين بود که تغيير رژيم جمهوري اسلامي در آينده نزديک غيرمتحمل است.
همچنين، گروه بحران بينالمللي International Crisis Group نيز در گزارشي در باره ايران به نتيجه مشابهي رسيد و نوشت «هر نوع جنبش اصلاحي اينک براي احيا به زمان نياز دارد.» مورخ مشهور نييال فرگوسن Niall Ferguson هم در روزنامه «ساندي ديلي تلگراف» بريتانيا نوشت حکومت ايران، نه تنها در آستانه تبديل به دمکراسي نيست، بلکه در آستانه آن قرار دارد که به بزرگترين تهديد عليه دمکراسي در جهان تبديل شود.»
نويسنده نيويورک سان New York Sun آقاي ايلاي ليک Eli Lake در مقالهاي اين تخمينهاي بدبينانه در باره سرنوشت جنبش دمکراسيخواهي در ايران را زير سئوال ميبرد و مينويسد تجربه نشان داده است که دولتها و تجزيهوتحليلگران اطلاعاتي اغلب در باره تاثير جنبشهاي مقاومت مدني در اشتباه بودهاند. آقاي ليک علاوه بر مورد جنبش عليه نظام سلطنتي ايران، چند مثال ديگر ميآورد، از جمله ملاقاتي که در سال 1989 سفير آمريکا در مجارستان آقاي مارک پالمر Mark Palmer براي رئيس جمهوري وقت، جرج بوش پدر ترتيب داده بود با چند تن از رهبران اوپوزيسيون مجارستان. بعد از اين ملاقات، آقاي جيمز بيکر James Baker ، وزير امورخارجه وقت سفير را به کناري ميکشد و ميگويد ميدانم که اينها دوستان تو هستند اما اينها هيچوقت به حکومت مجارستان نخواهند رسيد. يک سال بعد از اين ديدار، آقاي ويکتور اوربان Victor Orban که در اين ديدار حضور داشت، نخست وزير مجارستان بود.
نويسنده نيويورک سان مينويسد ناظران خارجي جنبشهاي مقاومت مدني را جدي نميگيرند. مثلا، زمستان گذشته هيچکس تصورش نميکرد که ميليونها هواخواه دمکراسي در بيروت به خيابانها بريزند و نيروهاي سوريه را از کشور خود بيرون کنند، يا قابل پيشبيني نبود که صدها هزار تن بعد از انتخابات در اوکراين در ميدان اصلي کييف بست بنشينند و به حبس رهبر اوپوزيسيون اعتراض کنند.
اين نويسنده معتقد است موفقيت و شکست جنبشهاي انقلابي غيرخشونتآميز اغلب به دو عامل بستگي دارد، يکي استراتژي رهبران جنبشهاست، و ديگري اشتباهات رژيمي که آنها ميخواهند براندازند. مثلا بشار اسد، ديکتاتور دمشق، خيال ميکرد با کشتن رفيق حريري، مخالفت با حضور سوریه در لبنان را در نطفه خفه ميکند، يا اسلوبودان ميلاسوويچ، ديکتاتور بلگراد، خيال ميکرد با اعلام زودهنگام و دروغين پيروزي انتخاباتياش در سال 2000 بر رهبر مخالفان وويسلاو کوستونيتزا Vojislav Kostunica به جنبش مخالف خاتمه ميدهد.
ايلاي ليک مينويسد در ايران هم آيتالله علي خامنهاي، رهبر جمهوري اسلامي، در آستانه ارتکاب اشتباه تاريخي خود قرار دارد. او يادآور ميشود که از زماني که پيروزي محمود احمدينژاد در انتخابات رياست جمهوري اسلامي اعلام شد، سه تن از رقباي او رسما و آشکارا، آيتالله خامنهاي را به تقلب در انتخابات متهم کردند. در شهرهاي کردنشين کشور، شش هفته است که مردم در اعتراض به نقش احمدينژاد در قتل دبيرکل حزب دمکرات کردستان، عبدالرحمن قاسملو، دست به قيام زدهاند، و ناآراميها، رژيم را وادار کرده است در غرب کشور حکومت نظامي برقرار کند. همچنين، گزارشهائي از اعتصابهاي پراکنده در تاسيسات نفتي ايران در طول تابستان ميرسد و کارگران بسياري کارخانهها به خاطر عدم دريافت حقوق خود دست به اعتصاب زدهاند.
رهبران کرد و ساير نيروهاي مخالف، بارها حمايت خود را نسبت به اکبر گنجي، مخالف برجسته حکومت آيتالله خامنهاي ابراز داشتهاند، که بازداشت و ممنوعيت ملاقات وي در قرنطينه بيمارستان ميلاد به چندين تظاهرات و حرکت اعتراضي منجر شده است، آنهم در تابستان که دانشگاهها تعطيل است. نويسنده نيويورک سان مينويسد اگر اين حرکتها دنبال شود، مقاومت اکبرگنجي ميتواند شالودههاي اتحاد دمکراسيخواهان ايراني را که اکثرا غيرمذهبي هستند، همراه داشته باشد.
از نظر نويسنده نيويورک سان، سرنوشت اکبرگنجي، حکومت آيتالله خامنهاي را بر سر دوراهي قرار داده است. روحانيون حاکم از يک طرف به زور به او مواد غذائي ميرسانند که از مرگش جلوگيري کنند اما از طرف ديگر، از آزاد کردن او پرهيز ميکنند و گنجي هم تاکنون از معذرتخواهي براي کتابهائي که در آن قتل دگرانديشان را به رهبران رژيم نسبت داده است، امتناع کرده است، و در حاليکه در اعتصاب غذا به سر ميبرد، با همان جملاتي که سلف آيتالله خامنهاي در باره شاه به کار برده بود، خواستار کنار رفتن آيتالله خامنهاي از حکومت ايران شده است.
سان مينويسد پيشبيني نتيجه غيرممکن است. اگر ولي فقيه اجازه دهد گنجي از بيغذائي بميرد، با همان مشکلي روبرو ميشود که شاه ايران در سال 1978 بر سر جلوگيري از تشييع جنازه علي شريعتي با آن مواجه شد، چرا که 20 هزار نفر براي چهلم او جمع شدند. اما آيتالله خامنهاي گنجي را آزاد کند، احتمال دارد بقيه روشنفکران و رهبران سياسي جرات بيشتري پيدا کنند و حکومت روحانيون غيرمنتخب را بيشتر به چالش بگيرند.