یک سال پس از اعتراضات مردمی آبان ۹۸، فضای سیاسی-اجتماعی ایران همچنان متأثر از این اعتراضات و رفتار حکومت در سرکوب و کشتار بیسابقه معترضان است.
صدها نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شدند و اعتراضات خیابانی سرکوب شد، اما مهدی محمودیان، فعال سیاسی در ایران در مصاحبه با رادیو فردا میگوید آنچه قابل سرکوب و بازگشت به عقب نیست این است که مردم بیشتری اعتراض کردن را یاد گرفتند و از این به بعد، مردم بیشتری برای اعتراض کردن آماده هستند حتی اگر هزینههایش افزایش پیدا کند.
اعتراضات آبان سال گذشته که در ابتدا واکنشی به گران شدن ناگهانی قیمت بنزین بود، بهسرعت تغییر جهت داد و حکومت جمهوری اسلامی را نشانه گرفت. این اعتراضات اما با سرکوب شدید مواجه شد، بهطوری که صدها نفر کشته شدند.
Your browser doesn’t support HTML5
مهدی محمودیان، فعال سیاسی و عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان در مصاحبه با رادیو فردا، آبان ۹۸ را پاشنه آشیل جمهوری اسلامی دانسته و میگوید: «اتفاقی که سال ۹۸ در آبان ماه اتفاق افتاد پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است. تا امروز جمهوری اسلامی با گروه نخبه مردم مواجه بود یعنی تعداد اندکی از مردم که بلد بودند اعتراض کنند و میگفتند اگر با موضوعی در حکومت مخالف هستیم و اعتراض داریم میتوانیم خواستهمان را مطالبه کنیم، داد بزنیم و اعتراض کنیم. ۹۶ تا حدی و ۹۸ یک نقطه ویژه تاریخی در ایران است اینکه به جز مردمی که همیشه به اسم نخبه و تحصیلکرده و طبقه متوسط و روشنفکر میشناختیم، مردم عادی وارد میدان شدند که ما حق داریم به آنچه نمیپسندیم مثل گران شدن بنزین، اعتراض کنیم».
آقای محمودیان اضافه میکند: «فارغ از اینکه گران شدن تصمیم درستی بود یا نه، یک تعداد اعتراض داشتند و طبیعتاً بروز دادند. البته مثل هر کاری که در شروع شاید ایراداتی داشته باشد، من مهدی محمودیان با بعضی از رفتارهایی که در آن اعتراضات انجام شد میتوانم موافق نباشم اما این قدم اول مردم برای رسیدن به آن آگاهی که میتوانند به تصمیمات حکومت اعتراض کنند نکته مثبتی بود».
او نحوه مواجهه جمهوری اسلامی با معترضان و سرکوب شدید و کشتار آبان را در همین چارچوب تحلیل میکند و میگوید: «رفتار جمهوری اسلامی را باید در همین جا بررسی کرد که جمهوری اسلامی همین موضوع را فهمیده و باید جلوی این اقدام را بگیرد. چون اگر در حکومتی و جامعهای مردم اعتراض کردن را یاد بگیرند دیگر نمیشود در آن جامعه دیکتاتوری کرد یعنی یک دیکتاتور آنجا شکست میخورد و اگر قرار باشد این نقطه، شروع بر پایان شبهدیکتاتوریِ شرایطِ فعلی باشد، جمهوری اسلامی باید از دیدگاه خودش آن را خفه میکرد. برای همین بیشترین سرکوب را به کار برد».
مهدی محمودیان بهخاطر امضای بیانیه اعتراضی معروف به ۷۷ نفر به یک سال زندان و بهخاطر فراخوان روشن کردن شمع به یاد قربانیان انهدام هواپیمای اوکراینی توسط موشکهای سپاه، به چهار سال زندان محکوم شده است.
او و شماری از فعالان سیاسی در سال ۹۸ در واکنش به سرکوب اعتراضات آبان ۹۸ نوشته بودند: «شلیک بیمحابای تفنگی که از محل بیتالمال برای دفاع از مردم فراهم شده به سوی شهروندان عادی و غیرمسلح که برای ابراز اعتراض و یا خشم خود به خیابان آمدهاند... جنایتی است که قانون و دستگاه قضا نباید حتی لحظهای در تعقیب بانیان، آمران و عاملان آن تعلل کند».
آقای محمودیان با مقایسه اعتراضات مردمی سال ۸۸ در ایران با اعتراضات آبان ۹۸ میگوید: «سال ۸۸، مردم تقریباً یک سال در خیابان بودند و جمهوری اسلامی هیچ وقت سطح خشونت را به اینجا نرساند چون میدانست که با اقلیتی که به خیابان آمدند طرف است. اما ۹۸ اینطور نبود و از حداکثر سرکوب استفاده کرد. باید آگاهی را در نطفه خفه میکرد، برای همین بالاترین سطح احکام در دادگاهها صادر شد؛ یعنی همان اتهاماتی که در سال ۸۸ و حتی ۹۶ با احکام سبکتری مواجه شده بودند در سال ۹۸ با احکام به مراتب سنگینتر ۱۰ و ۱۵ و ۲۰ سال صادر کردند».
او اضافه میکند: «جمهوری اسلامی میخواست اتفاقی را که به نظر من، نقطه عطف جنبش دموکراسی در ایران است، در نطفه خفه کند؛ ساکت کردن مردمی که اعتراض کردن را یاد گرفتهاند، اما این اصلاً امکانپذیر نیست چون اگر یکبار، دو بار و سه بار، اتفاق بد هم در خیابان بیفتد، یک جایی هم آتش بگیرد و تخریب شود، آن چه خوب است این است که مردم یاد گرفتهاند اعتراض کنند. البته از نظر من شاید بانک آتش زدن کار خوبی نباشد».
اعتراضات خیابانی مردم در آبان ۹۸ بعد از چند روز به دلیل شدت سرکوب و خشونتی که حکومت به کار گرفته بود، پایان یافت. مهدی محمودیان میگوید: «حکومت توانست اعتراضات مردم را با سرکوب و کشتار چند صد نفر حداقل ساکت کند اما اتفاق مهمتری که افتاده بود خود آن اعتراضات سه روزه نبود؛ چیزی که همیشه ماندنی است و قابل سرکوب و قابل بازگشت به عقب نیست، این است که مردم یاد گرفتند یا دقیقتر اینکه مردم بیشتری یاد گرفتند که حق اعتراض دارند و این قابل بازگشت نیست».
او اضافه میکند: «شاید بشود یک اعتراض را سرکوب کرد و دیگر کسی در خیابان نباشد اما آن چیزی که حکومت نمیتواند [سرکوب کند] و میداند که از اینجا به بعد باید رفتارش را عوض کند، این است که مردم اعتراض کردن را یاد گرفتهاند، میدانند که میتوانند اعتراض کنند و از اینجا به بعد مردم بیشتری برای اعتراض کردن آماده هستند حتی اگر هزینههایش افزایش پیدا کند».
به گفته آقای محمودیان «جمهوری اسلامی سعی خودش را کرد با احکام سنگینی که تا همین الان هم ادامه پیدا میکند و با گذشت یکسال، حکمهای ۱۰ سال و ۸ سال و ۵ سال میدهد؛ اما یک نکته خیلی مهم این است که جمهوری اسلامی فهمیده باید به افکار عمومی توجه کند و دیگر نمیتواند جواب افکار عمومی را با بیست و سی و هر فیلمسازیای بدهد. و حتی اگر حرف درستی بخواهد بزند باید افکار عمومی را اقناع کند».
مهدی محمودیان که طی یکسال گذشته پیگیر وضعیت بازداشتشدگان آبان و خانوادههای آنها بوده معتقد است که با اتفاقی که در آبان ۹۸ افتاد وقت آن رسیده که رسانهها به رفتارهای بسیار «خشونتآمیز و وحشیانهای» که نیروی انتظامی با مردم میکند فارغ از اینکه اتهامی مرتکب شده باشند بپردازند.
او میگوید: «حوادثی که در آبان ۹۸ اتفاق افتاد یک تفاوت آشکار با اعتراضات یا تجمعات قبل از خودش داشت اینکه برخلاف تجمعات گذشته که معمولاً طبقه متوسط و تحصیل کرده دست به تجمع میزدند و طرف حسابشان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران یعنی نهادهای امنیتی بود، این بار بیشتر برخوردها توسط نیروی انتظامی انجام گرفت. منظورم برخوردهای میدانی نیست برخوردهایی است که بعد از بازداشت صورت میگیرد و این بار ضابط بیشتر از اینکه سپاه و نهادهای امنیتی باشد، نیروی انتظامی بود».
او تأکید میکند: «برخلاف سپاه و اطلاعات که با توجه به اینکه بیشتر با طبقه متوسط روبهرو بوده و برای همین رسانهها نحوه برخوردشان در بازداشتگاهها را بررسی کردهاند، به رفتار نیروی انتظامی پرداخته نشده که بیشتر رفتارهایش حتی از قوانین جمهوری اسلامی هم بسیار بسیار پایینتر بوده و از آنجا که قشری که به رسانه دسترسی دارند، معمولاً با نیروی انتظامی، کلانتریها، مخصوصاً ادارههای آگاهی و پلیس امنیت کمتر در ارتباط هستند، لذا کمتر به رفتار نیروی انتظامی در رسانهها توجه شده است».
آقای محمودیان یادآور میشود: «بسیاری از بازداشتهای آبان ۹۸ در کلانتریها، ادارههای آگاهی و پلیس امنیت بود و نحوه برخورد با متهمان به مراتب وحشتناکتر بود. من به عمد از کلمه وحشتناک استفاده میکنم چون خبرهایی که دوستانی که از بازداشتشدگان آبان دادهاند، چه آنهایی که آزاد شدهاند چه آنهایی که الان زندان هستند، صحنههای وحشتناکی را از نوع برخورد ضابطین قضایی نیروهای انتظامی تعریف میکنند، و وقت آن رسیده که ما تمرکز زیادی که روی نهادهای امنیتی و نوع رفتارشان با مردم و بازداشتشدگان داریم به سمت نیروهای انتظامی هم ببریم».
او به طرح موسوم به اراذل و اوباش که با عنوان امنیت اجتماعی از سوی نیروی انتظامی در سال ۸۶ اجرا شده بود اشاره کرده و میگوید: «چند صد نفر را بازداشت و به بازداشتگاه کهریزک بردند. به قول سعید مرتضوی میخواستند هیمنهشان را بشکنند. اما آن برخوردها آن موقع به اندازهای که باید به آن پرداخته میشد پرداخته نشد، به این دلیل که بخش محذوف جامعه گرفتارش شده بودند، در حالی که سال ۸۸ یک دهم رفتارهای خشونتآمیزی که سال ۸۶ علیه مردم در بازداشتگاه کهریزک انجام شد هم نشد، اما با سروصدا و برخوردهای بیشتر و منجر به تعطیلی این بازداشتگاه شد».
آقای محمودیان تصریح میکند «زمان آن رسیده که ما در همه رسانهها درباره عملکرد نیروی انتظامی بیشتر صحبت کنیم. من اگر مصداقی بخواهم بگویم در نیروی انتظامی کتک زدن زندانی یا متهم، خیلی اتفاق ویژهای نیست معمولاً اگر نزنند به قول یکی از کسانی که از افراد سالمتر نیروی انتظامی بود مگر میشود متهم را کتک نزد؟ یعنی از نزدن متهم تعجب میکرد. یا اتفاقی که ماه پیش برای برخی از زندانیان در خیابان افتاد و پلیس، جلوی مردم، متهمان را کتک زد، اتفاقی است که هر روز در نیروی انتظامی به شدت و با مراتب خیلی خیلی بالایی اتفاق میافتد و از آنجا که متهمان شاید ترس داشته باشند که اتهاماتشان گسترش پیدا نکند و از آنجایی که نظارت دقیقی وجود ندارد، معمولاً شکایتی صورت نمیگیرد و اگر هم صورت بگیرد مشکلات خود متهمان را بیشتر میکند».
روز سهشنبه، ۱۵ مهر، چند متهم به اقدامات «شرارتآمیز» از جمله موبایلقاپی، سوار بر وانت در منطقه مشیریه تهران گردانده شدند و نیروهای پلیس که شماری از آنها چهره خود را پوشانده بودند، آنها را در ملأ عام مورد ضرب و شتم قرار دادند.
انتشار تصاویری از این ماجرا و کتک خوردن یکی از متهمان توسط یک مأمور نقابدار بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت.