طنزنوشته جلال سعیدی
آقای طائب از اطلاعات سپاه آمده بود از نقش موثر و فداکارانه سپاه در دفع ترور آقای فخریزاده میگفت. چنان با آب و تاب توضیح داد که یک لحظه فکر کردیم ایشان شهید نشده. گفتیم ولی خب، نتیجهاش چی؟ گفت متاسفانه اشراف اطلاعاتی ما کمی به هم خورد، چون برادارن ما وقتی از تیم حفاظتی ایشان پرسیده بودند که دارند سردار را کجا میبرند، متوجه میشوند که مقصد یک جایی است که «آب» توی اسمش دارد.
به اتفاق اجتهاد میکنند که چون هوا سرد است، سردار دارد به آب گرم قزوین میرود و آنها تور ظفرمند اطلاعاتیشان را در آب گرم پهن میکنند و اتفاقاً چند فعال محیط زیست که داشتند به طرز مشکوکی رد پلنگ نر قزوین را در آن منطقه میزدند، توی تورشان میافتند و بحمدالله دستگیر میشوند.
اما سردار دکتر فخریزاده در واقع به آب سرد دماوند میرود که آن اتفاق میافتد. دستور دادیم پیگیری کنند و با سازمان نقشهبرداری هم صحبت شود تا شهرها و روستاهایی که «آب» توی اسمشان دارند به نحوی ساماندهی شود که برادران اطلاعاتی ما در سپاه و باقی نظام به اشتباه نیفتند.
آقای علوی وزیر اطلاعات هم با هیجان آمد گزارش داد که عوامل انفجار نطنز و ترور فخریزاده یکی بودهاند. گفتیم میخواهید بدین مناسبت یک هفته جشن و پایکوبی در کشور برگزار کنیم؟ خب اینها این چند ماه کدام گوری بودهاند؟ الان کدام گوری هستند؟
ایشان گفت در عوض وزارت گردشگری معتقد است وقتی اینها که ترور میکنند آنقدر در ایران آسایش و آرامش و رفاه دارند، ببین توریستها چقدر بهشان در ایران اسلامی خوش میگذرد. توصیه کردیم در تبلیغات تلویزیونی و شهری بر تعبیر «در عوض امنیت داریم» بیشتر تأکید کنند تا مردم قدر این نعمات و دستاوردهای انقلاب اسلامی را بدانند.
در بیت، در مورد واکنش انتقامی به اسرائیل از همه نظر خواستیم. به اتفاق همگی تأکید داشتند که سخت باشد. گفتیم سختی که روی شاخش است، ولی چطوری؟ آقای شریعتمداری گفت همانطور که در کیهان نوشته باید بندر حیفای اسرائیل را بزنیم. گفتیم حیفا حیفه، ما ترجیح میدهیم سالم فتحش کنیم.
آقای سلامی، فرمانده سپاه، یک دستگاهی با خودش آورده بود به اسم «مُستَهال ۱» و میگفت دانشمندان سپاه دارند روی آن کار میکنند و نحوه کارش هم این است که آن را به سمت اسرائیل میگیریم و دکمهاش را فشار میدهیم و صهیونیستها به خواست خدا همگی اسهال و استفراغ میگیرند. گفتیم اسهال و استفراغ کم است، حداقل یبوست را هم اضافه کنید، چون ما خودمان مبتلاییم و میدانیم که بیشتر به زحمت میافتند.
آقای حاجیزاده از هوافضای سپاه گفت موشکهای این نیرو به سمت اسرائیل هدف گرفته شده و آماده فرمان ماست. گفتیم فعلاً بگویید سرشان را بگیرند اینور، یکوقت خدانکرده اشتباهی در نرود کار دستمان بدهد، تا فرمان ما آماده شود.
آقای وحید گفت داریم به شدت با کشورهایی که مکان خالی مناسب مراسمها و انتقامهای سخت دارند صحبت میکنیم تا یکی از آنها را در اختیارمان قرار دهند و ما انتقام سختمان را در آنجا خالی کنیم.
میگفت کمی از این نظر مضیقه وجود دارد و تا حالا به جای دور و برِ اسرائیل، یک تالار متروکه عروسی در پاکستان، یک زمین خاکی فوتبال در تاجیکستان و یک میدان میوه و ترهبار در عراق اعلام آمادگی کردهاند که ما بزنیمشان. گفتیم به مذاکرات ادامه دهند و در نهایت اگر نشد هم چند تا موشک مشقی هوا بکنند تا ما بگوییم ما زدیم، جامعه جهانی هم انشالله میگوید زدی.
آقای ولایتی دیدار داشت. پیشنهاد ایشان این بود که یک تأسیساتی زیر زمین ساخته شود و دانشمندان هستهای را با زن و بچه در آنجا ساکن کنیم تا دست رژیم دانشمندکش اسرائیل به آنها نرسد. گفتیم خب به هرحال اینها که باید به محل کارشان بروند برای کارهای دانشمندیشان! ایشان گفت خب اورانیومها را هم بدهیم خودشان در منزل با کمک اعضای خانواده غنی کنند. گفتیم بد نیست. حداقل از سبزی پاک کردن هیجانانگیزتر است.
آقای ظریف پیام داد که این مصوبه مجلس که میخواهد ایران را از پروتکل الحاقی و بازرسیهای آژانس بیرون بکشد خیلی به ضرر ایران تمام میشود. گفتیم به درک! دوباره شکلک بغض و گریه فرستاد. جواب دادیم فعلاً در حال صبر استراتژیک هستیم، چون تا اطلاع ثانوی اصلاً نرمشمان نمیآید. تا ببینیم بعدش چه میشود.