به فاصله دو روز بعد از ترور محسن فخریزاده، از مسئولان ردهبالای برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران، نامهای با امضای تعدادی از سینماگران ایرانی منتشر شد؛ نامهای با عنوان عجیب «دلنوشته» و «خطاب به تویی که نمیشناختمت» که ابتدا ۳۰ امضا داشت و بهتدریج بر تعداد امضاکنندگانش اضافه شد.
مجید مجیدی، ابراهیم حاتمیکیا، رضا میرکریمی، رسول صدرعاملی، پرویز پرستویی، کمال تبریزی، رضا میرکریمی، محمدمهدی عسگرپور، نرگس آبیار، محمدحسین مهدویان، علیرضا شجاعنوری، جواد نوروزبیگی، همایون اسعدیان، منوچهر محمدی، فرشته طائرپور، فرهاد توحیدی، محمدعلی نجفی، مجید مدرسی، محمدمهدی دادگو و آتیلا پسیانی از جمله امضاکنندگان این نامهاند.
این سینماگران در نامه خود «افسوس» خوردهاند از اینکه آقای فخریزاده را تا پیش از ترورش به اندازه کسانی که «بدخواهان میهنمان» نامیدهاند، نمیشناختهاند، و نوشتهاند افتخار میکنند به او بهخاطر «یک عمر تلاش علمی بیمنت و بینام و نشان برای اقتدار ایران».
دو سینماگر شناخته شده در گفتوگو با رادیو فردا به نقش افرادی چون مجید مجیدی و حبیب احمدزاده در نگارش این نامه اشاره میکنند و میگویند جمعآوری امضاهای این نامه را نیز رضا میرکریمی و فرشته طائرپور انجام دادهاند.
Your browser doesn’t support HTML5
اینکه برخی از سینماگران ایرانی تصمیم گرفتهاند درباره اتفاقی چون ترور یک فرد اعلام موضع کنند، موضوع عجیبی نیست و پیشتر هم نمونههای مشابه دیگری از این گونه موضعگیریها دیده بودیم. در این نامه البته مشخص است که این ابراز موضع فراتر از محکومیت و تأییدی بر مواضع و روایتهای حکومت در معرفی فرد ترورشده است.
اشاره به آنچه «تلاش علمی» آقای فخریزاده در متن نامه ذکر شده، نشان میدهد امضاکنندگان نامه او را بهعنوان یک فرد فعال در زمینه علمی میدانند و نظرات دیگر از جمله رتبه و درجه نظامی و مرتبه او در سپاه پاسداران را مورد توجه و قابل اشاره نمیدانند. در واقع آنها همان روایت «دانشمند» بودن فرد ترورشده را مورد تأیید و تأکید قرار دادهاند.
آخرین مورد درباره موضعگیریهای گروهی سینماگران نسبت به مرگ یکی از مسئولان جمهوری اسلامی ایران، به کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مربوط میشود. آن زمان نیز بیانیههایی در محکومیت کشته شدن او از سوی قشرهای گوناگون اجتماعی منتشر شد و بیانیه تعدادی از سینماگران یکی از آنها بود.
این بار اما بیانیه سینماگران درباره ترور محسن فخریزاده یکی از نخستین نمونهها از واکنشهای گروهی اقشار اجتماعی به این اتفاق محسوب میشود. همین موضوع شاید از دلایل اصلی واکنشهای گسترده به این نامه بهویژه در شبکههای مجازی باشد.
عمده واکنشها به این نامه به سکوت سینماگران در قبال حوادث اجتماعی چون سرکوب خونین اعتراضهای آبان ۹۸ یا سرنگونی هواپیمای اوکراینی مربوط میشود. منتقدان میگویند چرا سینماگران امضاکننده این نامه در آن حوادث واکنش جدی نشان ندادند.
در آن مقاطع شاهد موضع گیریهایی از سوی برخی سینماگران مانند انتشار نامه «#صدای_آبان» یا تحریم جشنوارههای هنری فجر بودیم. هرچند حضور تعدادی از سینماگران تحریمکنندگان جشنواره فجر در برنامههای این رویداد حکومتی که در مورد پیمان معادی حتی به دریافت جایزه هم رسید، باعث تردید تعدادی از منتقدان حکومت در حقیقی بودن این نوع موضعگیریها شد.
در سالهای اخیر و با رشد روزافزون نفوذ شبکههای اجتماعی و علایق اقشار مختلف اجتماعی به تعقیب فعالیتها و اقدامات چهرههای شناختهشده در حوزههای مختلف مانند ورزش و فرهنگ و هنر، حساسیت نسبت به هرگونه موضعگیری چهرههای شناختهشده این حوزهها که در تعریف عام به نام سلبریتی شناخته میشوند، افزایش یافته است. اهمیت این موضوع بادرنظرگرفتن تعداد زیاد دنبال کنندگان صفحات چهرههای شناختهشده سینمایی، رسانهای و ورزشی در شبکههای اجتماعی که بیشتر از چهرههای سیاسی است، مشخص میشود.
بر همین مبنا، موضعگیری نامهای شناختهشده در مواقع حساسی که حکومت با بحرانهایی مواجه میشود، مفهوم پیدا میکند. ترور محسن فخریزاده یکی از همین مواقع بحرانی است و میتوان احتمال داد که حکومت این نوع موضعگیریهای جمعی از این گروه را برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی توقع دارد.
گزارش انتقادی خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران، از کم بودن واکنش چهرههای شناختهشده سینمایی به مرگ آقای فخریزاده در صفحاتشان در شبکههای اجتماعی نمود آشکار و مشخصی از این نوع توقعات حکومت است.
تعدادی از سینماگران امضاکنندهٔ آنچه به نام «دلنوشته» در محکومیت ترور محسن فخریزاده منتشر شده، جزو اصلیترین چهرههای حامی حکومت جمهوری اسلامی ایران محسوب میشوند. تعجبی ندارد که در این بیانه نام مجید مجیدی، ابراهیم حاتمیکیا، رضا میرکریمی، محمدمهدی عسگرپور، کمال تبریزی، نرگس آبیار، محمدحسین مهدویان، جواد نوروزبیگی، منوچهر محمدی، روحالله حجازی، پرویز پرستویی و حبیب احمدزاده دیده میشود.
آنها، هم در فیلمها و هم در موضعگیریهایشان نشان دادهاند که اقدامات و عملکرد حکومت در زمینههای مختلف را تأیید میکنند و بر همین مبنا در مواقعی چون مرگ یکی از افراد ردهبالای برنامه هستهای نظام جمهوری اسلامی احساس میکنند باید موضع خودشان را همسو با دیدگاههای حاکمیت نشان دهند.
نکته جالب در این باره نبودِ نام برخی دیگر از سینماگران شناختهشدهٔ نزدیک به حاکمیت در میان امضاکنندگان این نامه است. نام چهرههایی چون احمدرضا درویش، جمال شورجه، جواد شمقدری، مسعود دهنمکی، ابوالقاسم طالبی، سعید ملکان، محمدرضا ورزی، پرویز شیخطادی، ضیا هاشمی، شفیع آقامحمدیان و محسن علیاکبری به چشم نمیخورد که میتوان دلیل آن را در رقابتهای درونی طیفهای مختلف سینماگران نزدیک به حکومت دانست که تمایل نداشتهاند در نامهای که متولی جمعآوری امضای آن طیف رقیب است، حضور داشته باشند.
بر این مبنا میتوان احتمال داد که بیانیههای دیگری با اسامی متفاوت طی روزهای آینده در محکومیت ترور آقای فخریزاده منتشر شود.
بخش دیگری از امضاکنندگان این نامه به افرادی مربوط میشود که در نهاد صنفی خانه سینما مسئولیت دارند. مدیریت این نهاد در سالهای اخیر با انتقادهایی از جانب گروهی از سینماگران در همراهی همهجانبه با مدیریت دولتی سینمای ایران روبهرو شده است.
پس از تعطیلی خانه سینما در دولت دوم محمود احمدینژاد و بازگشایی آن در دولت حسن روحانی و حضور چشمگیر و پررنگ سینماگران در انتخابات ریاستجمهوری و تبلیغ آنها به نفع حسن روحانی، شائبه همراهی هرچه بیشتر خانه سینما و سینماگرانی که در آنجا مسئولیت دارند با مدیریت دولتی سینما در کابینه حسن روحانی تقویت شد.
بر مبنای همین رویکرد میتوان حضور نام مدیرعامل (منوچهر شاهسواری) و هفت نفر از اعضای هیئت مدیره فعلی خانه سینما (محمدعلی نجفی، علیرضا نجفزاده، علی قائممقامی، پژمان مظاهریپور، بهمن اردلان، کامران ملکی و آتیلا پسیانی) در نامه مربوط به محسن فخریزاده را تحلیل کرد.
حضور نام همایون اسعدیان، رئیس هیئت مدیره پیشین خانه سینما، و برخی دیگر از سینماگران نزدیک به مدیریت این سالهای خانه سینما از جمله فرشته طائرپور، فرهاد توحیدی و مازیار میری هم میتواند نقش این نهاد را در همراهی با این نامه پررنگ کند. همین موضوع میتواند از دلایل نبود نام گروه دیگری از سینماگران نزدیک به حکومت در این نامه باشد که منتقد جدی عملکرد خانه سینما در تمام سالهای گذشته بودهاند.
در این میان نام برخی سینماگران دیگر نیز به چشم میخورد که بنا به دلایل مختلفی چون نشان دادن همراهیشان در پذیرش معیارها و حساسیتهای حکومت یا نشان دادن مخالفت با هرگونه اقدام تروریستی خواستهاند نامشان در این نامه باشد. این موضوع میتواند دلیل حضور نام برخی سینماگرانی باشد که حتی سالهاست حضور جدی و مهمی در جریان اصلی سینمای ایران ندارند و برخی از آنها حتی بخش عمدهای از زمان را در خارج از ایران میگذرانند.
با اینهمه، مقایسه آنچه به نام «دلنوشته» منتشر شده با بیانیههای پیشین دیگر بهویژه در زمان کشته شدن قاسم سلیمانی نشان میدهد که این بار تعداد سینماگران همراه در این بیانیه کمتر از دفعات قبل است.
در نظر گرفتن افزایش بسیار قابلتوجه بیانیههای اعتراضی طیف دیگری از سینماگران طی دو سال اخیر در زمینههای مختلفی چون محدودیتهای نظارتی و سانسوری و حتی مواردی چون درخواست آزادی زندانیان سیاسی یا حتی همان بیانیه صدای آبان نشان میدهد که سینمای ایران نیز مانند کل جامعه ایران در مواجهه با اقدامات حکومت به دوقطبی آشکار و مشخصی رسیده است که در مواقع خاصی عمق شکاف آن بیشتر جلوه میکند.