جشنوارهٔ روتردام؛ از اعدام‌های ایران تا مفهوم انتقام

  • محمد عبدی

قابی از فیلم «میترا» ساختهٔ کاوه مدیری

پنجاهمین دوره جشنواره جهانی فیلم روتردام در هلند که یکی از بزرگ‌ترین جشنواره‌های اروپا محسوب می‌شود، در حال برگزاری است اما به‌ناچار به‌شکل آنلاین.

اولین دورهٔ کار مدیر تازهٔ این جشنواره، ونجا کالاجرکیچ، مصادف شده با شیوع کرونا و تعطیلی گستردهٔ جشنواره‌های سینمایی. در نتیجه، جشنواره روتردام که هر سال میزبان صدها مهمان از سراسر جهان بود، امسال فیلم‌ها را تنها به‌شکل آنلاین نمایش می‌دهد، آن هم تنها در خاک هلند، به این دلیل که کپی‌رایت فیلم‌ها اجازهٔ نمایش آن‌ها در همهٔ جهان را به جشنواره نمی‌دهد.

البته مسئولان جشنواره از پا ننشسته‌‌اند و تلاش دارند با جلسات مختلف سخنرانی و آنلاین، شبحی از فضای جشنواره‌‌ای معمول را دوباره خلق کنند؛ از جمله گفت‌وگوی آنلاین با مدز مکلسن، بازیگر درخشان سینمای اروپا.

جشنواره روتردام اساساً جشنواره‌‌ای است که نه بر اساس ستاره‌ها و چهره‌های شناخته‌شده بلکه با هدف توجه به استعدادهای تازه برگزار می‌شود. در نتیجه، غالب فیلم‌هایی که در این جشنواره نمایش دارند، فیلم‌های اول یا دوم کارگردانان جوان هستند.

به‌رغم مشکلات جشنواره آنلاین، برگزارکنندگان تصمیم گرفته‌‌اند که امسال به تعداد فیلم‌های بخش مسابقهٔ ببر (با جایزه چهل هزار یورویی) بیفزایند و امسال برای اولین بار شانزده فیلم برای دریافت این جایزه با هم رقابت خواهند کرد.

«مدوزای سیاه» (یوسف چبی) از تونس، «میهمانی» (تیم لیندکر) از هلند، «چشم‌اندازهای مقاومت» (مارتا پوپیدوا) از صربستان و «مادالنا» (مادیانو مارچتی) از برزیل از جمله فیلم‌هایی هستند که در این بخش نمایش خواهند داشت.

«میترا»؛ انقلاب ایران و اعدام

کاوه مدیری، فیلمساز ایرانی- هلندی که پیشتر هم در جشنواره روتردام با فیلم «بودکین راس» حضور داشت، امسال با فیلم «میترا» در جشنواره حاضر است.

«میترا» داستان تلخی را روایت می‌کند که ملهم از اتفاقاتی واقعی‌ است که برای خانواده این فیلمساز رقم خورده: خواهر او به نام میترا، پیش از به دنیا آمدن این فیلمساز، در ایران اعدام شده است.

فیلم داستان زنی موفق در هلند به نام هاله دانشی را روایت می‌کند که در سالگرد چهل سالگی جمهوری اسلامی سخنرانی می‌کند و بعدتر به او گفته می‌شود که لیلا، عامل لو رفتن دخترش میترا در اوایل انقلاب و اعدام او، حالا با هویتی دیگر به‌تازگی وارد هلند شده و این فرصت انتقام را برای هاله فراهم می‌کند.

فیلم داستان پیچیده‌‌ای را در دو زمان- اوایل انقلاب با دستگیری میترا و همین‌طور دایی او با بازی محسن نامجو، و زمان حال- پیش می‌برد و سعی دارد راوی پیچیدگی عواطف انسانی و مفهوم انتقام باشد.

قابی از فیلم «میترا»

از نیمهٔ فیلم به بعد که تماشاگر تقریباً مطمئن شده این زن که خودش را ساره معرفی می‌کند (با بازی شبنم طلوعی، بازیگر شناخته‌شده تئاتر) همان لیلاست، فیلمساز سعی دارد یک سؤال اصلی و اساسی را به محور فیلم بدل کند: عکس‌العمل هاله چه خواهد بود؟

تصمیم او هرچند در طول داستان دچار تغییر و تحول می‌شود، اما اساساً به سؤال اصلی جامعه تبعیدی ایران هم بدل می‌شود که پاسخ آن دو سوی مختلف ماجرا را رقم می‌زند: از رفتار «سازمانی» خشن تا فکر کردن به عفو و بخشش.

در این میان، شخصیت برادرِ هاله بار عمده‌‌ای از فیلم را به دوش می‌کشد؛ مردی که شش سال زندان و شکنجه باعث از دست رفتن مردانگی‌‌اش هم شده و حالا خسته و تنها ترجیح می‌دهد در گوشه خانه‌‌اش در آلمان کز کند.

بخش قابل‌توجهی از فیلم در تهران اوایل انقلاب می‌گذرد و فیلمساز که قاعدتاً با مهم‌ترین مشکل این نوع فیلم‌ها یعنی بازسازی ایران در کشوری دیگر روبه‌رو بوده، در نهایت موفق می‌شود تصویر قابل‌قبولی از شهر ارائه دهد و در نهایت یکی از اولین فیلم‌های ساخته‌شده در خارج از کشور را درباره فضای فعالیت‌های سازمان‌های چریکی چپ و اسلامی، و دستگیری‌ها و لو دادن‌ها و فضای دلهره‌آور اوایل انقلاب رقم بزند.

سواران عدالت و انتقام

مفهوم انتقام در فیلم دیدنی افتتاحیه هم حضور داشت: «سواران عدالت» ساخته آندرس توماس نیسن از دانمارک. مدز میکلسن، بازیگر درخشان دانمارکی، نقش سربازی را بازی می‌کند که با مرگ همسرش در یک سانحه قطار به دانمارک بازمی‌گردد و به گمان این که این سانحه تعمدی بوده و مربوط به تسویه‌حساب گروه‌های خلافکار، شروع به انتقام‌گیری می‌کند.

قابی از فیلم «سواران عدالت»

فیلم داستان جذابی را روایت می‌کند که خشونت عیان فضا را با مهر پدر و فرزندی و همین‌طور یک طنز سیاه طراز اول ترکیب می‌کند و می‌تواند تماشاگر را در خشن‌ترین لحظات بخنداند و فضای متفاوتی خلق کند که معمولاً تنها در سینمای اسکاندیناوی می‌توان سراغش را گرفت.