ایران، آمریکا و سرنوشت برجام: دیدگاه ریچارد گلدبرگ

کمتر از یک‌ماه از حضور جو بایدن در کاخ سفید می‌گذرد. آنطور که مقام‌های دولت تازه آمریکا می‌گویند رسیدگی به پرونده ایران یکی از اولویت‌های دولت آقای بایدن خواهد بود، و در صدر موضوعات مرتبط با ایران، برنامه هسته‌ای این کشور مدنظر است؛ برنامه‌ای که واشینگتن دوران باراک اوباما با دستیابی به برجام و پس از آن دولت دونالد ترامپ با کارزار فشار حداکثری در پی محدود کردن آن بود.

حال دو دیدگاه اصلی و چند دیدگاه جنبی در پی پاسخ به این سؤال هستند که دولت تازه‌نفس ایالات متحده چگونه باید با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی که آن را تهدیدی علیه امنیت خود می‌داند مقابله کند؛ مذاکره و گفت‌وگو در قالب یک توافق قدیمی یا ادامه فشار حداکثری و استفاده از تحریم با عنوان اهرم فشار؟

رسیدگی به سایر رفتارهای جمهوری اسلامی که واشینگتن منتقد آن است چه زمانی باید روی میز مذاکره قرار گیرد؟ همه این‌ها سؤالاتی است که در فضای سیاسی واشینگتن پاسخ‌های متعددی به آن داده می‌شود. برای بررسی این جوانب رادیوفردا در گفت‌وگوهایی با کارشناسان ارشد این حوزه سعی در واکاویدن موضوع و یافتن پاسخ‌ها دارد.

ریچارد گلدبرگ محقق ارشد در بنیاد دفاع از دمکراسی‌هاست. او در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بین سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ همان زمانی که کارزار فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی در اوج بود، مدیربخش مقابله با سلاح‌های کشتار جمعی ایران در شورای امنیت ملی کاخ سفید بود.

Your browser doesn’t support HTML5

گفت‌وگو با ریچارد گلدبرگ؛ ایران، آمریکا و سرنوشت برجام

از آنجایی که با تغییر دولت در ایالات متحده در یک مقطع تازه در موضوع ایران و آمریکا قرار داریم، پیش از پرداختن به جزئیات لطفاً بگویید فضای کنونی را چطور می‌بینید؟

ما شاهد یک رژیمی هستیم که از لحاظ مالی به شدت در تنگناست،‌ پولش در حال اتمام است، چون نمی‌تواند به ذخیره‌های ارزی‌اش دسترسی داشته باشد، ارزش پول ملی‌اش در حال از دست رفتن است، شاهد سوءمدیریت در مقابله با بحران کووید در بالاترین سطح حکومت هستیم، و همچنین نقض گسترده حقوق بشر، ‌اعدام‌ها و یک بی‌رحمی واقعی از سوی رژیم که مردم ایران در ماه‌های اخیر شاهد آن بوده‌اند.

بیشتر در این باره: ایران، آمریکا و سرنوشت برجام: دیدگاه جو سیرینسیونه

به نظرم رژیم تلاش می‌کند خود را احیا کند و به پول دست یابد تا بتواند ادامه دهد. و این کار را با ایجاد بحران انجام می‌دهد؛ بحران در زمینه هسته‌ای،‌ در زمینه تروریسم و حملاتی بالقوه در خاورمیانه،‌ بحران در دریاها با توقیف نفتکش‌ها در خلیج فارس. این بحران‌ها برای این به وجود می‌آید که نظر واشینگتن و اروپا را جلب کند. آن‌ها تلاش می‌کنند گروگان بگیرند که بتوانند آن‌ها را در ازای رفع تحریم معاوضه کنند.

این واقعاً مسئولیت جامعه بین‌المللی است که به چنین رفتارهای بدی پاداش ندهد، و در درخواست برای رفتار درست از سوی ایران استوار باشد. و کار را از جایی شروع کند که دولت قبلی تمرکز زیادی روی آن نداشت و آن حوزه حقوق بشر، احترام به مردم ایران و آزادی همه گروگان‌های خارجی است.

به دولت قبلی اشاره کردید. این رفتارهایی که برشمردید، رفتارهایی است که ما طی سال‌های اعمال فشار حداکثری از سوی دولت پیشین هم شاهد آن بودیم، و منتقدان آن رویکرد می‌گویند، اینگونه رفتارهای جمهوری اسلامی نتیجه آن کارزار است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟

به نظر من جمهوری اسلامی فقط یک دستورالعمل دارد و آن اخاذی است. اخاذی در حوزه‌های مختلف آن هم فقط برای دستیابی به یک هدف که آن هم دست یافتن به پول است. پولی که تأمین‌کننده همه نوع رفتار شرورانه در سراسر دنیاست. اقداماتی که آن‌ها در دوران ترامپ انجام دادند، با این پیش‌فرض بود که یک فشار سیاسی در واشینگتن ایجاد کنند تا پرزیدنت ترامپ فشار تحریم را بردارد ولی در این زمینه شکست خوردند.

در واقع به استثنای یک مورد در زمان کشته شدن قاسم سلیمانی، ‌در اکثر مواقع ایران خط قرمزهای ایالات متحده را رعایت کرد، کاری نکرد که به حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای‌اش منجر شود، البته با استثنائاتی، کاری نکرد که آمریکایی‌ها در جریان آن کشته شوند، گرچه وقتی اشتباه محاسباتی کردند، با عزم و اراده ایالات متحده مواجه شدند که از خود دفاع کند.

اما در نهایت هدف آنها، چه با مین‌گذاری در خلیج فارس یا حمله موشکی به عربستان سعودی، یا راکت‌پرانی شبه‌نظامیان در عراق، اینگونه بود که چنان فشاری ایجاد کنند که به درگیری نظامی منجر نشود ، اما یک فضای رسانه‌ای ایجاد کند، در اروپا و واشینگتن فشار ایجاد کند که آمریکا کوتاه بیاید یا اینکه سایر کشورها را ترغیب کند که تحریم‌های آمریکا را نقض کنند.

من فکر می‌کنم واکنش‌های اولیه آن به دلیل پیش‌فرض‌های اشتباه بود که فکر می‌کردند بانک‌های اروپایی، یا حتی چینی و روسی، شرکت‌هایشان و شرکت‌های دولتی در آن کشورها تحریم‌ها را نقض می‌کنند. اما معلوم شد که این یک پیش‌فرض اشتباه بوده است. آن هم به دلیل قدرت تحریم‌های ایالات متحده که همه را در مقابل این گزینه قرار می‌داد که یا در بازار آمریکا و نظام مالی آمریکا بمانند یا با ایران تجارت کنند.

اما ما در ماه‌های اخیر مثلاً شاهد افزایش خرید نفت ایران از سوی چین هستیم، اینطور نیست؟

خب گزارش‌هایی در این زمینه منتشر شده و به نظر من اطلاعات متناقضی در این زمینه وجود دارد. به نظرم برخی از این گزارش‌های خبری بزرگنمایی شده‌اند و برمبنای اظهارات غیرقابل اعتماد هستند. ما می‌دانیم که چین با نقض تحریم‌های آمریکا، از ایران نفت وارد می‌کرده اما رقم دقیق آن مشخص نیست. این کار را هم با استفاده از شرکت‌هایی چند رده پایین‌تر از شرکت دولتی انجام می‌دهند و ایالات متحده چندین شرکت را در این زمینه تحریم کرده است.

چندین بار سعی کردند برای این کار از خط اصلی کشتیرانی استفاده نکنند چون ایالات متحده در زمینه یکی از مهم‌ترین شرکت‌های کشتیرانی چینی، با این کشور تنش داشت. این شرکت در ارتباط با این واردات غیرقانونی بود. اما این واردات چین بسیار هزینه‌بر است، ‌چون نقض تحریم است، و درآمدی برای رژیم تولید نمی‌کند و نمی‌توانند به دلیل تحریم این پول را به ایران بازگردانند.

ایران تلاش کرده که با این تجارت غیرقانونی با چین، ‌همچنان خود را روی آب نگه دارد، اما مثل یک کشتی است که نشتی دارد. و می‌خواهد با یک سطل، آبی را که به سرعت وارد کشتی می‌شود خالی کند، اما درست وقتی خوشحال است که یک سطل آب را خالی کرده، با همان سرعت آب وارد کشتی می‌شود.

هم‌اکنون دولت جدیدی در ایالات متحده بر سر کار آمده و از همه شواهد اینگونه بر می‌آید که اراده‌ای برای احیای توافق هسته‌ای وجود دارد. صحبت درباره نحوه بازگشت آمریکا متنوع است. می‌دانم که شما از منتقدان این توافق هستید، ‌اما اگر قرار بود به دولت بایدن مشورت دهید که چگونه به توافق برگردد، چه پیشنهادی می‌دادید؟

من دو موضوع را مطرح می‌کردم. موضوع اول اینکه وقتی دولت بایدن خواستار این است که ایران کاملاً پایبند به تعهداتش باشد، این متعهد بودن باید شامل بررسی دقیق و قابل راستی‌آزمایی آرشیو مخفیانه هسته‌ای ایران باشد که در سال ۲۰۱۸ کشف شد و درباره آنچه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آن را فعالیت و ماده پیشتر اعلام نشده خوانده بود دقیق توضیح دهد. همچنین درباره مکان‌هایی که پیشتر اعلام نشده بود.

ما می‌دانیم که آژانس به یک مکان رفته و نمونه‌برداری انجام داده و گفته است که اورانیومی که به دست بشر تغییر داده شده پیدا کرده، دو مکان دیگر هست که آژانس گفته می‌خواهد از آنها بازدید کند. در نتیجه تحقیقات متعددی در جریان است.

اینکه ایران آمال هسته‌ای خود را کنار بگذارد مبنای اصلی برجام بوده است. ترور محسن فخری‌زاده به ما یادآوری کرد که معمار اصلی برنامه ساخت سلاح اتمی در ایران همچنان در حال پیشبرد و اداره یک سازمان نظامی مخفی به نام «سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی» بوده و دانشمندانی را که در پروژه «آماد» نقش داشتند به کار گرفته، در نتیجه این تصویری است که بسیار آزاردهنده‌ است،‌ تحولاتی تازه که از سال ۲۰۱۵ شاهد آن بوده‌ایم و باید وضعیت روشن شود و راستی‌آزمایی کامل انجام شود.

آقای گلدبرگ خود شما هم اشاره کردید که این تحقیقات نتیجه کشف آن آرشیو هسته‌ای بوده است. این موضوع که درباره گذشته برنامه اتمی ایران است موضوع برجام نبود. فکر نمی‌کنید این موضوع باید در مسیری به موازات راستی‌آزمایی از تعهدات برجامی پی گرفته شود؟

نه به نظرم این یک اشتباه بنیادین خواهد بود و پشت کردن به پیمان عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای. این موضوع گذشته نیست. این مشکل زمان حال است. وقتی ما درباره تعهدات پادمانی و وظایف در قبال آژانس و همسویی با پیمان عدم اشاعه صحبت می‌کنیم، باید هر ماده هسته‌ای،‌ تأسیسات یا هر چیزی در ارتباط با این موضوع دارید را اعلام کنید.

ما می‌دانیم که در ایران اتفاقی در حال رخ دادن است. ما تصاویر ماهواره‌ای تجاری را دیدیم که به نظر می‌آید مواد هسته‌ای را نشان می‌دهد. اینها چیست؟ با آن چه کرده‌اند؟ در حال کار بر روی چه چیزی هستند؟ چرا امروز ایران یک سازمان نظامی دارد که دانشمندان هسته‌ای را استخدام می‌کند؟ ماهیت این سازمان چیست و آنها بر روی چه چیزی کار می‌کنند؟

اصل بنیادین برجام این است که ایران سلاح هسته‌ای تولید نکند، و مجبور بودند که درباره گذشته برنامه هسته‌ای به آژانس گزارش دهند و واضح است که به آژانس دروغ گفته‌اند. و آشکار است که مبنای آن گزارشی که با آن به رفع تحریم دست یافتند فریبکاری بوده است. اگر ما این را فراموش کنیم و بگوییم که این یک مسیر جداگانه است، حتماً وضعیت را برای دستیابی ایران به سلاح اتمی در آینده هموار کرده‌ایم.

در نتیجه توصیه شما این خواهد بود که ایالات متحده با پیش‌شرط به برجام بازگردد؟

نه من که کلاً مخالف بازگشت به برجام هستم. منقضی شدن این توافق آغاز شده است. حتی برخی از هواداران این توافق هم اعتراف کرده‌اند که اگر ایران کاملاً پایبند باشد، این توافق برای پنج سال به نفع آمریکاست و از آنجا به بعد به نفع ایران می‌شود.

ما شاهد منقضی شدن ممنوعیت فروش تسلیحات به ایران بودیم، محدودیت در زمینه موشکی و سانتریفوژها حدود دو سال دیگر منقضی می‌شود. در نتیجه بازگشت به یک توافقی که به نفع ایران است ، حتی اگر کامل هم پایبند به آن باشد، منطقی نیست.

دولت بایدن چنان اهرم فشار قدرتمندی را به ارث برده و با رژیمی طرف است که از لحاظ داخلی بسیار ضعیف است. در نتیجه اگر بخواهند به موضوعات بیشتری بپردازند، موضوع «غروب» را تمدید کنند، توانایی‌های هسته‌ای را از بین ببرند، ‌به موضوع موشکی، تروریسم و حقوق بشر رسیدگی کنند، اصلاً منطقی نیست که همه اهرم فشار خود را در ابتدای راه از دست بدهند و به توافقی برگردند که در حال منقضی شدن است و تنها به نفع ایران است.

به نظرتان آنطور که خود دولت کنونی آمریکا و برخی دیگر از اعضای برجام مانند فرانسه می‌گویند نمی‌توان از برجام به عنوان سنگ بنا استفاده کرد تا بتوان برای پیشبرد هدف گفت‌وگو درباره سایر مسائل یک جا پای درست پیدا کرد؟

نه فکر نمی‌کنم و منطق آن را نمی‌فهمم. این را پرزیدنت باراک اوباما گفته که اگر تحریم‌های سنگین کنگره بر بانک مرکزی ایران، صنعت نفت آن کشور و همه اجزای اقتصاد ایران نبود، ایران هیچگاه برای مذاکره سر میز حاضر نمی‌شد. نمی‌دانم چگونه با داشتن تحریم‌های کمتر می‌توان به یک توافق بهتر و جامع‌تر دست پیدا کرد.

به غیر از این، ایران همه آن چیزی که می‌خواست را در اختیار دارد. برجام با مفاد غروب مسیر مشروعی برای توانایی غنی‌سازی اورانیوم ایجاد کرده، هیچ ممنوعیتی برای توسعه و آزمایش موشک‌های بالیستیک با قابلیت حمل سلاح در نظر گرفته نشده، و البته دنیایی که نمی‌خواهد درباره اقدامات اعلام نشده ایران در گذشته صحبت کند،‌ اقداماتی که شاید هنوز هم ادامه داشته باشه و در آینده هم شاهد آن باشیم. شما به این‌ها رفع تحریم را اضافه کنید که رژیم از آن استفاده کند تا اقتصادش را ترمیم کند، هژمونی در خاورمیانه ایجاد کند، و به جنگ و تروریسم دامن بزند، موشک‌ها را در منطقه پخش کند که متحدان آمریکا را احاطه کند، بعد به سال ۲۰۳۰ برسیم و جمهوری اسلامی خطاب به بقیه بگوید: «عالی بود، در این توافق به ما خوش گذشت، حالا دست به کار تولید سلاح اتمی می‌شویم. و البته که موشک دوربرد هم داریم که سلاح را روی آن قرار دهیم».

در نتیجه هیچ منطقی ندارد که به برجام برگردیم تا توافقی بهتر به دست آوریم. کار منطقی این است که با اروپایی‌ها، متحدانمان در خاورمیانه و متحدانمان در آسیا صحبت بکنیم که هدف چیست و چه وضعیتی را برای جمهوری اسلامی متصور هستیم.

ممکن است این موضوع را بیشتر توضیح دهید که هدف چیست؟ منظورم هدف چنین گفت‌وگویی است. اینکه مثلاً در موضوع موشکی آیا انتظار این است که ایران از کل موشک‌هایش دست بکشد؟ یا اینکه در منطقه هدف نهایی چیست؟

خب این بستگی به این دارد که به چه کسی صحبت می‌کنید. اگر از من می‌پرسید ایران نباید موشک بالیستیک یا کروزی داشته باشد که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارد. و توافق‌های چندجانبه‌ای وجود دارد که ایران می‌تواند به آن‌ها بپیوندد و متعهد شود که چنین سلاحی تولید نکند. ایران هیچ احتیاج ندارد که موشک با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای فارغ از برد آن بسازد.

البته ایران مدعی است که این موشک‌ها برای حمل کلاهک هسته‌ای ساخته نمی‌شود چون که از اساس جمهوری اسلامی به دنبال سلاح هسته‌ای نیست.

بله آن‌ها می‌گویند که به دنبال سلاح هسته‌ای نیستند اما آرشیو اتمی داشتند، و سازمانی مخفی دارند که دانشمندان این عرصه را استخدام می‌کند، برنامه غنی سازی دارند و حالا باز سطح آن را هم افزایش می‌دهند. کاری که هیچ نفعی برایشان ندارد مگر اینکه بخواهند گزینه ساخت سلاح را داشته باشند.

خب پس چگونه می‌شود که وضعیتی پیش بیاید که ایران مثلاً موشک‌هایش را داشته باشد، با برد محدود، مثلاً می‌گفتند زیر دو هزار کیلومتر که البته اینکه تا چه حد به آن پایبند باشند مشخص نیست. سؤال اینجاست که چگونه توافقی باید به دست بیاید که تهران برای مصارف دفاعی خود بتواند موشک داشته باشد ولی در عین حال دنیا هم بتواند با اطمینان به این برنامه نگاه کند؟

وضعیت نهایی که برخی می‌توانند برای امنیت آمریکا و منطقه قابل قبول تصور کنند، نابودی هر موشکی است که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارد. به نظرم موضوع برد موشک، یک موضوعی است که جمهوری اسلامی برای پرت کردن حواس بقیه ایجاد کرده است. تا بتواند درباره برد موشک توافق کند، بردی که می‌توان البته با برخی تنظیمات در موشک تغییر داد. همچنین به اروپا و آمریکا می‌گوید بگذارید من یک هولوکاست جدید ایجاد کنم تا اسرائیل را نابود کنم یا بتوانم پایگاه‌های آمریکایی یا سایر کشورها را در منطقه هدف بگیرم، ‌اما قول می‌دهم موشک‌هایم به قاره اروپا یا آمریکا نرسد.

این راه مذاکره با آن‌ها نیست. ما باید یک هدف مشخص داشته باشیم که به نفع جامعه بین‌المللی و امنیت جهانی و منطقه است. و آن چیزی نیست جز نابودی موشک‌هایی که قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای دارند.

می‌خواهم بازگردم به موضوع برجام و به این موضوع اشاره کنم که در زمان اجرای برجام در سال‌های اولیه که آمریکا هم بخشی از توافق بود،‌ تحریم‌های اولیه ایالات متحده همچنان پابرجا بود. اروپا هم همچنان تحریم‌هایی را مثلاً در حوزه حقوق بشر بر ایران اعمال می‌کند. شما به تحریم به عنوان اهرم فشار اشاره کردید. از چه رو آن وضعیت را به عنوان یک اهرم فشار نمی‌دیدید؟ اینکه این کشورها بگویند به جمهوری اسلامی اعتماد نداریم برای همین این تحریم‌ها باقی مانده، اما تلاش می‌کنیم با استفاده از آن‌ها به یک وضعیت عادی برسیم.

نه من موافق نیستم. متأسفانه وقتی تحریم‌های ثانویه آمریکا را برمی‌دارید، تحریم‌هایی که به دلیل تجارت با ایران، شرکت‌ها و بانک‌های غیرآمریکایی را هدف می‌گیرد، سیلی از سرمایه‌گذاری خارجی را روانه ایران کردید. صادراتشان بالا می‌رود، دسترسی به واردات افزایش پیدا می‌کند و اقتصادشان قوی‌تر می‌شود، ‌اگر فقط به آمار تبادل تجاری اتحادیه اروپا با ایران در دورانی که این تحریم‌ها رفع شده بود نگاه کنید، برآوردها سر به فلک کشیده بود، و فکر می‌کنم آلمانی‌ها در صدر بودند. حالا به این، بازار چین را هم اضافه کنید.

در نتیجه چنین وضعیتی نمی‌تواند فشار ایجاد کند. آمریکا با ایران تجارت نمی‌کند ولی بقیه دنیا که می‌کنند. جمهوری اسلامی با چنین کاری ثروتمندتر و قوی‌تر می‌شود و می‌تواند این پول را در بسیاری اقدامات شرورانه خرج کند و دنیا را تهدید کند.

در یک تحقیق در پیشنهاداتی که شما برای دولت بایدن داشتید، صحبت زیادی درباره سپاه پاسداران مطرح بود. یک نوع نگاه به سپاه پاسداران به عنوان تنها بازیگر یا مهم‌ترین بازیگر در عرصه اقتصاد ایران وجود دارد. اما سؤالم از شما درباره این رویکرد است که می‌گوید وقتی شما چنین تحریم‌های یکپارچه‌ای را با این قدرت اعمال می‌کنید، به نوعی به قدرت اقتصادی سپاه و مرتبطانش می‌افزایید و از توان سایرین به دلیل قطع ارتباط با دنیای بیرون می‌کاهید. دراین‌باره چه فکر می‌کنید؟

خب ظهور و ورود سپاه پاسداران به اقتصاد ایران پیش از برجام اتفاق افتاده و در دوران برجام هم ادامه پیدا کرد. این راهی است که سپاه برای پول درآوردن به کار می‌گیرد و از راه‌های مالی غیرقانونی بهره می‌گیرد، پولشویی می‌کند. درست همانند هر سازمان فاسد دیگری که فکر کنید؛ حال چه سازمان تروریستی باشد یا کارتل قاچاق مواد مخدر یا مافیا. آن‌ها شرکت‌هایی دارند، در حوزه‌های مختلف نفوذ کرده‌اند، در حوزه بانکی فعالند، بودجه اصلی خود را مستقیم از بانک مرکزی ایران دریافت می‌کنند. در نتیجه پیام اصلی به دنیا این است که این موضوع تحریم‌های آمریکا نیست، بله ما سپاه را به خاطر فعالیت‌های تروریستی‌اش در سراسر منطقه، و خطری که ایجاد می‌کنند و البته آزار خود مردم ایران تحریم کرده‌ایم.

اما موضوع اصلی‌تر این است که شما اگر یک شرکت چندملیتی هستید یا یک بانک بین‌المللی باید تهدید پولشویی و تأمین مالی تروریسم را بسیار جدی بگیرید. خصوصاً پس از حملات یازدهم سپتامبر جامعه بین‌المللی گرد هم آمد، اف‌ای‌تی‌اف و سایر فروم‌ها شکل گرفت، که از ماهیت پول‌ها، اینکه پشت کدام شرکت یا بانک کیست، اطمینان حاصل کنیم. برای همین هم اف‌ای‌تی‌اف با ۳۹ عضو که شامل روسیه و چین هم می‌شود، اقدامات محدودکننده علیه بخش مالی ایران را بار دیگر اعمال کرد. آن هم به خاطر اقدامات سپاه پاسداران از جمله در زمینه تأمین مالی تروریسم.

در نتیجه موضوع این نیست که آیا ما باید تحریم بکنیم یا نکنیم، ما به عنوان جامعه بین‌المللی معتقدیم که اقدامات سپاه غیرقابل قبول است، اینکه ایران نظام اقتصادی و بانکی‌اش را طوری اداره می‌کند که به سپاه اجازه می‌دهد کنترل آن را به دست بگیرد و برای پولشویی از آن استفاده کند، غیرقابل قبول است و این شیوه‌ای است که ما باید برای محافظت از نهادهای مالی دنیا به کار بگیریم.

اما وقتی همه عرصه اقتصادی ایران تحریم می‌شود، فکر نمی‌کنید یک نوع تنبیه جمعی رخ می‌دهد و فعالان بخش خصوصی یا مثلاً تبادلات بشردوستانه را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این گروه‌ها و افراد در این میان چه می‌شوند که نمی‌توانند پیشرفت کنند؟

به نظرم مبنای این موضوع مشکل دارد. من این سؤال را این‌گونه می‌پرسم که آیا این اشتباه نیست که جمهوری اسلامی ایران از همه نظام مالی خود به عنوان مسیری برای پولشویی سپاه و تأمین مالی تروریسم استفاده می‌کند؟ که همه استانداردهای جهانی در این زمینه نقض می‌کند؟ و با چنین رفتار غیرقانونی‌ای همه نظام اقتصادی خود را در معرض مداقه قرار می‌دهد. و نظام مالی خود را تحت تحریم‌های آمریکا، اف‌ای‌تی‌اف و سایر محدودیت‌های بخش خصوصی قرار می‌دهد.

همه این‌ها به مردم خودش ضربه می‌زند به رغم همه آنچه این حکومت می‌کند، ایالات متحده کانال‌های متعددی را برای کمک به مردم ایران ایجاد کرده، این شامل استثنائات در زمینه تحریم‌ها می‌شود، یا ترغیب کسانی که در تجارت اقلام بشردوستانه دخیل هستند که به این کار ادامه دهند، یا ایجاد کانال بشردوستانه سوئیس تا چنین تجارتی را مهیا کند.

این‌ها درست است. اما شما بهتر از من می‌دانید که نظام مالی بین‌المللی،‌ شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ در جهان، با وجود این استثانائات و معافیت‌ها از اقدام در این زمینه می‌ترسند. یک مثال برای شما می‌زنم. فرزند یک زندانی ایرانی بریتانیایی،‌ برای ادامه کارزار تلاش برای آزادی پدرش می‌خواست از طریق یک وبسایت مشهور، کمک مالی جمع‌‌آوری کند. علیرغم این‌که خود این خانم در لندن بود اما چون نام ایران در این کارزار آمده بود، آن هم برای اشاره به زندانی بودن پدرش در آن کشور، نتوانسته بود در آن وبسایت کارزاری راه‌اندازی کند. و این یکی از نمونه‌های بسیار است. در نتیجه به نظر نمی‌رسد این معافیت‌ها الزاماً نتیجه‌بخش باشد.

مسئولیت ما حفاظت از ایالات متحده و متحدانمان در مقابل تروریسم است. این انتظار اصلی جامعه بین‌المللی و البته ایالات متحده است. بعد از آن ما می‌خواهیم از مردم محافظت کنیم، و نگذاریم که این مردم زیر دست دیکتاتورهای بی‌رحمشان عذاب بکشند. اگر این دیکتاتور بی‌رحم تصمیم می‌گیرد که همه نظام مالی‌اش را به خاطر حمایت از تروریسم و پولشویی در معرض مداقه بین‌المللی قرار دهد، ایالات متحده هر‌آنچه می‌تواند را انجام می‌دهد که بتواند کانال‌های بشردوستانه را فعال کند.

متاسفانه رژیم به تبلیغ عملکردش با ادامه دادن فعالیت در این زمینه ادامه می‌دهد، نقش سپاه پاسداران را در عرصه مالی تقویت می‌کند. اگر شما یک بانک یا یک شرکت هستید و چنین عملکردی را می‌بینید، باید از خود مراقبت کنید. نمی‌توانید خود را در میانه تأمین مالی تروریسم و پولشویی قرار دهید. من همه کسانی که ناراحتند که یک بانک نمی‌خواهد با ایران تبادل داشته باشد را ترغیب می‌کنم که با جمهوری اسلامی صحبت کند و بگوید از تأمین مالی تروریسم و پولشویی و حمایت از سپاه دست بکشید. آنوقت می‌توانید رابطه‌ای بهتر با جامعه مالی بین‌المللی داشته باشید.