یادداشتی از علی افشاری: حملهٔ راکتی به فرودگاه اربیل در ۱۵ فوریه (۲۷ بهمن) رویداد مهمی بود که بیش از فضای سیاسی داخلی عراق مناسبات تنشآلود تهران و واشینگتن را متأثر ساخت. طراحان این حمله با نادیده گرفتن تمایز بین نظامیها و شهروندان عادی دست به عملیات پرخطری زدند که نشان داد تروریسم در عراق فقط ناشی از گروه داعش و اسلامگرایان جهادیِ سنی نیست و گرایشهای دیگر را هم در بر میگیرد.
طبق گزارشها در حدود ۲۴ راکت ۱۰۷میلیمتری به پایگاه نظامی آمریکا در فرودگاه اربیل شلیک شد که نزدیک به ۱۴ عدد از آنها به هدف اصابت کرد. ارتش آمریکا عامدانه سامانهٔ دفاعی را فعال نکرد تا جان غیرنظامیها به خطر نیفتد.
گروه گمنام و تازهتأسیس «سرایا اولیاء الدم» مسئولیت این حملهٔ تروریستی را بر عهده گرفت که باعث کشته شدن یک پیمانکار غیرآمریکایی شاغل در پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکا در کردستان عراق و زخمی شدن حداقل هشت نفر شد که سه تن از آنان شهروندان عادی عراقی هستند.
بیشتر در این باره: تهدید گروه شیعه به حملات راکتی بیشتر در عراق؛ واکنش تند آمریکا و سازمان مللموضعگیری تند نخستوزیر و مقامات امنیتی دولت فدرال عراق و مقامات سیاسی و اطلاعاتی دولت اقلیم خودمختار کردستان و تماس مصطفی کاظمی با آنتونی بلینکن و ینس استولتنبرگ، دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، نشان میدهد که این اتفاق برخلاف محاسبات سازماندهندگان حملهٔ راکتی یادشده ارتباط بین دولت عراق و غرب را مستحکمتر ساخته است؛ امری که بیانیهٔ مشترک وزرای خارجه آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا در محکومیت حملهٔ تروریستی یادشده تأییدکنندهٔ آن است.
اگرچه خروج نیروهای نظامی آمریکا خواستهٔ مورد اتفاق همهٔ نیروهای سیاسی عراق است اما دستیابی به آن از مسیر تقابل و تیره شدن روابط با آمریکا مورد مخالفت بخشی مهمی از نیروهای سیاسی عراق است که همزمان نسبت به قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ایران در سایهٔ خلأ ناشی از خروج نظامیان آمریکا موضع منفی دارند.
دولت جدید آمریکا برخلاف سیاست دونالد ترامپ به حضور فعال در خاورمیانه نظر دارد تا مشکلات مرتبط با ثبات و امنیت کاهش یابد و تهدیدها مهار شوند. در این چارچوب، آنها تا زمانی که امنیت پایدار در عراق برقرار نشود، حضور نظامی و امنیتی در عراق را تقویت میکنند.
ازاین زاویه حرکت تروریستی یادشده در عراق به معنای دامن زدن به بینظمی تفسیر شده و فضای گستردهای در محکومیت آن در داخل و خارج از مرزهای عراق پدید آمده است. تأثیر مخرب این رویداد در حدی است که سازمان ملل متحد روز سهشنبه هشدار داد که «این روند میتواند کشور عراق را به آشوب بکشاند». این فضا باعث شده حتی نیروهای حشد الشعبی نیز که متهماند عامل اصلی این حمله موشکی هستند، آن را محکوم کنند.
اگرچه اتفاق یادشده هزینهٔ حضور نیروهای نظامی آمریکا را در اندازهای محدود افزایش میدهد اما بهلحاظ سیاسی و قدرت نرم، موقعیت نیروهای ائتلاف آمریکا در عراق را به صورت نسبی تقویت کرده است، بهویژه که جو بایدن از توسل به واکنش تلافیجویانهٔ سریع خودداری کرده و ضمن تأکید بر محفوظ دانستن حق پاسخگویی به حملهٔ راکتی به فرودگاه اربیل، واکنش را به آینده واگذاشته است. شیوهٔ دولت یابدن همفکری با متحدان و مقامات دولت عراق است که برخلاف سیاستهای یکجانبهٔ دولت ترامپ که دولت عراق را در تنگنا قرار داده بود، زمینه را برای همکاری دولتهای عراق و آمریکا و تدبیراندیشی مشترک برای رفع تهدیدهای امنیتی مساعد ساخته است.
«سرایا اولیاء الدم» مانند دیگر گروههای خلقالساعهای که پیش از این مسئولیت حملات مشابهی را بر عهده گرفته بودند، فقط یک اسم است و در عالمِ واقع گروه و جریانی به این نام وجود ندارد. در واقع این اسامی پوششی و صوری هستند تا انجام عملیاتهای ایذایی برای افزایش فشار به دولت آمریکا به صورت مخفیانه انجام شود و تبعاتی نداشته باشد.
تهدید دولت ترکیه از سوی گروه «عصائب اهل حق» به واکنش نظامی در صورت ادامه نقض حاکمیت ملی عراق و انتقاد تند از دولت اقلیم خودمختار کردستان به دلیل حمایت از گروه پکک در این خصوص روشنگر است که پیش از حملهٔ موشکی به فرودگاه اربیل فضا را برای حمله به کردستان عراق آماده کرده بود.
بیشتر در این باره: وزرای خارجه آمریکا و چهار کشور اروپایی حمله به اربیل را محکوم کردنددر بخشی از بیانیهٔ این گروه افراطی چنین آمده بود: «عصائب اهل حق آمده است که فرزندان غیور عراق که در میدانهای جهاد و مقاومت خبره شدهاند، در کمال آمادگی قرار گیرند تا در کنار نیروهای قهرمان نظامی و حشد الشعبی بایستند و با هر اقدام خصمانه که کشور، ملت و خاک عراق را هدف قرار میدهد و حاکمیت و امنیت آن را تهدید میکند، مقابله کنند.» همچنین عصائب اهل حق اعلام کرد که «اجازه نمیدهد مسعود بارزانی عراق را چندتکه کند».
در روز حملهٔ راکتی به فرودگاه اربیل، قبل از اتفاق، یکی از رسانههای عصائب اهل حق (اصحاب کهف) مدعی شد که این گروه یک موشک زمین به زمین از یک خودرو به سمت شمال عراق علیه گروههای نظامی ترکیه پرتاب کرده است. اولین تصاویر از شلیک ۲۴ راکت به فرودگاه اربیل نیز توسط رسانهٔ دیگر (صابرین) این گروه نظامی – سیاسی پخش شد پیش از آنکه «سرایا اولیاء الدم» مسئولیت را قبول کنند.
همزمان، رسانههای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران همچون خبرگزاری فارس نیز به صورت گسترده به انتشار خبر این رویداد پرداختند و تلویحاً به جانبداری از آن مشغول شدند که کاملاً با مواضع رسمی بعدی حکومت تفاوت داشت.
با توجه به سابقهٔ «عصائب اهل حق» در درگیری با نیروهای آمریکایی و مصطفی کاظمی میتوان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد سازماندهی حرکتهای ایذایی علیه نیروهای نظامی آمریکا در عراق با این گروه است که به نیابت از سپاه قدس عمل میکند.
همچنین افراطیترین بخش «حشد الشعبی» را تشکیل میدهد که میکوشد خود را به عنوان نزدیکترین جریان در عراق به نهاد ولایت فقیه در ایران تثبیت کند. معلوم نیست تمامی نیروهای حشد الشعبی در جریان این حمله بوده باشند.
جمهوری اسلامی ایران بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی هدف اصلی عملیات انتقامگیری خود را خروج دولت آمریکا از عراق اعلام کرد و از آن مقطع به بعد دور جدیدی از بمبگذاریهای کنار جادهای و عملیاتهای موشکی علیه نیروهای نظامی آمریکا و پیمانکاران همکار آنها راه افتاد. شکل حملهٔ راکتی به فرودگاه اربیل و استفاده از گروههای صوری الگوی رفتاری جمهوری اسلامی است. داعش و اسلامگرایان جهادی معمولاً به پنهانکاری تمایلی ندارند و اگر اقدامی انجام دهند، بهصورت علنی مسئولیت آن را بر عهده میگیرند.
فراسوی مسائل داخلی عراق، این رویداد تقویتکننده این فرضیه است که برجام پاسخگوی شرایط کنونی منطقه نیست و صلح و ثبات منطقه و مهار افراطیهای شیعه نیازمند تکمیل توافق هستهای و ملزم ساختن جمهوری اسلامی به تعدیل سیاست توسعهطلبی منطقهای و کاهش مداخلات در عراق و دیگر کشورهای منطقه است.
اعطای امتیاز بازسازی بدون پیششرط برجام به حکومتی که تحت فشار سخت تحریمها از ماجراجویی دست برنمیدارد و حاضر است نظم و ثبات کشورهای دیگر را برای منافع سیاسی و ایدئولوژیک خود به مخاطره بیندازد، ریسکهای بزرگی دارد.
جمهوری اسلامی ایران فقط یک «پرونده هستهای» نیست بلکه مجموعهای از معضلات «نقض عامدانه و سیستماتیک تعهدات بینالمللی در حوزهٔ صلح پایدار و حقوق بشر»، «عظمتطلبی اتمی»، «ایدئولوژی افراطی بنیادگرایی اسلامی شیعهمحور» و «توسعهطلبی منطقهای» است.
هر راهکاری که بخواهد به صورت ناقص بخشی از معضلات را بدون برخورد جامع و یکپارچه مورد توجه قرار دهد و یا در مراحلی گسسته از هم راهکار ارائه دهد، موفقیتی برای حل پایدار مشکل نخواهد داشت و توافقات شکنندهٔ بهدستآمده در درازمدت تهدیدها را تعمیق و تشدید خواهد کرد.