منصور اوجی، از پیشروان شعر کوتاه نیمایی که دوست نداشت شبیه کس دیگری باشد، شامگاه شنبه ۱۸ اردیبهشت در خانهاش در شیراز بر اثر بیماری کبدی در ۸۴ سالگی از دنیا رفت.
مرضیه اوجی خواهر این شاعر سرشناس ایرانی به خبرگزاری ایبنا گفته است که او حدود یک سال پیش بر اثر شکستگی یکی از دندهها و پس از بهبود نسبی، دچار عارضه کبدی شد و ماهها بود که از او در خانه پرستاری میشد.
آخرین کتاب منصور اوجی «یک عمر شاعری» نام داشت که سال ۱۳۹۷ منتشر شد و گزیدهای بود از میان حدود دو هزار شعر و ۲۵ کتاب که قبلاً منتشر کرده بود.
منصور اوجی از دوستان نزدیک سیمین بهبهانی و سیمین دانشور بود که نامهنگاریهای خاطرهانگیزش با این دو ادیب فقید در کتابی به نام «۱۱۰ نامه به دو سیمین» منتشر شده است.
از منصور اوجی بهعنوان یکی از تأثیرگذاران شعر نیمایی در ایران یاد میشود و بیش از ۳۰ مجموعهشعر از او راهی بازار نشر شده است که از میان آنها دو مجموعهٔ «کوتاه مثل آه» و «شعرهایی به کوتاهی عمر» بیشتر در یادها مانده است.
حالی است مرا، باغ شب، خواب درخت و تنهایی زمین، شهر خسته، این سوسن است که میخواند، مرغ سحر، صدای همیشه، خوشا تولد و پرواز و شعرهای مصری از دیگر آثار منصور اوجی است.
منصور اوجی پدرش هم شاعر بود و بهتعبیر خودش «ارثی و محیطی شاعر شد». ابتدا با غزل ساختن در دوران دبیرستان آغاز کرد تا در دورهٔ دوم دبیرستان که با دو کتاب «زمستان» مهدی اخوان ثالث و «هوای تازه» احمد شاملو آشنا شد و به دنیای شعر نیمایی راه پیدا کرد.
او دربارهٔ شعر نو و شعر سپید معتقد بود که بزرگترین هنر نیما این بود که شعر سنگشدهٔ فارسی را از رکود سنگشدگی نجات داد و به مسیر واقعی خود انداخت و بعد از او غول دیگری پیدا شد و شعر را به مسیر تازهتری انداخت و امروزهروز گرچه هنوز هستند شاعرانی که در اوزان نیمایی کار میکنند، اما شاعران کمتر علاقهای به فعالیت در شعر نیمایی دارند.
بهعقیدهٔ او، «جوانترها بیشتر از شعر سپید استقبال کرده و میکنند که متأسفانه آن هم بیشتر در فضای ژورنالیستی است و کارکرد عملی ندارد».
منصور اوجی همچنین بر این نظر بود که داستان کوتاه و رمان جای شعر را در ایران گرفته و به هیچ وجه شعر آن جایگاه قبلی خود را که تا پیش از انقلاب داشت، ندارد.
نقد او بر اغلب شاعران جوان این بود که «همگی عین هم هستند و این به دلیل آن است که هیچ کدام به دنبال دستیابی به اثر انگشت مشخص نیستند».
منصور اوجی چهار سال پیش در جایی گفته بود «در هشتاد سال عمرم سعی کردم خودم و زندگیام را بنویسم و هیچ وقت دوست نداشتم شبیه کسی باشم».