حبس در سلول انفرادی تجربه هولناکی است که حتی هر بار گفتن و نوشتن آن٬ میتواند یادآور رنجی کهنه باشد و تداعیگر روزها و شبهای کابوسواری که بر زندانی گذشته٬ در سلولی سرد و تاریک یا در سلولی که چراغ آن در همه ساعات شبانهروز روشن است.
این سلول کوچک میتواند در بندهای مختلف زندان اوین باشد یا در بازداشتگاهی امنیتی در شهری دورافتاده٬ یا در جایی که حتی زندانی نداند مکان دقیقش کجاست.
«حبس در سلول انفرادی نوعی شکنجه است، شکنجهای غیرانسانی که باید متوقف شود.» این را افرادی میگویند که این انزوای نفسگیر را متحمل شدهاند تا اعتراف کنند به آنچه بازجو از آنها میخواهد٬ اعتراف اجباری حتی به کارهای نکرده.
طی بیش از چهار دههای که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد٬ صدها نفر حبس در سلول انفرادی را تجربه کردهاند٬ حبسی که گاه با شکنجههای جسمی همراه بوده است، گاهی هم با تهدیدها و آزارهای روانی٬ آنچه «شکنجه سفید» نامیده میشود.
در برنامه دریچه این هفته پای صحبت افرادی نشستهایم که تجربه خود را از حبس در سلول تنگ انفرادی روایت کردهاند٬ تجربه روزها و شبهایی که مجبور بودند برای رسیدن به بدیهیترین حقوق انسانی خود بجنگند.
Your browser doesn’t support HTML5