پنج سال پیش پارلمان اروپا تصویب کرد که تغییر ساعت در حوزه اتحادیه اروپا ملغی شود و دیگر در ابتدای بهار و ابتدای پاییز ساعتها جلو و عقب نشوند. ولی اجرای این مصوبه به دلایل مخلتفی ممکن نشده است. در جمهوری اسلامی تصمیم مشابهای از امسال به اجرا درآمده که لزوماً هم برای ارتباطات در عرصههای مختلف با اروپا بهخصوص در فصل بهار و تابستان بیفایده نیست.
در دهههای اخیر سال نو که در ایران تحویل میشد ساعت هم تغییر میکرد و تابستانی میشد و به این ترتیب فاصله زمانی میان اروپا و ایران از دو ساعت و نیم به سه ساعت و نیم افزایش مییافت. یک هفته تا ۱۰ روز بعد دوباره در اروپا هم ساعاتها را یک ساعت جلو میکشیدند و دوباره فاصله زمانی به دو و نیم ساعت میرسید.
امسال در ایران ساعتها را تغییر ندادند و ساعت زمستانی (ساعت واقعی) باقی ماند. مسئلهاشان در وجه عمده این نبود که کلاً تغییر ساعت در صرفهجویی انرژی اثر زیادی دارد یا ندارد، بلکه ظاهراً بیشتر برای رعایت اقشار مذهبی و مشکل عدم تطابق صلات ظهر و عصر با وقتی که روی ساعتها اعلام میشود این تغییر بلاموضوع شده است.
منتهی به دلیل عدم هماهنگیها و پیشبینیهای لازم که به جزیی لاینفک از مدیریت در جمهوری اسلامی بدل شده ، عدم تغییر ساعت اختلالات محسوس و گاه فاحشی در رفتوآمدها و فعالیت موسسات دولتی و خصوصی و نیز تنظیمات موبایلی و دیجیتالی پیش آورد که چند روز ادامه داشت.
با توجه به تصمیم عدم تغییر ساعت در ایران، ورود به سال جدید شمسی، بر خلاف سالهای گذشته تفاوتی در اختلاف زمانی میان این کشور و اروپا ایجاد نکرد، تا روز یکشنبه، ششم فروردین.
در این یکشنبه آخر ماه مارس مطابق با رویه هر ساله، در اتحادیه اروپا ساعتها را تابستانی کردند، یعنی یک ساعت جلو کشیدند. به این ترتیب اختلاف با ایران به یک ساعت و نیم کاهش یافت، و در شش ماه آینده هم در همین مقیاس و مقدار باقی میماند.
البته در اروپا هم قصد این بوده که تغییر ساعت را لغو و حذف کنند. پارلمان اروپا سال ۲۰۱۸ قطعنامهای هم در این رابطه تصویب کرد، منتهی برای اجرا باید کشورهای عضو به آن اعتنا کنند و میان خود بر سر اینکه کدام ساعت را به عنوان ساعت همیشگی و غیرقابل تغییرانتخاب کنند به توافق برسند.
مصوبهای که اجرایش نه اولویت دارد و نه آسان است
تصمیم پارلمان اروپا به تصویب یک قطعنامه در باره لغو تغییر ساعت، بعد از یک نظر سنجی در سطح اتحادیه صورت گرفت. در این نظرسنجی تنها چهار میلیون و ۶۰۰ هزار نفر از ۵۰۰ میلیون شهروند این اتحادیه شرکت کردند و ۸۴ درصد هم به لغو تغییر ساعت در زمستان و تابستان رأی دادند. اینکه از این تعداد سه میلیون آلمانی بودند و ۵۰۰ هزار نفر هم اتریشی یعنی این که در ۲۵ کشور دیگر اتحادیه تنها ۱.۱ میلیون نفر در نظرسنجی شرکت کردهاند که معنایش این است که بهخصوص در کشورهای غیرآلمانیزبان مسئله در قیاس با مشکلات و معضلات دیگر موضوعیت و اولویت بسیار اندکی داشته است.
القصه همین بیاعتنایی و کماعتنایی در کشورهای عضو به علاوه پیشآمد بحرانیهایی مانند کرونا و جنگ اوکراین و ... هم کلاً سبب شده که کسی زیاد پیگیر مصوبه پارلمان اروپا نشود.
به غیر از اینها مشکلات دیگری هم بر سر راه اجرای مصوبه پارلمان اروپا وجود داشته است. شماری از کشورها اصولاً مخالف لغو تغییر ساعت هستند. کشورهایی هم که موافقند تازه باید اگر مسائل دیگر اولویت نداشته باشند در مذاکراتی فشرده توافق کنند که کدام ساعت برای همیشه ساعت مشترک اتحادیه باشد و دیگر تغییری نکند؛ ساعت واقعی یا همان ساعت زمستانی یا ساعت تابستانی؟
در کل کشورهای اتحادیه اروپا سه منطقهٔ زمانی (یا زمانپهنه) وجود دارد که البته بخش عمده کشورها، از اسپانیا تا لهستان در منطقه زمانی واحدی قرار دارند. اگر بخواهند زمان زمستانی را مبنا بگیرند تابستان که شد در شرق لهستان ساعت سه بعد از نصف شب آفتاب میزند و ساعت هفت و نیم هم خورشید راه غروب را در پیش میگیرد، در حالی که اگر ساعت زمستانی را بردارند، در بخشهایی از اسپانیا تازه ساعت ۱۰ صبح هوا روشن میشود. به عبارتی منافع و مصالح در بهرهگیری از آفتاب و روشنایی چنان متناقض است که توافق بر سر یک وقت مشترک (زمستانی یا تابستانی) تقریباً ناممکن است.
این در حالی است که در سالهای اخیر اصل سود و فایده تغییر ساعت با سؤالات و تردیدهای زیادی مواجه است.
در آلمان در دوران جنگ جهانی اول، تغییر ساعت را برای صرفهجویی در مصرف انرژی وضع کردند. بعد از جنگ به دلیل مخالفتها در جامعه لغوش کردند تا جنگ جهانی دوم و دوباره بعد از این جنگ هم لغو شد.
سال ۱۹۸۰ در پی بحران انرژی در غرب اکثر کشورهای اروپایی دوباره به تغییر ساعت در تابستان روی آوردند تا بخش عمدهتری از شب در روشنایی طی شود و انرژی کمتری مصرف شود. از سال ۱۹۹۶ در کل اتحادیه اروپا توافق کردند که به طور مشترک عمل کنند و در آخرین یکشنبه ماه مارس و در آخرین یکشنبه ماه اکتبر ساعتها را یک ساعت جلو یا عقب ببرند.
اقدامی که در مورد فایدهاش تردید کم نیست
برآوردهای مختلفی که در همه این سالها شده نتیجه قاطعی به دست نمیدهند که تغییر ساعت در ابتدای بهار و رفتن به ساعت تابستانی واقعاً به طور محسوسی در کشورهای مختلف اروپا به کاهش مصرف انرژی کمک کرده باشد. اینکه در این میان با به میدان آمدن لامپهای کممصرف (LED) اصولاً مصرف انرژی هم بیش از پیش در شب کاهش یافته استدلال قویتری در دست مخالفان تغیییر ساعت گذاشته است.
مخالفان این استدلال را هم دارند که درست است که با تغییر ساعت، در تابستان استفاده از نور خورشید تا ساعات بیشتری از شب ممکن میشود و نیازی به روشنکردن چراغها نمیافتد، ولی از آن سو باید مردم صبحها زودتر بیدار شوند و به خصوص در بهار و ماههای آخر تابستان و اول پاییز در مناطقی از اروپا از گرمکردن خانهها در این ساعات صبح گریزی نیست.
این نیز هست که به عقیده شماری از کارشناسان سلامت و سرزندگی انسان و رسیدن به وضعیتی بهینه و مطبوعتر برای شروع کار و مشغلههای روزانه با استفاده از نور صبگاحی رابطهای مستقیم دارد. در همین رابطه، عدم تغییر ساعت در بخشهایی از اروپا این شرایط را بهتر تأمین میکند.
در این میان به هم خوردن ریتم یا ساعت درونی بسیاری از شهروندان تا چند روز بعد از تغییر ساعت در بهار و پاییز که در خواب آنها اخلال میکند نیز، مشکل قابل ذکری است، هر چند شاید به اهمیت سایر مشکلات نباشد.
در مجموع گرچه در ابتدا در اروپا تصمیمگیری بر اقدام مشترک سالانه در تغییر ساعت نسبتاً با سادگی انجام شد، ولی حالا که به دلایل زیادی دیگر بر این تصمیم فایدهای مترتب نیست، تغییر یا لغو آن بسیار دشوارتر از تصمیم به اجرای آن شده است.
در حال حاضر به رغم مصوبه پارلمان اروپا نه برای بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه مسئله لغو تغییر ساعت اولویت و اهمیت دارد و نه اختلاف نظر بر سر این که چه ساعتی مبنا قرار گیرد هم اختلاف کوچکی است.
بدترین حالت برای اتحادیه اروپا که حالا در بسیاری از زمینهها زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در هم تنیده، این است که تغییر یا عدم تغییر ساعت به خود کشورهای عضو واگذار شود. چنین تصمیمی با توجه به هرج و مرجی که با ساعات مختلف زمانی در کشورهای مختلف بهوجود میآید برای یک حوزه بزرگ اقتصادی که در بسیاری از امور اداری و مدیریتی و ارتباطاتی و مالی صورت مشترک عمل میکند ضرر و زیانش شاید خارج از تصور باشد.
در چنین شرایطی شاید وضعیتی پارادوکسگونه در اتحادیه اروپا حاکم شود، به این معنی که اقدامی که زمانی معنادار و سودمند تلقی میشده حالا سود و هودهای بر آن مترتب نیست، ولی لغوش از جنبههای دیگری با مشکلات اساسی روبهرو است.
هر چه که هست فعلاً با تصمیم جمهوری اسلامی اگر مانند دوران احمدینژاد صرفاً به یک سال محدود نشود از یک سو، و با اکراه اروپا در لغو تغییر ساعت از سوی دیگر، فاصله زمانی اروپا و ایران در بهار و تابستان بر خلاف سالهای گذشته صرفاً به یک ساعت و نیم محدود میشود که از جهات متفاوتی، به خصوص در زمینه ارتباطات در عرصههای مختلف، شاید بیشتر مفید باشد تا اختلاف ساعت زمستانی که دو ساعت و نیم است.