بستهشدن فصلی دیگر از تیرگی روابط بین حکومتهای ایران و عربستان سعودی و تلاشهای هر دو طرف برای بهبود مناسبات اتفاقی غیرمنتظره بود. البته نفس تنشزدایی در روابط دو کشور امر غافلگیرکنندهای نبود، اما زمان و سرعت و شدت آبشدن یخهای رابطه تعجببرانگیز و غیرعادی به نظر میرسد.
در مجموع روابط ایران و عربستان بعد از انقلاب سیر نوسانی داشته است؛ از استقبال از تأسیس جمهوری اسلامی ایران تا روابط تیره در دهه شصت، بازسازی و تنشزدایی در دهههای هفتاد و هشتاد و سپس تیرگی تدریجی از نیمه دوم دهه هشتاد و نزدیکشدن آن به نقطه جوش در دهه نود خورشیدی.
اکنون دولت ابراهیم رئیسی در حال مانور تبلیغاتی است که دیپلماسی «متوازن» و منطقهمحور آن و «عقبنشینی» دولت عربستان از سیاستهای خصمانه عامل این اتفاق بوده است.
روزنامه کیهان، بدون ذکر صریح، مینویسد حملۀ موشکی به تأسیسات آرامکو در سال ۹۸ باعث شده بلوک عربی-غربیِ درگیر با جمهوری اسلامی «ماستها را کیسه کرده» و سپس بر اساس رفتار توأم با اقتدار دولت رئیسی عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه به سمت بهبود روابط حرکت کردند. حتی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در دیدار با سلطان عمان اعتبار برقراری دوباره رابطه با عربستان سعودی را در کیسه دولت ابراهیم رئیسی ریخت.
این صورتبندی کاذب و کاریکاتوری که در حکم بناکردن خانه بر روی آب است، در بوتۀ آشنایی با ساختار تصمیمگیری جمهوری اسلامی فرو میریزد.
بیشتر در این باره: ایران و عربستان؛ از دردسر عکس سلیمانی تا ماجرای استقرار در هتلتصمیمات اصلی در جمهوری اسلامی توسط ولیفقیه بهعنوان رکن هسته سخت قدرت گرفته میشود. دولت ابراهیم رئیسی مرهون اختیاراتی است که به آن داده شد. تندروها در دولت حسن روحانی با چراغ سبز خامنهای روابط ایران و عربستان را به سمت تیرگی و گسستگی سوق دادند؛ اتفاقی که در چارچوب مدیریت پیامدهای برجام با هدف جلوگیری از تغییر در سیاست خارجیِ ستیزهجو انجام شد. حال سیاست خامنهای از تقابل به سمت نرمش تاکتیکی دگرگون شده است.
البته اتفاقات دیگری نیز رخ داد که بستر آشتیجویی بعد از یک دوره تقابل شدید را تشکیل داد. خاورمیانه مشتعل در درگیریهای مستمر و فزاینده بعد از بهار عربی در سال ۲۰۱۰ میلادی دیگر تاب ادامه تقابلهای خونین را نداشت، از این رو سیکل سینوسی تنشزایی و تنشزدایی حاکم بر مناسبات این منطقه ناپایدار این بار به سمت تنشزدایی متمایل شده است.
البته از آنجایی که که اختلافات موجود بنیادین است و راهحلی نیز برای برطرفشدن آنها در چشمانداز آینده دیده نمیشود و عادیشدن روابط ایران با کشورهای عربیِ درگیر نیز با پذیرش اختلافات موجود و مدیریت آنها جلو رفته است، این وضعیت استمرار طولانی نخواهد داشت. به عبارت دیگر، شکنندگی توافقات این امکان را هر لحظه محتمل میسازد که دوباره آتش درگیریها شعلهور شود.
عامل مهم دیگر در بهبود روابط یادشده دولت چین و سیاستهای اقتصادی و راهبردی و ژئوپلتیک آن است که باعث شده چینیها توجه ویژهای به خاورمیانه و تنشزدایی گسترده در آن داشته باشند.
نزدیک به نیمی از واردات نفت چین از خاورمیانه است. این کشور نسبت به غرب آسیبپذیری بیشتری در خصوص شکلگیری جنگی جدید در خاورمیانه دارد. همچنین منافع مشخصی در خصوص اجرای توافقات بلندمدت راهبردی با کشورهای منطقه دارد که به نوبۀ خود نیازمند ثبات و کاهش چشمگیر سطح تنش و ریسکهاست.
بیشتر در این باره: پشت پرده توافق ایران و عربستان با میانجیگری چینچین نقش مهمی در ترک تخاصم بین دولتهای ایران و عربستان داشت و تضمینهایی نیز به آل سعود داده است. جمهوری اسلامی نیز بهدلیل نیاز به چین برای مناسبات اقتصادی و دورزدن تحریمها از دامنه تهاجمی در سیاست خارجی منطقهای خود کاسته است. عقبنشینی چشمگیر جمهوری اسلامی بهخوبی در تغییر ادبیات در مورد حاکمان عربستان آشکار است که از «گاو شیرده» به «دولت دوست و برادر دینی» تغییر یافته است.
اخباری که تا کنون از مذاکرات پشت پرده و تحرکات میانجیها به گوش میرسد، شامل تعهد جمهوری اسلامی به توقف حملات نیابتی به نیروهای آمریکایی در سوریه وعراق است. این ادعا اگر درست باشد، به معنای نادیدهگرفتن خواست خروج آمریکا از عراق است. این اتفاق محتمل با پذیرش انجام مصاحبه مطبوعاتی وزیر خارجه عربستان سعودی در سالنی که عکس قاسم سلیمانی در آن وجود نداشت، تطابق دارد.
موقعیت جمهوری اسلامی در عراق و لبنان نیز بهصورت نسبی ضعیفتر از گذشته شده است. نیروهای حامی آن در سمتگیری بر سر انتخاب رئیسجمهور در لبنان ریزش داشتهاند. در عراق نیز اگرچه دولت محمد شیاع السودانی نسبت به سلف خود، مصطفی کاظمی، به جمهوری اسلامی نزدیکتر است اما موقعیت چارچوب هماهنگی گروههای شیعی همسو با حکومت تقویت نشده است. در یمن نیز سرانجام ایده توزیع قدرت از سوی انصارالله پذیرفته شد و هدف تسخیر یکجانبۀ دولت کنار گذاشته شد.
البته عربستان نیز عقبنشینی کرده است. ناکامی در رویارویی نظامی در سوریه، عراق و یمن مقامات آل سعود را به تجدیدنظر واداشته است. آنها توان بازسازی اقتدار دولت رسمی یمن را نداشتند و ناگزیر مشارکت حوثیها در ساختار قدرت را پذیرفتند. حمله موشکی به آرامکو شوک بزرگی به عربستان بود که نمیتواند روی توان بازدارندۀ مداخلۀ آمریکا حساب کند. از این رو، بهبود رابطه با چین و روسیه را ابزاری برای مهار سرکشیهای جمهوری اسلامی قرار دادند.
اکنون عربستان به سیاست خارجی سنتی خود مبتنی بر محافظهکاری، احتیاط و انعطافپذیری در سیاستهای منطقهای برگشته است. مقامات عربستان بهلحاظ تاریخی به نرمشهای تاکتیکی کوتاهمدت و چرخشهای سریع و غافلگیرکننده بهقیمت نادیدهگرفتن ملاحظات راهبردی معروف هستند.
علاوه بر این موارد، راهبرد عربستان سعودی دورشدن از توسعهطلبی منطقهای و هژمونی مداخلهگرایانه در جهان اسلام به سمت سرمایهگذاری بیشتر در حوزۀ توسعۀ اقتصادی و ایجاد مزیت ویژه از این زاویه برای برتریطلبی در منطقه و کشورهای اسلامی است. این راهبرد نیازمند تنشزدایی همهجانبه است؛ کاری که عربستان با دولتهای ایران، ترکیه، ونزوئلا و سوریه انجام داد.
بیشتر در این باره: وزیر خارجه عربستان: به دنبال توسعه برنامه هستهای غیرنظامی هستیماز سوی دیگر، تغییر معادلات جهانی و شکلگیری مناسبات چندقطبی بعد از فروپاشی شوروی نیز باعث شده حکام سعودی در پی تنظیم روابط متوازن با قدرتهای جهانی باشند و اتکای یکجانبه به رابطۀ راهبردی با آمریکا نداشته باشند.
البته تأکید عربستان سعودی بر سرمایهگذاری در حوزۀ تولید سوخت هستهای و بیاعتنایی به مخالفتهای آمریکا و اسرائیل به تحلیلی بدبینانه میدان میدهد که هدف غایی عربستان از تنشزدایی با جمهوری اسلامی توسعه برنامه هستهای مشابه جمهوری اسلامی و رسیدن به آستانه تولید جنگافراز اتمی است تا از این طریق موقعیت خود در موازنۀ تسلیحاتی با ایران را تقویت کند.
اما اگر هم چنین نباشد، باز به نظر میرسد حاکمان عربستان سعودی در راستای راهبرد تاریخی صبر راهبردی خود منتظرند تا با دیپلماسی و بهشیوۀ نرم مبارزهجویی جمهوری اسلامی را مهار کنند؛ همانطور که در گذشته از جمال عبدالناصر در مصر و صدام حسین در عراق عبور کردند و تهدید بهار عربی را نیز از سر گذراندند و اجازه ندادند تا موج چهارم دموکراسی خاورمیانه را در بر بگیرد.
اکنون عربستان میدان اقتصاد را برای مبارزهجویی انتخاب کرده و تصور میکند که جمهوری اسلامی و دیگر گرایشهای بنیادگرای اسلامی در این میدان برخلاف حوزۀ نظامی توان رقابت ندارند و در گذر زمان فرسوده میشوند. در عین حال عربستان از تغییرات سیاسی در ایران و فروپاشی جمهوری اسلامی نیز ناامید نیست؛ منتها نقش مستقیم و مبتنی بر مداخلۀ فعال برای خودش در این حوزه قائل نیست.
در مقابل، جمهوری اسلامی نیز امیدوار است که بهبود روابط با عربستان یاریگر آنها در خروج از انزوا و جذب فرصتهای اقتصادی باشد و همچنین توقف حمایت مالی، رسانهای و سیاسی عربستان از کنشهای اعتراضی و اپوزیسیونی در ایران.
ماههای آینده نشان میدهد کدام محاسبات درست از کار درخواهد آمد، هرچند سوابق روابط در چهار دهه گذشته یادآوری میکند که در پی هر گشایشی تقابلی پیش آمده است.
نظرات نویسندگان در یادداشتها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
بیشتر در این باره: «فرمان حمله»؛ پشت پرده حمله به اماکن عربستان سعودی در ایران