مرور رسانه‌های روسی؛ ترکش‌های شورش واگنر همچنان در هواست

با این‌که شورش نیروهای «واگنر» به‌ظاهر با شکست روبه‌رو شد، چرا برخی تحلیلگران معتقدند رژیم روسیه تضعیف شده است؟ سردرگمی محافل سیاسی و سرنوشت یوگنی پریگوژین و مزدورانش، که به‌رغم تهدیدهای ولادیمیر پوتین همچنان در روسیه «مشغول چانه‌زنی‌» هستند، از نشانه‌های ضعف ساختار حکومتی روسیه قلمداد شده است.

پریگوژین و پوتین، «مشغول چانه‌زنی»

نظرسنجی‌ها حاکی است بیش از ۱۰ درصد شهروندان روس واکنش ولادیمیر پوتین به شورش «واگنر» را منفی ارزیابی کرده‌اند، عمدتاً به آن دلیل که «او ابتکار عمل را به دیگران واگذار کرده بود» و «حرف‌های او با عملش یکی نیست». هرچند در روزهای پس از شورش، کرملین در تلاش بود وجههٔ پوتین را به عنوان «حاکم مردم‌دوست» تقویت کند، این تلاش‌ها به ثمر ننشسته است، به‌ویژه که همزمانی رشد تورم و ادامهٔ بی‌ارزش شدن پول ملی بر نگرانی‌های شهروندان روس می‌افزاید.

رسانه‌های طرفدار حکومت سردرگم‌اند: آیا پوتین «واگنر» را بخشیده یا «شاهد جنگ قدرت هستیم؟»

برخلاف اتفاقات پیشین - حتی حملهٔ پهپادی به کرملین که شهروندان روسیه سریع آن را به فراموشی سپردند - دلایل و پیامدهای شورش «واگنر» همچنان در رأس خبرهاست، چراکه جامعه و محافل سیاسی از کرملین می‌طلبند تحولات شنبهٔ ۲۴ ژوئن/۳ تیرماه را توضیح بدهد و قابل فهم کند.

نخستین روایت کرملین «اتحاد ملی‌» بود و تأکید بر این موضوع که «حمایت مردمی از حکومت و هوشیاری نهادهای نظامی-امنیتی برای دفاع از نظام قانونی» باعث شکست شورشیان شد. اما این روایت با یک ایراد اساسی روبه‌روست: جامعهٔ روسیه از زدوخورد بین پریگوژین و مقامات رسمی فاصله گرفته و سؤال‌های متعددی پابرجاست دربارهٔ رویکرد نیروهای نظامی-امنیتی که اجازه دادند افراد مسلح بدون مقاومت مهم‌ترین مقر عملیات نظامی روسیه در اوکراین را تحت کنترل خود درآورند و به ۲۰۰ کیلومتری مسکو برسند.

روایت دوم «نمایشی بودن شورش واگنر» است که با شایعات از «نیروهای پشت‌پرده‌ای» مخلوط است که کرملین وجود آن را نه تأیید و نه تکذیب کرده و توسط کسانی مورد استقبال قرار گرفته که مستعد پذیرش تئوری‌های توطئه هستند.

به‌علاوه، ولادیمیر پوتین با افشای قراردادهای اقتصادی ارتش پریگوژین و وزارت دفاع روسیه روایت «فساد مالی» را مطرح کرد. در عین حال هیچ‌کدام از این توضیحات مورد پذیرش عموم واقع نشد.

عده‌ای مأیوس‌اند چراکه امید داشتند شورش «واگنر» تحولات سیاسی-اجتماعی را کلید بزند و عده‌ای از پوتین دلخورند زیرا واکنش ضعیف او را هم‌تراز دستپاچگی گورباچف هنگام شورش نظامی اوایل دههٔ نود میلادی می‌بینند. از این رو کرملین «هنوز دودل است کدام راه را برگزیند: سریع‌تر اخبار پریگوژین را خفه کند تا جامعهٔ بی‌تفاوت روس به شرایط عادی خود بازگردد یا بر تلاش‌های خود برای تقویت وجههٔ پوتین متمرکز شود».

رسانه‌های مرتبط با کرملین دیدار پوتین و پرگوژین را ناشی از قصد رئیس‌جمهور برای رسیدگی شخصی به مسائل موجود دانسته‌اند.

سخنگوی کرملین تأیید کرد ولادیمیر پوتین شش روز پس از شورش میزبان پریگوژین و دست‌کم ۳۵ نفر از شورشیان «واگنر» در کرملین بود و این دیدار بیش از سه ساعت به درازا کشید.

گزارش‌ها حاکی است در پی این دیدار، بیش از ۱۰ میلیارد روبل پول نقد و سلاح‌هایی را که در روز شورش نیروهای «واگنر» از دارایی‌های پریگوژین مصادره شده بود، به وی پس داده‌اند.

همچنین گفته می‌شود در خانه و دفاتر کار وی در سن‌پترزبورگ که «دارای عبادتگاه شخصی» است، غیر از پول و سلاح، نشان قهرمان روسیه و در کنار آن پتکی که نیروهای «واگنر» برای کشتن اسرای اوکراینی به کار گرفته بودند، عکس‌هایی با اجساد سربریده و انواع کلاه‌گیس و پاسپورت با عکس پریگوژین اما اسامی جعلی پیدا شده است.

گزارش نشریهٔ تحقیقاتی «پرویکت» جزئیات جدیدی دربارهٔ پیشینهٔ روابط پوتین و پریگوژین و نقش «آشپز کرملین» در روند مداخلهٔ روسیه در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا و جنگ سوریه، لیبی و اوکراین منتشر کرده و به این نتیجه می‌رسد پریگوژین از اوایل دههٔ هشتاد میلادی و تاکنون از نفوذ بی‌حصر برخوردار بوده و هست.

این گزارش با یادآوری شرح حال پریگوژین که دست‌کم از هجده سالگی به دلیل دست داشتن در دزدی و قتل زندانی شده بود، به دوره‌ای می‌رسد که در دههٔ نود میلادی در سن‌پترزبورگ «تحت کنترل مافیا و پول کثیف» پریگوژین صاحب چند رستوران شد که ولادیمیر پوتین دوست داشت در آنجا از مهمانانش پذیرایی کند - گفته می‌شود در سال ۲۰۰۲ پوتین در رستوران «نیو آیلند» متعلق به پریگوژین میزبان جورج بوش رئیس‌جمهور وقت آمریکا بود - و طی این ضیافت‌ها که تحت تاثیر مشروبات الکلی بسیاری از مهمانان پرحرفی می‌کردند، گارسن‌ها مسئول بودند تا استراق‌سمع کنند و گزارش‌های خود را تحویل پریگوژین دهند؛ اسناد این دوره پیش‌تر توسط هکرهای آنانیموس افشا شده بود.

بیشتر در این باره: واگنر و مأموریت‌هایش در سوریه و آفریقا

پس از این‌که جایگاه پریگوژین به عنوان «آشپز کرملین» تحکیم شد، تجارت وی به کارخانهٔ غذای نیمه‌آماده (که به دستور پوتین وزارت دفاع و وزارت آموزش و پرورش محصولات آن را برای ارتش و مدارس خریداری می‌کردند) و طرح‌های ساخت‌و‌ساز توسعه یافت؛ یکی از بناهای وی با نام پرادعای «ورسای شمالی» مقر «کارخانهٔ ترول‌ها» شد که وظیفهٔ کارمندانش پیشبرد روایات کرملین در اینترنت بود؛ «ویاچسلاو ولودین که ده سال پیش مسئول سیاست‌گذاری داخلی در کرملین بود و اکنون رئیس دوماست رابط کارخانهٔ ترول و کرملین بود».

پریگوژین که ضمناً تهیه‌کنندهٔ ۹ فیلم بوده، در یکی از آن‌ها نقش کارخانهٔ ترول‌ها را بابت «پیروزی هنگام انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا» مورد ستایش قرار می‌دهد.

دست‌کم از سال ۲۰۱۴، پریگوژین به کمک دمیتری اوتکین با لقب واگنر که طرفدار علنی نازیسم است، مؤسس ارتش خصوصی شد که در اوکراین، سوریه و دست‌کم ۱۶ کشور آفریقایی فعال بوده است؛ «ظن این می‌رود جنگ داخلی در سودان توسط واگنر و دستگاه تبلیغاتی زیر نظر پریگوژین تحریک شده است».

در تمام این مدت خشونت پریگوژین زبانزد بوده و ظن این می‌رود به دستور او و اغلب با حضورش ده‌ها نفر مورد ضرب‌وشتم و شکنجه قرار گرفته باشند. گفته می‌شود قتل سرگئی تیخونوف، وبلاگ‌نویس اهل پسکوف، و سوءقصد به جان سرگئی موخوف، همسر لوبوف سوبل (سیاستمدار مخالف پوتین و افشاگر روابط پوتین و پریگوژین)، به دستور «آشپز کرملین» انجام شد.

«همچنین در سال ۲۰۱۷ به دستور پریگوژین ارتش واگنر روی اسرای داعش و سپس اهالی محلی در سوریه عوامل اعصاب را آزمایش می‌کردند» و حتی یک بار هم پریگوژین و مزدورانش در کانون توجه پلیس یا سازمان امنیتی روسیه قرار نگرفته‌اند.

ژنرال سرگئی سورویکین که از روز شورش واگنر در دسترس نبوده، به گفتهٔ یک مقام ارشد دوما «در استراحت به سر می‌برد». نهادهای اطلاعاتی غرب مظنون‌اند که این مقام ارشد نظامی از مدت‌ها قبل در جریان تدارکات شورش واگنر بوده است. برخی گزارش‌ها حاکی است او برای بازجویی در زندان است اما رسماً بازداشت یا متهم نشده است.

کاهش ارزش روبل

ارز ملی روسیه از ابتدای سال جاری میلادی دست‌کم ۳۰ درصد ارزش خود نسبت به دلار آمریکا و یورو را از دست داده و دو هفته پیش به پایین‌ترین سطح طی یک سال گذشته رسید.

کارشناسان معتقدند مهم‌ترین دلیل بی‌ارزش شدن روبل عدم‌تعادل عرضه و تقاضا در تجارت بین‌المللی روسیه است. روسیه کشوری صادرکننده است و بودجهٔ این کشور با درآمد ناشی از صادرات (در وحلهٔ نخست نفت و گاز) تأمین می‌شود، اما کاهش صادرات مواد هیدروکربن به اروپا، فروش نفت اورال با ۳۰ تا ۳۵ درصد تخفیف به خریداران آسیایی و از راه غیرقانونی به سایر نقاط جهان، تشدید تحریم‌ها و روی آوردن به «کشورهای دوست» برای خرید کالاهای مورد نیاز باعث شده تا به برآورد بانک مرکزی روسیه، از ابتدای سال صادرات ۴۰ درصد کاهش و واردات ۱۵ درصد رشد داشته باشد.

کسری بودجه که طی پنج ماه اول سال به بیش از ۳ تریلیون روبل رسیده، بی‌سابقه است و یکی از راه‌های جبران آن بی‌ارزش کردن پول ملی است به‌ویژه که راه‌های دیگر – افزایش صادرات به دلیل قابلیت‌های فنی و لجیستیک ویا افزایش مالیات به دلیل نگرانی کرملین از پیامدهای اجتماعی آن – مطلوب دولت نیست؛ ضمن آن‌که تقاضای ارز در جامعه بیشتر شده است.

به گزارش بانک مرکزی روسیه، طی سه روز شورش پریگوژین، شهروندان روسیه بیش از ۱۰۰ میلیارد روبل نقد از دارایی‌های خود از بانک‌ها پس گرفتند. البته این بانک اشاره‌ای به شورش پریگوژین ندارند و معتقدند این تحول تأثیر قابل‌توجه بر ارزش روبل نداشته است.

شوی تبلیغاتی نافرجام

گزارش شده شرکت «ٰآرتوس» که با بودجه دولت به سفارش کرملین فیلم‌های تبلیغاتی تولید می‌کند، مشغول ساخت فیلمی با نام «روز اروپا» بوده است که ماجرای عجیبی پیش می‌آید.

ماجرای این فیلم با صحنه‌ای شروع می‌شود که گویا در روز پیروزی نهم مه در خیابان‌های کی‌یف پیرزنی با دسته‌ای گل به قبر همسرش که در جنگ کشته شده بود می‌رود اما یک جوان سرتاپا با تاتوهای نئونازی جلوی او را می‌گیرد و می‌گوید که نهم مه سالروز پیروزی نیست بلکه روز اروپاست و راهپیمایان همجنس‌باز در مقابل قبرستان گردهم آمده‌اند...

ظاهراً اهالی محل در مسکو متوجه نشدند شاهد فیلمبرداری یک فیلم هستند و با دیدن پرچم‌های رنگین‌کمان همراه با پرچم‌های اوکراین، به پلیس گزارش دادند و پلیس نیز به سرعت همهٔ عوامل فیلم را روانهٔ بازداشتگاه کرد و حتی با مطالعهٔ سناریو و اسناد مرتبط با فیلم، پرونده‌ای با اتهام «تبلیغات همجنس‌گرایی» و «دروغ‌پراکنی علیه ارتش روسیه» باز کرده و پیگیر محکومیت عوامل تهیه این فیلم است.

آلکساندر بائونوف، تحلیلگر سرشناس، در واکنش به این گزارش نوشت «تمام سیاست‌های کرملین این‌گونه‌ است: هیولاها را می‌سازند (اروپای «همجنس‌باز»، اوکراین «نازی»، غرب «دشمن» و...) و سپس با همین زادهٔ تخیل‌شان می‌جنگند».